32

ابوالبشرآدم صلوات الله علیه

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل اول ، بخش انبیاء
01 January 1280

اما بعد:بدانکه حق تعالی چون خواست،که تخت خلافت بفروشکوه آدم علیه السلام،زیب وزینت دهد،ملایکه را که در فوج عزازیل ازآسمان برزمین آمده بودند واطراف بساط زمین را بنورعبادت منور میداشتند،اعلام داد:واذقال ربک للملایکة انی جاعل فی الارض خلیفه(۲) آن فرستادگان از حضرت ذوالجلال استطلاعی(۳) نمودند که:اتجعل فیها من یفسد ویسفک الدماء؟ونحن نسبح بحمدک و نقدس لک.

وجواب انی اعلم مالا تعلمون شنیدند،سربرخط امتثال فرمان نهادند،مگرعزازیل چون امرمستورظاهرشد ونسیم آثار ایجاد شگوفه چهره آدم را ازغنچه خلعت برشاخچه خلافت بشگفانید واورا برجنابت نجابت دوش ملایکه درمهد عزت بصدرجنت بودند،وحوا علیها(۴)السلام برای استیناس و آرام اواز پهلوی عزت چپ  بیرون گرفت وآن روز جمعه بود،ویک روزآخرت تانصد سال 

(۱)چون نسخه اصل مقدمه وقسمت اول طبقۀ اولی ندارد،بنابرین نقل حصه ناقص نسخت اصل،ازعالم مرحوم دوکتور محمد اقبال استاد دانشگاه پنجاب خواسته شد،تاازنسخت خطی آن دانشگاه نقلا بفرستند آن دانشمند فقید نیز آرزوی مرا قبول فرموده،نقل حصه ناقص را فرستادند:و در نامه خویش نوشتند که "بدبختانه این نسخه از روی صحت نسخه خوبی نیست ودرین کتب خانه منحصر بفرداست"چون برای تکمیل این حصه نسخه دیگری نبود،بنابران همان نقل نسخه پنجاب را گرفتم و به تمدیلات لازمه آن درحاشیت اشارت کردم،خدای کریم آن دانشمند را غریق رحمت کناد.

(۲) قرآن:البقره آیه ۳۰

(۳)در نقل نسخه پنجاب(استطاعی)نوشته شده.






(۱۱)                              طبقۀ اول                                                   انبیاء

این دنیا باشد،وآدم از بامدادتا نمازپیشین،که قریب به نصف روز باشد،درجنت بود،ودانه گندم بحکم تقدیر اورا خورانیده شد،،او وحوا و ابلیس وطاوس وماربرزیمین افتادند،بحکم فرمان اهبطوامنها جمیعأ(۱)آدم بسرندیپ افتاد وحوا به جده وطاوس به هندوستان ومار به اصفاهان وابلیس بجزایربحر.

چون بعد از دویست وپنجاه سال توبه او قبول شد،درعرفات حوا را باز یافت وروایت صحیح آنست:که چون تعالی اورا چهل فرزند داد؛ دربیست شکم ودرهرشکمی یک پسرویک دختر.دختر این شکم راکه مقدم بود به پسرشکم موخر میدادودختر شکم موخر به پسر مقدم میداد،پنجاه صحیفه یرو(۳)منزل شدوخانه ازیکدانه درصافی فرودآمدبه جای کعبه بنهاد تا آخر حیوه او آنجا بودوبعد از وفات او به آسمان چهارم بردند،بیت المعمورآنست،ونه حرف هند سه بیک وروایت درعلم حساب بروی منزل شدواسرارحکمت افلاک،وطباع(۴)سفلی،همه بروی منزل شدودرعهد اوکثرت فرزندان بحدی رسید که درحجازوشام وعراق و هند وسند وحبشه گنجائی نیاافتند،چون واقعه هابیل وقایبل بجهت خواهران ایشان(۵)واقلیما درافتادوقابیل خواهر خود را که باو زاده شده بود برگرفت وبه جنوب آمد،وبکوههای قمروحبشه وزنگبار برفت وفرزندان او بسیار شدند وهمه در طوفان هلاک گشتند.

اما مهتر آدم علیه السلام بیک روایت درسراندیپ ساکن شدوهرسال به حج رفتی تا چهل حج بکردودرصحف او تحریم میته ولحم خنزیر ودم بود،وآنچه مایحتاج معاش اووفرزندان اوبود،ازحل وحرمت واباحت همه بود وچون پانصد سال از عمر اوبگذشت قایبل بزاد،وازپس او به هفت سال هابیل بزاد چون قابیل هشت ساله شد،هابیل را بجهت خواهربکشت که با قابیل(۶)

(۱)قرآن ۲-۳۶

(۲)نسخه پنجاب:اورا ازچهل

(۳)از نسخه اصل چند ورق افتاده،بنابران دیباچه و ابتدای طبقه اول ندارد،ازینجا آغاز میگردد.

(۴) پنجاب،طبع 

(۵)پنجاب:ایشان نبود اواقلیما

(۶)اصل:که قابیل.نسخه پنجاب:وبجهه باقابیل شکم زاده بود.




(۱۲)                              طبقۀ اول                                                   انبیاء

بیک شکم زاده بود،چنانچه تحریر یافته است.آدم برفوت هابیل بسیارجزع نمود؛ چون حق تعالی شیشث راعوض هابیل بوی داد،عمر مهتر آدم علیه السلام یک هزارسال بوده است ودر روضه اوخلافست،بعضی گفته اند بسرندیپ وبعضی گفته اند،بزمین شام است که سایحان ازآن خبر میدهندواصحاب قصص برین متفق اند،که تابوت آدم علیه السلام درون کشتی مهتر نوح علیه السلام بودست واین معنی بدانچه روضه او در شام است نزدیکتر است وبروی دوسربزینه ودوسرگاو.واشتر ودوسر گوسپند ومیش(۱)منزل شد،وازآلات آهنگری خایسک(۲)وسندان..اورا سنگ گوهر آهن(۳)تعلیم شد،تا آهن ساخت.اورا جبرئیل زراعت وطبخ نان کردن؛وتنور ساختن در آموخت، ودهقانیش(۴)تعلیم کرد،وحوا را رشتن پشم و آدم را بافتن تعلیم کرد.