امیر بن احمر الیشکری
پس عثمان مرامیر بن احمر را بخراسان فرستاد، و او معمور بن سفیان الیشکری بفرستاد تا بر قندز مرو نماز کرد و چند گاه امیر بخراسان بماند، و سیج گرفتن خانهای مردمان مر لشکری را اور رسم آورد و سبب آن بود: امیر بن احمر، بردر مرو فرود آمده بود، اندر خر گاههای خر پشتها، سرمای سخت آمد و دهقانان مرو بترسیدند بر امیرو بر سپاهش که از سرما هلاک شوند. پس ایشان را در خانهای خویش جای دادند. و چون چند روزی برآمد، از آنچه کرده بودند پشیمان شدند، و قصد کردند: که آن سپاهها را و امیر را فرو گیرند، واین سگالش اهل بازار و عیاران کردند، و برازبن ماهویه که سالار و دهقان شهر بود، ازین سگالش خبر یافت، در وقت مرامیر بن احمر را خبر داد.
امیر فرمود: تا همه لشکریان سلاح پوشیدند و شمشیر اندر نهادند، و بسیار مردم از مرو بکشتند، و بسیار خانها غارت کردند، تا همه مردم شهر گرد آمدند، و کسان اندر میان کردند و مالی بپذیرفتند، و از امیر عذر خواستند، تا لشکریان را فرو داشت، و آن فتنه بنشست. و از پس آن لشکری را بسیج گرفتن رسم گشت. و امیر بن احمر مکافات آنچه براز کرده بود، بجای او بکرد، و از پس از آن اورا سخت نیکو داشتی و حرمت کردی.