متن (ف)
مقابله متن این نسخه با نسخ دیگر خطی و چاپی، سوالهای قابل توجه به میان آید.
در دستنویسی و تحریر و نقل نسخ خطی بمرور زمان، در متن شاهنامه تصاحیف و اختلافات و احياناً إفسادى بوجود آمده که متن اصلی فردوسی را پراگنده و مخلوط و گونه گون ساخته و مخطوطات این کتاب به تشاويش اساسی در مقدار ابیات و تسلسل آن و ناهمگونی الفاظ و سلک و سبک بیان و آهنگ کلمات و تبدلات مضامین و نسخه بدلهای فروان بمیان آمده است تا جاییکه دو نسخه خطی کاملاً متحد و همگون را نمی توان یافت و هم ازینرو اعتماد کامل بر یکی از آنها آسان نیست و از نظر انتقادی نمی توان برای تشخیص اصالت یکی ازین متون قواعدی را مقرر داشت و یا این نسخه های متعدد دستنویس را به چند گروه دارای خصوصیات مشترک دسته بندی کرد و نیز نسب نامه های نسخ چاپی معلوم نیست که از کدام مخطوطات ترتیب یافته اند؟ جز آنکه مطالب آنرا با متون دیگری که با شاهنامه شباهت دارند مانند طبری و مسعودی و حمزه اصفهانی و دیگر مورخان قدیم و جهان کشای جوینی( قرن ۱۳ م) یا ترجمه عربی شاهنامه که البنداری کرده است وغیره مقابله کنیم.
شاهنامه بارها در شرق و غرب ایران و هند چاپ شده و طوریکه گفتیم کاملترین و جامعترین چاپ های آن از ماکان (کلکته) و ژول موهل (پاریس) است و باز در تهران چاپ ۵ جلدی آن در سال ۱۳۱۵ ش خاتمه یافت و طبع ٦ سیاقی در تهران ۱۳۳۵ ش و تجدید طبع آن در ۱۳۷۴۴ ش از روی چاپ ماکان صورت گرفت که برای آن کشف الابیاتی هم در دو جلد نشر کرد.
کار ارزشمند انتقادی گونه که درین اواخر یی شاهنامه شد، طبع اکادیمی علوم مسکو است، که در تحت نظري برتلس مستشرق شوروی (متوفا ۱۹۵۷ م) و دیگر دانشمندان شوروی در نه جلد خاتمه یافت (١٩٦٠ - ۱۹۷۱ م) و اساس کار آنها بر نسخه لندن بود که اشتباهاً اقدم نسخ خطی ٦٧٥ ق (؟) پنداشته شده ونیز بر مخطوطه لینن گراد ۷۳۳ ق و مخطوطه موسسه خاورشناسی اکادیمی علوم شوروی ۸۴۹ ق و مخطوطه دیگر همین مؤ سسه حدود ۸۵۰ ق و در نصف اخیر کتاب بر نسخه خطی قاهره ٧٩٦ ق بنا یافته است و نسخه بدلهایی در پاورقی و ملحقاتی در آخر هر جلد دارد و در بین نسخ مطبوعۀ قديم و جديد فى الجمله طبع انتقادى جامع و مفید شمرده میشود ولی نه کار آخر جامع و مانع زیرا در تشخیص ابیات اصیل از انچه آوره و کم و هم در عدد ابیات و در متن گذاشتن الفاظ و کلمات و تراکیب سره مطابق موازین ادبی عصر فردوسی و بردن نسخه بدلهای ناسره به پاورقی و تحقیق و تصحیح اعلام و اماکن و بلاد و داستان های که درین بحر زخار بیکران مذکور است هنوز به کاوشها و پژوهشهای فراوان نیازمندی داریم.
از آنجمله طبع عکسی عین این نسخه (ف) است، که باید عیناً بدسترس محققان گذاشته شود تا آنرا سراپا بخوانند و برسم الخط و حرکات کلمات و ابواب فرعی و عناوین منثور و عدد ابیات هر گفتار و چونی و چندی آن پی ببرند و آنرا با نسخه مسکو تا جاییکه همین جلد اول مکشوف نسخه کمک میکند، مقابله و مقایسه نمایند و هم ازینرو بر چگونگی نسخه لندن و صحت تاریخ نگارش آن که سهواً ۶۷۵ ق (؟) پنداشته شده قضاوتی کرده بتوانند. زیرا از ملاحظه (ف) این نکته بدست می آید، که شاهنامه قبل از مغل چگونه بوده و در نسخ خطی بعدی آن چه در دستبردهای روی داده و این نسخه (ف) که نسبتاً بشاهنامه های چاپی و خطی مابعد کوچک و مختصر بنظر می آید، آیا مربوط به کدام دورۀ کار فردوسی بعد از ۳۷۰ ق است؟
زیرا گفته اند که خود فردوسی هم بعد از تسوید اول به تکمیل کار و توسیع یا حذف برخی از داستانها و ابیات پرداخته بود پروفیسر پیمونتسی که (ف) را سراپا خوانده و زیر نظر انتقادی و مقایسوی قرار داده فصول اشعار و شمار ابیات آنرا با مقایسه بطبع مسکو و ژول موهل ضبط کرده که من در ستون اخیر عدد ابیات طبع دبیر سیاقی (تهران ۱۳۳۵ ش) را هم بران افزوده ام : این جدول (ف) مجموعاً در ۲۶۵ ورق ۹۴۷، ۲۱ بیت دارد در حالیکه مطبوعه ژول موهل در همین گفتارها دارای ۹۴۷، ۲۴ بیت و طبع ماسکو حاوی ٦٤٧ ، ۲۲ بیت و طبع دبیر سیاقی (س) ۵۹۵، ۲۴ بیت است و این اختلاف عدد ابیات که در (ف) ۲۱ هزار و در (پ) به ۲۵ هزار رسیده و شاید در جلد هم همین قدر بوده بذات خود قضیه ایست در خور تأمل دوم و تحقیق و گاهی مؤید شک و تردید !
جدول مقایسوی
گفتارها مخطوطه ف طبع مسكو (م) طبع ژول موهل طبع
(پ) سیاقی
ابیات ورق ابیات جلد و ابیات جلد و
صفحه صفحه
آغاز کتاب ۲۱۱ ۳ ب ۲۲۵ ۱/۱۲ ۳۳۷ ۱/۱ ۲۴۳
كيومرث ۶۸ ۶ب ۷۲ ۲۸۱۱ ۷۴ ۱/۱۳ ۷۶
هوشنگ ۷۶ ۷ب ۳۸ ۱/۳۳ ۴۶ ۱/۱۷ ۴۷
تهمورث ۵۴ ۷ب ۴۶ ۱/۳۶ ۵۰ ۱/۲۰ ۵۰
جمشید ۱۶۹ ۸ب ۱۹۶ ۱/۴۷ ۲۱۶ ۱/۲۳ ۲۲۷
ضحاک ۵۳۲ ۱۰ب ۴۷۰ ۱/۵۱ ۵۴۲ ۱/۳۴ ۵۵۳
فریدون ۱۰۹۱ ۱۶الف ۸۹۸ ۱/۷۹ ۱۱۵۱ ۱/۶۲ ۱۲۶۸
منوچهر ۱۶۴۸ ۲۹ب ۱۶۵۴ ۱/۱۳۵ ۲۰۳۰ ۱/۱۲۹ ۲۰۱۴
نوذد ۴۲۸ ۴۹ب ۵۴۶ ۲/۶ ۶۱۱ ۱/۲۴۷ ۶۹۰
زو (افراسیاب) ۱۴۹ ۵۴ب ۵۴ ۲/۴۳ ۴۸ ۱/۲ ۷۹ ۵۴
گرشاسپ (زو) ۱۶۰ ۵۶الف ۲۰۶ ۲/۴۷ ۲۷۳ ۱/۲۸۲ ۲۹۲
کی قباد ۱۴۸ ۵۸الف ۲۰۲ ۲/۶۲ ۲۴۱ ۲/۲۹۸ ۳۲۷
کی کاوس ۸۵۹ ۶۰ب ۹۱۸ ۲/۷۶ ۹۹۳ ۲/۳۱۵ ۱۲۱۲
کی کاوس (هاماوران) ۵۶۷ ۷۰ب ۶۲۵ ۲/۱۲۷ ۷۸۱ ۲/۳۷۹ ۱۰۳۶
کی کاوس (سهراب) ۱۰۳۵ ۷۷ب ۱۰۵۹ ۲/۱۶۹ ۱۴۶۰ ۲/۴۳۳ ۱۶۷۵
کی کاوس (سیاوش) ۲۵۶۸ ۹۰ب ۲۵۷۰ ۳/۶ ۲۷۶۴ ۳/۵۲۳ ۳۹۰۶
کی کاوس (سیاوش) ۱۲۱۲ ۱۲۲ب ۱۲۰۴ ۳/۱۶۸ ۱۴۴۸ ۳/۶۸۰ ۱۶۱۰
کی خسرو ۱۶۳۸ ۱۳۷الف ۱۶۵۵ ۴/۸ ۱۷۱۴ ۳/۷۶۴ ۱۹۳۱
کی خسرو (کاموس) ۱۵۰۶ ۱۵۶ب ۱۴۷۲ ۴/۱۱۵ ۱۵۸۶ ۴/۸۷۰ ۱۷۰۷
کی خسرو (خاقان چین) ۱۳۵۵ ۱۷۴الف ۱۴۱ ۴/۲۰۸ ۱۵۰۸ ۴/۹۶۰ ۱۶۲۳
کی خسرو(اکوان دیو)۲۰۱ ۱۸۹الف ۱۹۳ ۴/۳۰۱ ۲۳۱ ۴ /۱۰۴۹ ۲۳۹
کی خسرو(بیژن و منیژه)۱۳۰۶ ۱۹۲ الف ۱۳۱۲ ۵/۹ ۱۳۳۵ ۵/ ۱۰۶۵ ۱۳۵۸
کی خسرو(دوازده رخ)۲۵۲۷ ۲۰۷ الف ۲۵۱۸ ۵/۸۶ ۲۵۲۹ ۵/۱۱۴۱ ۲۵۵۷
کی خسرو(افراسیاب)۲۴۴۶ ۲۳۶ب ۳۱۰۷ ۵/۴۱۸ ۳۱۹۰ ۵/۱۲۷۲ ۳۲۸۹
طبع آفست قطع جیبی، تهران ۱۳۵۴ ش در ۷ جلد و یک دیباچه فهرست گفتارها
در طبع مسکو، ابیات الحاقی را در آخر هر ،جلد، زیر عنوان ملحقات طبع
کرده اند بدین تفصیل :
جلد اول: ملحقات از ص۲۵۰ تا ۲۷۲ جمله ٣٨٦ بیت
جلد دوم: ملحقات از ص ٢٥١ تا ٢٦١ جمله ۱۹۰ بیت
جلد سوم: ملحقات از ص ٢٥١ تا ٢٦٠ جلمه ۱۹۰ بیت
جلد چهارم: ملحقات از ص ۳۱۵ تا ۳۲۲ جمله ١٥٩ بیت
جلد پنجم: ملحقات از ص ٤١٩ تا ٤٢٣ جمله ۷۹ بیت
جلد ششم ندارد
جلد هفتم: ملحقات از ص ٤٥٥ تا ٤٥٩ جمله ٨٣ بیت
جلد هشتم: ملحقات از ص ٤٣١ تا ٤٣٥ جلمي ٨٦ بيت
جلد نهم: ملحقات از ص ۳۸۳ تا ٤۰۰ جمله ۳۰۸ بیت
بدین ترتیب عدد تمام ابیات ملحقه در حدود ۱۴۸۱ بیت است و اگر این بر عدد ابيات متن طبع مسکو بیفزاییم، در حدود ۲۴۱۲۸ بیت باشد.
پس طبع مسکو و سیاقی از نسخه (ف) بیش از سه هزار و طبع (پ) چهار هزار بیت افزونی دارد و این خود معظله ایست که با مقابله با متن (ف) و نظر انتقادی با توجه بزبان عصر فردوسی و سبک سرایش و کلمات و تراکیب مروج زبان دری در خراسان تا جایی مطالعه شده میتواند و بنابرین طبع متن عکسی یا در دسترس بودن عین مخطوطه (ف) برای تمام شاهنامه شناسان از واجبات است.
باید دانست که فصول کلی (ف) برخی عناوین فرعی هم به نثر قدیم دری دارد که در طبع (م) سرخط عناوین کلی را آورده و از عناوین فرعی فقط به عدد ١ - ٢ - ٣ - الخ اکتفا کرده اند.
در حالیکه در نسخ خطی و چاپی دیگر و مخصوصاً (ف) این عناوین فرعی به تفصیل موجود و تا جاییکه دیده میشود در با و پ و س هم آنرا آورده اند و دانسته نشد که در (م) چرا نیاورده اند؟ در حالیکه این عناوین منزلت فهرست مفصل داستانهای شاهنامه را داشته و در نسخ خطی دیگر هم مطابق سنت قدیم، آنرا فرو گذاشت نکرده اند و برای خواننده گان هم سودمند بوده است.
پروفیسر ا. م پیمونتسی در مقالت مفصل ،خود تمام این عناوین گفتارها را از (ص ۴۷تا ٦٦) با عدد ابیات هر گفتار به تفصیل آورده است که این مقاله گنجایش همه آنرا ندارد ولی درینجا برای مقایسه بچند گفتار آن تنها با مقابله به (با) (پ) ذیلاً اشاره میرود، زیرا در (م) این عناوین فرعی حذف شده است.
گفتارهای فرعی از اوایل نسخه (ف)
- ف : کفتار اندر ستایش خرد و صفت خردمندان و ستایش ایشان ۱۱ بیت
(ورق ۳ ب)
با: ستایش خرد ۲۰ بیت (ص ۲۵ - ٢٦)
پ : گفتار اندر ستایش خرد ۲۰ بیت (ص ۴ ج ۱)
ف : گفتار اندر صفت آفرینش عالم و ستایش آفریدگار ۱۹ بیت (ورق ۴ الف)
با : اندر آفرینش عالم ٣٠ بيت ( ص ٢٦ - ٢٧)
پ : گفتار در آفرینش عالم ۲۵ بیت ( ص ٦ ج ۱)
ف : گفتار اندر ستایش اشجار و نبات و صفت افلاک و آفتاب و ماه ۱۱ بیت (ورق ۴ الف)
با : آفرینش ماه و آفتاب ۲۵ بیت (ص ۲۷)
پ: گفتار اندر آفرینش آفتاب ۸ بیت گفتار در آفرینش ماه ۸ بیت (ص ۷ ج۱)
ف : کفتار اندر سبب آفرینش مردم و ستایش آدم که فضیلت دارد بر دیگر حيوانات، بفضل آفريد کار جل جلاله ( ورق ۴ ب) ۱۲ بیت.
با: در آفرینش مردم ۱۵ بیت (ص ۲۷)
پ: گفتار در آفرینش مردم ١٦ بيت ( ص ٦ ج ١)
ف : گفتار اندر ستایش بیغمبر ما محمد صلوات الله والسلام عليه وستایش جهاريار او رضوان الله عليهم ۳۲ بیت (ورق ۴ ب).
با: در نعت رسول الله عليه السلام ۳۱ بیت (ص ۲۷ - ۲۸)
پ : ستایش پیغمبر صلی الله علیه ۳۲ بیت ( ص ۷ - ۸ - ۹ ج ۱)
ف : گفتار اندرانکه فردوسی این حکایت با نظم میکند، اگر سخن نامعقول باشد بروی عیب نکنند که حکایت برینگونه بود ۲۴) بیت ) ورق ۵ (الف). با : اندر فراهم آوردن شاهنامه ۱۹ بیت (ص ۲۸)
پ : گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه ۱۹ بیت (ص ۹ ج ۱)
ف : گفتار اندر داستان ابو منصور الدقیقی که اول شاهنامه او گفته است.
۷ بیت (ورق ۵ ب)
با : داستان دقیقی شاعر ۱۰ بیت (ص ۲۸)
پ: داستان دقیقی شاعر ۱۰ بيت (ص ۱۰ ج ۱)
ف : گفتار اندر سبب آنکه گفتن شاهنامه راجه موجب بود ۱۱ بیت (ورق ۵ الف)
با: داستان دوست مهربان ۱۷ بیت (ص ۲۸)
پ: گفتار اندر بنیاد نهادن کتاب ١٦ بيت ( ص ١٠ - ١١ ج ١)
ف : گفتار اندر ستایش خواجه عميد ابو منصور ابن محمد ابن امیرک و داستان او در سبب کفتن شاهناه ١٦ بيت (ورق ۵ ب)
با : ندارد
پ : اندر ستایش ابو منصور محمد ۱۸ بیت (ص ۱۱ ج ۱)
ف : گفتار اندر ستایش سلطان عادل بادشاه غازی محمود ابن سبكتكين قدس الله روحه العزيز ۵۲ بیت (ورق ۵ ب)
با : ستایش سلطان محمود ۵۳ بیت (ص ۲۸ - ۲۹) پ : اندر ستایش سلطان محمود ۵۰ بیت ( ص ۱۲ - ۱۴ ج ۱) این بود چند نمونه از عناوین آغاز کتاب، با مقابله به نسخ با پ که حتماً از طرف کاتبان دران دستبردی روی داده باشد مثلاً در عنوان اخیر بعد از نام پدر محمود اگر دعائیه قدس الله روحه العزيز راجع به سلطان باشد، حتماً نوشته فردوسی نیست زیرا در آنوقت سلطان زنده بود و این دعائیه را با مردگان نویسند
اکنون یک یک عنوان را از اواسط و اواخر (ف) در معرض مقایسه میگذاریم، که با نسخ مطبوع اختلاف تام دارد و چون اصل (ف) یا عکس تمام آن در دست ،نیست نمیتوان بر اختلاف کلی ابیات و محتوای آن حرف زد اما از اختلافات ،عناوین ناهمگونی (ف) را با (پ) با قیاس توان کرد
مثلاً :
ف : گفتار اندر بادشاهی رستم بترکستان بنج سال بود و بخش کردن ترکستان بر پهلوانان ایران ۱۰۰ بيت ورق ١٢٦ ب)
پ: پادشاهی رستم در تورانزمین ۷ سال بود ٣٦ بیت (ص ۲۳۴ ج ۲)
با: پادشاهی رستم بتوران هفت سال بود
۳۴ بیت (ص ۱۷۱) بعد ازین در (پ) چند عنوان فرعی: رفتن زواره بشکرگاه سیاوش (ص ۲۳۵) ویران کردن تورانزمین را (ص ٢٣٦) و باز رفتن رستم بایرانزمین (ص (۲۳۷ آمده و در ص ۲۳۹ عنوان دیدن گودرز کیخسرو را بخواب در ۴۲ بیت دیده میشود در حالیکه در ف ورق ۱۲۸) (الف) بعد از پادشاهی رستم در تحت عنوان: گفتار اندر خواب دیدن گودرز فرشته را و گفتن آن خواب به پادشاه ایران و فرستادن (کیورا در ٦٢ بیت آمده و ازین ابیات همین مبحث واضح است که مطابق عنوان (پ) گودرز کیخسرو را مستقیماً بخواب ندیده و عنوان (ف) اصح است که فرشته را در عالم رؤیا دیده و فردوسی گوید:
چنان دید گودرز یکشب بخواب که ابری بر آمد از ایران پر آب
بران ابر پران خجسته سروش بگودرز گفتی که بکشای گوش ...
( ص ۲۳۹ ج ۲ پ)
باینطور برخی عناوین و معنونات (پ) با هم مطابقت ندارد و آنچه در (ف) آمده دیگر گونه است این یک نمونه کوچکی است از اختلافات (ف) با نسخه های چاپی اکنون به اواخر همین مخطوطه یک جلدی (ف) هم با مقایسه با (پ) با نظری میاندازیم گفار اخیر جلد اول بدست آمده (ف ورق ٢٦٤ الف) چنین است: در برف مردن پهلوانان لشکر ایران و کریستن کودرز از بهر کیو و بیژن و فرزندان دیگر ۶۴ بیت در حالیکه در (پ ۴/۱۳۵) همین عنوان "غرقه شدن پهلوانان در میان "برف ۵۲ بیت است و در طبع م (ص ۴۱۳ ج ۵ )۴۷ بیت بدون عنوان آمده و در با، (ص ٣٦١) بعنوان هلاک شدن پهلوانان در برف ۳۳ بیت است.
بهر صورت عدد عناوین (پ) تا جاییکه در فهرست هفت جلد آن (ص ۱۱۱ - ۱۳۸ دیباچه ضبط شده تا مبحث غرقه شدن پهلوانان در میان برف که اخیر جلد اول (ف ورق ٢٦٤ (الف) است به ۵۳۸ عنوان میرسد که از عدد گفتارهای (ف) ٥۳۸- ٣٥٤ - ١٨٤ عنوان افزونست و ازین بر می آید که دسبردهای بعی در نسخ خطی بسیار روی داده است چه در وضع عناوین فرعی و چه در عدد ابیات و تحریفات لفظی، و همین اضافات و تحریفات، سبب اختلاف نسخ خطی با یکدیگر گردیده و متن شاهنامه را از آنچه خود فردوسی گفته و ترتیب داده بود، دور ساخته و موجب آشفتگی و ناهمگونی کتاب شده است.
از مزایای (ف) یکی اینست که در بسا موارد، کلمات و الفاظ را با حرکات آن می نویسد و خصوصیات تلفظ و خوانش آنرا در همان قرن هفتم تعیین میکند و دانشمند موصوف ایتالوی از مقابله این نسخه با نسخ مطبوع بدین نتیجه میرسد که (ف) بیشتر با چاپ (پ) مطابقت میرساند تا بطبع (م) و مطبوعه کلکته که در روایات متن مقامی مهم ،دارد بناحق در (م) مورد توجه قرار نگرفته است. بسا از کلمات و مصاريع و ابیات (ف) در تصحیح و رفع تحريفات وارده در متن ،شاهنامه که مورد تأمل نقادان و سبک شناسانست بکار می آید تحریفاتی که در چاپ های مختلف آن روی داده از روی این نسخه، درست شده میتواند و خوانش و پیوسته گی کلمات و ابیاترا تعیین میکند و بما موقع میدهد که بر انتخاب اصلح و اصح صور تأمل نماییم و خود را بیک متن معتبری نزدیک تر سازیم.
در نسخه (ف) بیش از (۲۰۰) بیت چنانند که آنرا آواره در لف داستان های کتاب توان گفت و از مقابله نسخ مختلف بر می آید که یا جای آنرا تغییر داده و یا مکرر نوشتهاند و یا در کلمات آن دستبردی کرده اند.
ولی ابیاتی هم دران هست که حسب ضرورت برای ارتباط منطقی داستان ها کار ،میدهند مثلاً در تراژدی کشتن رستم پسرش را در حال ناشناختگی و اینکه پسرش را بدست خود کشته است فردوسی گوید :
چو بشنید رستم سرش خیره گشت جهان پیش چشم اندرش تیره گشت بپرسید زان پس که آمد بهوش بدو گفت با ناله و با خروش (م۲/۲۳)
درینجا در نسخه خطی اکادیمی علوم شوروی مورخ ۸۴۹ ق بین دو بیت فوق بیتی دیگر آمده که ارتباط منطقی اول را با مابعد بر قرار میسازد :
بیفتاد از پاي و بيهوش گشت همه بی تن و تاب و بی توش گشت
در طبع (م) آنرا به پاورقی برده اند در حالیکه برای ربط و تسلسل بیان باید در متن گرفته میشد اما این بیت ارتباطی در (ف) که کهن تر است بدین گونه آمده :
بشد هوش و توشش زمغرور تن بیفتاذ جون سروی اندرجمن
(ف ۸۸ ب)
اگر بدقت بنگریم رستم درین حال شاید بی تاب و توش و هوش بوده،
ولی (بی تن) نبود.
تنش زنده و حواسش باخته بود و بعد ازین تا پایان عمر همین تن رستمی بود که داستانهای قهرمانی آفریدی پس گمان میرود که درین شکل کهن بیت بعداً به تصور اینکه فردوسی از استعمال لغات عربی مانند مغرور احتراز داشت و یا نخواسته اند که رستم را مغرور بگویند در بیت اصل دست برده و آنرا بشکل نسخه ۸۴۹ ق در آورده و حتی از نسخه های دیگر طرد کرده اند در حالیکه با نبودن این بیت تسلسل کلام ، می گسلد و جای خود را در ذهن خواننده خالی میگذارد.
مثال دیگر : صحنه کشته شدن سیاوش بدست گروی است که در (م)
ص ۱۵۲ ج ۳ چنین طبع شده :
زگر سیوز آن خنجر آبگون گروی زده بستد از بهر خون
بیفگند پیل ژیان را بخاک نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک
یکی تشت بنهاد زرین برش جدا کرد زان سرو سیمین سرش
بجایی که فرموده بد، تشت خون گروی زره برد و کردش نگون
یکی باد با تیره گردی سیاه برآمد بپوشید خورشید ماه
همی یکدیگر را ندیدند روی گرفتن نفرین همه بر گروی
درینجا در نسخه ۸۴۹ ق و چند دستنویس دیگر داستان روییدن نبات فرسیاوشان هم آمده، ولی در (ف ورق ۱۱۹) این دو بیت بعد از (بجایی که افزونست :
همانکه خون اندر آمد بخاک دل خاک هم در زمان کشت جاک بساعت کیای برآمد جو خون از آنجا کی کردند آنخون نکون در حالیکه در دو نسخه اکادیمی علوم شوروی و برخی از نسخ مطبوع این ابیات افزونست :
فرو ریخت خون سر پربها به شبخی که هرگز نروید گیا
بساعت گیاهی بدامد زخون بدانجا که آن طشت کردش نگون
گیا را دهم من کنونت نشان که خوانی همی فرّخون سیاوشان
بسی فایده خلق را هست از وی که هست اصلش از خون آن ماهروی
درینجا بین (ف) و نسخه های دیگر تباینی است در خور تأمل.
در (ف) فقط روییدن گیاهی ،آمده ولی وقتی به ترجمه عربی شاهنامه که بعد از ۶۱۵ ق الفتح ابن علی بنداری اصفهانی کرده است متوجه میشویم میبینیم که در نسخه دست داشته بنداری که حتماً پیش از ۶۱۵ نوشته شده بود، هم این داستان روییدن گیاهی بنام خون سیاوشان بوده است و بنداری می نویسد: قال صاحب الكتاب و انهم لما سكبوا دمه نبت منه النبت المعروف الذي يسميه العجم بخون سیاوشان و هوالذى يسمى في بلاد العرب دم الاخوين و هو الى الآن يجلب الى اطراف البلاد من ذلک المكان..."
ممکن است بیت گیا را دهم...که در نسخة مأخذ بنداری بوده و در
(ف) نیست از اضافات خود فردوسی حین ترتیب آخرین نسخه بدانیم ولی
بیت سست : بسی فايده ... حتماً از ملحقات ذوق اخوندی ما بعد است.
در گفتار آفرینش عالم بین بیت ۵۳ و ۵۴ (م، پ) این بیت در (ف۴ ب) واردست که در هیچ یکی از نسخ مطبوع و مخطوط نیست و کشف الابيات شاهنامه ترتیب دبیر سیاقی (طبع تهران ۱۳۵۰ ش) هم آنرا ضبط نکرده:
زكان بعد از ان کوهر آمد بدید ازان سان که داد آفرین آفرید
همچنین ستایش محمود برخلاف نسخ خطی و چاپی چنین آغاز میشود
کی تاباک یزدان جهان افرید جنو شهریاری نیامد بدید
ستم باد برجان آن ماه و سال کی شد برتن و جان او بد سکال
(ف ٦ ب)
بیت اول در تمام نسخی که مآخذ (م) بوده چنین است :
جهان آفرین تا جهان آفرید چنو مرزبانی نیامد پدید
(م ص ۲۵ ج ۱)
که برای مداحی کلمه شهریار نسبت به مرزبان سازگارتر و مجلل تر است.
در گفتار پادشاهی کیومرث (٦) با سطره گوید :
نخستین زشاهان کویمرت بتخت اندر آورد و بگرفت جای
کی خود چون شد او بر جهان کدخدای نخستین بکوه اندرون ساخت جای
در حالیکه همین دو بیت در م پ و دیگر نسخه ها در یک بیت خلاصه شده که با نسخه بدلهای کوچک پاورقی چنین است :
کیومرث شد بر جهان کدخدای نخستین بکوه اندرون ساخت جای
و ازین بر میآید که شاید ضبط (ف) مربوط به نسخه اول فردوسی و از دیگر نسخه ها مأخوذ از نسخه تجدید نظر شده ،بیست که خود شاعر یا دیگران بعلت احتراز از ایطاء قافیه دران تلخیصی وارد کرده باشند. در همین داستان بيت ٢١ ( ص ٢٩م = ١٦ پ) چنین است :
بگیتی نبودش کسی دشمنا مگر بدکنش ریمن اهریمنا
که نسخه بدلهای آن در دیگر نسخه ها "مگر در نهان یا جز اندر جهان"
هم آمده ولی استعمال الف زایده برای تحسین کلام در سخن قدما و فردوسی آمده و غریب بنظر نمی آید. اما این بیت در (ف) ٦ ب چنین است:
نبودش کسی دشمن اندر جهان بجز تیره آهرمن بذنهان
که قوت کلام و فصاحت در شکل اولست و بنابرین توان گفت که در (ف) بسیاق اول مانده و در دیگر نسخه ها بعد از تجدید نظر فردوسی، شیوه فصیح تری گرفته باشد.
در داستان کشتن هوشنگ مردیورا، بعد از بیت :
بیازید هوشنگ چون شیر چنگ جهان کرد بردیو نستوه تنگ
(م ٣٢ بيت ٦٦)
درینجا این دو بیت در (ف) زاید است، که منظر پیکار را قدری روشنتر میسازد :
گرفت و بیستش ببند استوار بکوه اندر آوردش آن نامدار
بسنک کرانش فرو کوفت سر بكين سیامک کی بودش بدر
(ف ٧ الف سطر ۱۷)
در حالیکه در نسخ دیگر محدث طریق کشتن سربریدن دیو است :
کشیدش سراپای یک سر دوال سپهبد برید آن سر بی همال
( م: ص ۳۲ ج ۱ و (پ) ص ۱۸ ج ۱)
چون تقابل هوشنگ با دیواست پس درینجا صفت سر بی همال ناسازگار است و باید متن (ف) را مرجح دانست، زیرا سردیو را بسنگ کوفتن با حالت بدوی آنوقت موافقتر است.
در داستان تهمورث (ص ۳۸) بعد از بیت آموزش هنر کتابت :
که ما را مکش تا یکی نوهنر بیاموزی از ماکت آید ببر
بیتی دیگر دارد که در نسخ خطی و چاپی نیست، ولی موضوع بحث را
روشنتری میسازد که فواید کتابت باشد :
کزان سرفرازی کند آدمی جو بستان شود زان سراسرزمی
(ف ۸ الف سطر ۱۲)
چون سیاق بیت از سبک سخن فردوسی دور نیست، ممکن است اصیل
در آخر داستان مرگ تهمورث این بیت آمده که در نسخ دیگر نیست :
تنش کشت پژمرده ز اسیب مرگ جوگاه خزان از دم باد برک
(ف ۸ الف)
که رشاقت کلام فردوسی و اصالت در آن مضمر است. همچنین در داستان جمشید بعد از انکه آهن را کشف میکند و ازآن خود و زره و جوشن میسازد بین بیت ۱۰ و ۱۱ ص ۳۹ م و بیت ۱۱ و ۱۲ ص ۲۵ پ این بیت اصیل دیده می شود :
زآتش دم و کوه را کرم کرد و زو آهن سخت را نرم کرد
(ف ۸ الف)
پدر فرویدون که آبتین ،نامداشت بدست روزبانان ناپاک ضحاک می افتد
و کشته میشود این داستان در نسخ خطی و چاپیم (م بیت ۱۱۷ ببعد) و
(پ بیت ۱۲۵ ببعد ) در چهار بیت مختصر .است اما در (ف ١١ ب سطور ١٤ - ١٦) به تفصیلی دیگر است که به کلام خود فردوسی میماند و از پیوندهای ناجور بنظر نمی آید :
زکار فریدون گیتی کشای همی خواست کارد سرش زیر بای
بجان بردنش کرد جنکال تیز وزو خاست اندر جهان رستخیز
و زآسیب او بر هنر آبتین چو سیماب لرزان شده بر زمین
کریزان و زخویشتن کشته سیر بر اویخت ناگاه در دام شیر
نهان کرد کیتی فراوان بکشت جه بر کوه خارا، چه بر ساده دشت
جو آمد بسر روز آن بی کزند از آن روز بانان بدتای جند
بذو باز خوردند و بردند خوار جنان بی کنه را بر شهریار
در داستان منوچهر وقتیکه وی از زابل بکابل میرسد درینجا پادشاهی بنام مهراب بر تخت شاهی نشسته :
یکی پادشاه بود مهراب نام زبردست با گنج و گسترده کام
(م جلد ۱ ص ۱۵۵ پ ۱ ص ۱۲۲)
در (ف) ۱۳۳ الف سطر ۸ به افزونی یک بیت چنین است :
یکی بادشا بد به کابل درون هنرمند و بینادل و رهنمون
کرانمایه و کرد و مهراب نام زبردست ...
شاید مطالب این دوبیت را خود فردوسی یا دیگری بعداً در یک بیت تلخیص کرده و ستایش مهراب را باین تفصیل نپسندیده باشد. ناگفته نماند که در طرد یا پذیرش ابیات آواره در نسخ خطی باید از کمال احتیاط و وسواس کار گرفت زیرا برخی از آن مطالب در کتب دیگر هم آمده و شاید نسخه اصل فردوسی هم اصالت داشته باشد، مثلاً نولد که مینوسد : "البته فقط ندرتاً ممکن است که ما بعدم صحت سوظن هایی که در ابیات داشته ،ایم ازین راه پی ببریم که عین مطلب آن ابیات مورد سوظن را در کتاب نویسنده دیگری که نظیر داستان را نقل کرده بیابیم. مثلاً دوست من لاندوئیر در سال ۱۸۷۵م نه بيت ماكان ( ص ۱۳۳۴ /۳/۱۱ را که موهل نیز حذف کرده، قطعاً جعلی دانسته بود، در صورتیکه اصالت این بیتها در اثر متن آسوری رومان اسکندر چاپ( Budge ص۱۹۲) که اخیراً کشف شده است تضمین میشود علت خذف در چند نسخه قافیههایی است که حرف روی در آنها مکرر شده است.
همچنین اصالت ابیات (م۱۳۵۴/۹/۱۱) که موهل هم حذف کرده و لاندوئیر نیز در سال ۱۹۰۲ م آنها را جعلی دانسته در کتاب دینوری به ثبوت رسیده است.
گاهی بیتهای اصیل را بنا بر نادانی یا نظر تعصب آلود خاص از متن
کشیده اند مثلاً در طبع فولرس که مبنی بر (پ و ماکان) است این دو بیت را در احوال گشتاسپ بعلتی نیاورده اند که ازدواج دختر را با برادرش جایز ندیده در حالیکه این رسم در زردشتیان قدیم مباح بود.
چو شاه جهان باز شد باز جای بپور مهین داد فرخ همای
دگر را به بستور فرخنده داد عجم را چنین بود آیین و داد
بیت دوم در (پ ۴/ ۲۱۴ و م ۴/۱۲۰): عجم را چنین بود آیین و داد سپه را به ببستور فرخنده داد ... است و کلمه بستور که اصل آن در اوستا بستویری بود هم در اکثر نسخ به نستور یا نستوه تحریف شده است.