32

کشور فاصل

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل پنجم

فکر وجود یک کشور فاصل buffer بین انگلیس و روس، قرار فوق در بین نمایندگان طرفین بمیان آمد و بعد از آن از طرف لارد کمبرلی Kimberly وزیر هند که پیشقدمی قوای روسیه را بطرف پامیر خیلی اقرب میدید، نیز تعقیب گردید و میخواست که دولت بریتانیه به موقف خطر ناک تصادم با روسیه نکشاند، و درین مورد مسیو ستال نیز با وی همعقیده بوده و میگفت که دولت روسیه باید اراضی متصرفه خود را نگهداری نموده و طرفین مقام و موقع خود را در ماورای افغانستان حفظ نمایند1

در جنوری ۱۸۹۳م لارد روسبری باز بمسئله تحدید مرزی افغانستان توجه نمود تا یک "کتاب آبی" را برای اقناع پارلمان نشر نماید و در آن نشان دهد که مسئله "پامیر" را مسکوت عنها نگذاشته و فراموش ننموده اند. ستال این موضوع را در نامه ۲۵ جنوری ۱۸۹۳ به چچکین به تصریح نوشته است2 و باید گفت که درین اوقات کابینه بریتانیه در پارلمان شدیداً بالزام "دیپلوماسی محرمانه که باعث ایجاد جنگ دوم افغان گردید" زیر آتش انتقاد بوده3 و روسبری میخواست با نشر کتاب آبی ازین بمبارمان پارلمان نجات یابد و از تهمت لاقیدی نسبت به روابط افغانستان و چین در مسئله پامیر برهد.

روسبری عقیده داشت که علاقمندی انگلیس در افغانستان فقط تا سلسله هندوکش بوده و باید بر سلسله های شمالی آن مانند جنوبی کنترولی را داشته باشد و بصورت فوری هنگامیکه موسم مساعد گردد یک کمسیون مختلطی را بدان نقاط بفرستد و اگر دولت امپراطوری روسیه درین مورد همکاری ننماید، پس خود بریتانیه حق خواهد داشت که تنها باین کار اقدام نماید. وی سر رابرت موریر را هدایت داد که این موضوع را به اطلاع کابینه روسیه برساند ولی مسیو دی ستال جواب داد که اگر دولت بریتانیه بچنین امری اقدام نماید البته دولت روسیه نیز در اقدامات خود کاملاً آزاد خواهد بود.4 به هر صورت: در مارچ ۱۸۹۳م اعضای وزارت خارجه با نمایندگان وزارت حربیۀ روسیه در پترسبرگ به مذاکره پرداختند که دران ستال نیز شرکت کرد، و طوریکه میین دروف گوید: گیرس و چچکین و کپنست نیز نمایندگی و میانجی گری را بین انگلیس و وزارت حربیه روسیه بعهده داشتند و لارد روسبری خیلی خواهشمند ادامه مذاکرات بود.5 ستال بعد از بازگشت به لندن گفتگوی خود را با روسبری دوام داده و خلاصۀ آنرا به تاریخ ۲۵ اپریل ۱۸۹۳م به حکومت روسیه تلگرم داد که متأسفانه ميين دروف آنرا در اطلاعات خود نیاورده ولی چنین بنظر می آید که دعاوی روسبری ظاهراً مبالغه آمیز بوده و کپنست را بحیرت فرو برده بود6 و نیز وی درباره کمسیون بریتانوی انکشاف پامیر گفت: بقراریکه سفیر کبیر بریتانیه در پترسبرگ از حکومت روسیه تضمین گرفته تا ختم مذاکرات موجوده، روسیه هیچ هیئتی را به سر زمین پامیر نخواهد فرستاد7 مذاکراتیکه بعداً انجام یافت، راجع به مسایل عمومی مناطق نفوذ بریتانیه و روسیه در آسیای میانه بود، و لارد روسبری به ستال گفت: که دولت بریتانیه تمام افغانستان را خارج منطقه نفوذ روسیه میشمارد (کتاب مذکور). ستال پاسخ داد که دولت روسیه نیز چنین خواهشی را ندارد ولی حق آزادی عملیات خود را در باقی مناطق آسیای میانه محفوظ می دارد ( كتاب مذكور).

چون روسبری این نظر ستال را نیز متصادم با منافع انگلیس شمرد، بنا بران ستال گفت: حقیقت اینست که متصرفات طرفین چنین با یکدیگر پیوسته اند، که احترام متقابل را برعایت یک "مفاهمه دوستانه عمومی" entente commune ایجاب مینماید و فقط همین چیز موجب حفظ منافع طرفین خواهد بود (کتاب مذکور). 

مطابق این پیشنهاد ستال، روسبری تجویزی را که قبلاً از طرف وی تهیه شده بود تقدیم داشت، و دران گفته بود : که خط مرزی از جهیل وکتوریا بطرف شرق تا سرحدات چین تحدید گردد (کتاب مذکور).

 و چنین خط مرزی مطابق سفارشاتیکه قبلاً سفیر روسیه داده بود، پنداشته می شود 

(کتاب مذکور).

اما کونت کپنست بیانات فوق ستال را غیر ضروری شمرده و و آنرا منطقاً  در موا موافقه نامۀ ۱۸۷۲/۷۳ مندمج میشمرد (كتاب مذكور).

 و از همین هنگام بود که دولت روسیه متصرفات خود را تا سرحدات افغان بدون تهدید متصرفات انگلیسی توسیع داده و تصادمی را درین باره با انگلیس ننمودند (کتاب مذکور).

به هر صورت مذاکرات و مکاتبات دوام یافت و اطلاعات وزارت حربیه روسیه و حکومت هند مورد مطالعه قرار گرفت، و در ستمبر ۱۸۹۳ هیئتی بریاست سر مارتیمر دیورند به کابل فرستاده شد تا اختلافات نظر حکومت هند و امیر کابل را رفع نماید و به وی اطلاع دهد که دولت روسیه قبول عین موافقه نامه ۱۸۷۳م را میخواهد که به موجب آن حدود شمالی افغانستان قبلاً تعیین شده بود٣ و باید دولت افغانستان سرزمین های ماورای آمو را در روشان و شغنان تخلیه میکرد و درواز اینطرف آمو را امیر بخارا به وی باز میگذاشت٤

دیورند حس میکرد که تخلیه این مناطق برای امیر ناگوار خواهد بود ولی چون کامیابی مذاکرات با روسیه مطلوب بود، به وی اختیاری را نداده بودند، که درین مورد وعدۀ قابل ملاحظه ای را به امیر بدهد، وی کوشش مینمود که در رفع کشمکشهای مرزی بین روسیه و افغانستان مربوط به سر زمین مانحن فیه کامیاب آید، و به امیر بفهماند که در نگهداشت

سر زمین های مورد نزاع خطرهای فراوانی موجود است8 تا که بالآخر امیر را به تخلیه و ترک مناطق مذکور راضی ساخت.9 درینوقت دیورند وظیفۀ دیگری نیز داشت و میخواست که امیر را به حفظ واخان که داری اهمیت نظامی بود، فهمانیده و او را بدین کار وارد نماید10 تا بدین وسیله متصرفات روسیه از انِ انگلیس جدا مانده و همان پالیسی انفصال و دوری دو نیرو از یکدیگر دوام یابد.11

در سال ۱۸۹۴ گلیدستون متقاعد گردیده و روسبری به صدر اعظمی انگلستان منصوب گشته و وزارت خارجه را پدرود گفت. درین اوقات لارد لنسدون نیز از ویسرائی هند بر طرف و بجایش لارد الگین Elgin نشست، که مسیو دی ستال ازین انتصاب خیلی خوشوقت بوده و از سجایای مسالمت پسندانه اش انتظار وقوع حوادث ناگوار نمی رفت.12 درینوقت توغل در سیاست داخلی حکومت لندن را بکلی مشغول داشته و توجه کمی به مسئله تحدید مرزی پامیر به عمل نیامد، و در ۱۱ مارچ ۱۸۹۵م بین مسیو دی ستال و جانشین روسبری در کرسی وزارت خارجه اول آف کمبرلی Kimberley یادداشتهائی مبادله گردیده و راجع به مناطق تحت نفوذ روسیه و انگلیس و پامیر موافقه نامۀ ذیل امضا شد:


عین موافقه نامۀ مناطق نفوذ در پامیر


از اول آف کمبرلی به م ، دی ستال.

وزارت خارجه ۱۱ مارچ ۱۸۹۵م

جلالت مآبا! در نتیجه مذاکراتیکه بین حکومتین روی داد در بارهٔ تعیین مناطق نفوذ بریتانیه و روسیه در شرق جهیل وکتوریا (زور قول) بر مواد ذیل موافقه به عمل آمد:

۱-  منطقۀ نفوذ بریتانيۀ كبير و روسیه در شرق جهیل وکتوریا (زور قول) بوسیلۀ خطی که در کنار شرقی جهیل از نقطه نهائی آن آغاز شده و با سلسله کوههائی که در جنوب افتاده اند و تا کوتلهای بند یرسکی Bendersky و اورتابیل Orta-Bel میرسند، تقسیم و بخش خواهد شد. ازینجا خط فاصل با همین سلسله کوهها امتداد یافته و جنوباً پهنای جهیل مذکور را خواهد گرفت و بعد از ان برآمدگی همین کوه را باستقامت قزل رباط واقع کنار دریای آقسو بشرطیکه پهنای شمالی جهیل مذکور را در بر نگیرد قطع میکنند، و شرقاً سرحدات چین میرسد. اما اگر قزل رباط در اراضی شمالی جهیل مذکور واقع باشد، پس خط فاصل مذکور به نقطۀ مناسب و نزدیکتر دریای آقسو بطرف جنوب برده شود و بعد ازان مانند سابق بسرحدات چین پیوسته گردد.

۲- خط فاصل مذکور باید تعیین و نشانی شده و منظوری نهائی آن به کمیسون مشترکی که خالص تکنیکی بوده و در تحت حفاظت یک عده عساکر ضروریه کار کند سپرده شود، اعضای این کمسیون عبارت از نمایندگان بریتانیه و روسیه و معاونين تکنیکی ایشان باشد.

حکومت علیا حضرت ملکۀ و بریتانیه از طرف والاحضرت امیر افغانستان هم درین کمسیون نمایندگی خواهد کرد. این کمیسیون تمام حقایقی را که در بارۀ وضع سرحدات چینی آن منطقه بدست آورند را پورخواهد داد. تا بوسیلۀ آن حکومتاین روسیه و بریتانیه بتوانند با حکومت چین دربارۀ تعیین سرحدات آن اراضی به موافقه ای برسند.

۴- حکومت علیا حضرت ملکه بریتانیه از اعمال هر گونه نفوذ سیاسی در شمال خط معین مرزی، و نیز حکومت عالیحضرت امپراطور روسیه در جنوب همان خط از بسط نفوذ سیاسی اجتناب خواهند نمود. 

۵- حکومت علیا حضرت ملکه بریتانیه تعهد میکند، که تمام مناطق داخل نفوذ بریتانیه بین هندوکش و خطی که از کنار آخرین شرقی جهیل و کتوریا تا سرحدات چینی میرسد، داخل کشور امیر افغانستان بوده و ضمیمۀ متصرفات بریتانیه نخواهد بود، و نه دران کدام قرارگاه عسکری یا قلعه ای بنا خواهد شد. تطبیق این موافقه نامه وقتی صورت میگیرد که والاحضرت امیر افغانستان تمام مناطق دست راست دریای پنجه را که اکنون بران تسلط یافته تخلیه نماید، و نیز امیر بخارا حصه ای از درواز را که به جنوب آمو افتاده فرا گذارد، که درین باره حکومتین روسیه و بریتانیه از نفوذ خود بر هر دو امیر کار خواهند گرفت.13 خیلی مسرور میشوم اگر جلالت مآب شما این موافقه نامه را که بنام حکومتین ترتیب شده تصدیق نموده و از رسیدن آن اطمینان دهید. (امضای: کیمبرلی)

( تصدیق م ، دی ستال به تاريخ ۱۱ مارچ ۱۸۹۵م با متن فرانسوی موافقه نامه فوق رسید) بدین صورت گویا مناطق نفوذ انگلیس و روسیه معین و خط فاصل نیز تحدید گردید و یک منطقۀ فاصل بین سرحدات شمالی هند و جنوبی روسیه آسیائی در واخان بوجود آمد که مالک آن امیر عبدالرحمن بود. پس مذاکرات ۱۸۹۳م دیورند با امیر عبدالرحمن موافقه نامه ۱۸۹۵م سابق الذکر را بوجود آورد و هر دو امیر افغانستان و بخارا به آن سر فرو آوردند و قبل از ختم سال مذکور خطوط سرحدی بوسیله یک کمسیون مختلطی تعیین شد و احتیاجی هم به فرستادن قوای عسکری با کمیسون مذکور نبود، زیرا طرفین با کمال یکرنگی و رفاقت وظایف خود را بانجام رسانیدند ۱۸۸۴م .14 سر توماس هولدیچ سر پیمایشگر هیئت بریتانوی مینویسد: که به ارتفاع ۲۰ هزار فت از سطح بحر درینجا در پامیر سه آمپراطوری بزرگ (روسیه و انگلیس و چین) تماس میکنند، و مماس سه نیرو است، که حتی خدایان اساطیری هند نیز چنین تخت گاه شگرفی را نداشته اند!