32

تعلیق از محمد اسماعیل "مبلغ" دربارۀ شرح رموز داستان

از کتاب: نگاهی به سلامان و ابسال جامی

خوانندگان عزیز ! 

رساله که اکنون از نظر شما گذشت از نتائج خامۀ توانا وثمر بخش دانشمند و محقق محترم ښاغلی حبیبی دامت برکاته است ،وقتی آن رساله بوسیله ایشان در" انجمن جامی" قرائت شد، چون در قسمت تأویل رموزداستان مورد بحث ، با جمال گذشته بودند ، ښاغلى مائل هروی پیشنهاد کرد که باید این اجمال تفصیل داده شود تا در پهلوی فواید تاریخی و ادبی رسالۀ مذكور فایدت فلسفی نیز بدست آید. در اثر این پیشنهاد و موافقت جناب حبیبی حضرت دانشمند بزرگوار استاد خلیلی دامت افاضاته از حسن ظنی که نسبت باین ناچیز دارند امر فرمودند که اجمال تاویل رموز داستان را تفصیل دهم تا برسم "تعلیق" در پایان آن رساله چاپ شود بنابراین، مطالبی که در زیر از نظر خوانندگان ارجمند میگذرد به همین منظور از سواد به بیاض آمده و به فصل "تاویل رموز داستان" آن رساله ارتباط دارد. پس اگر این تعلیق بتواند متمم رسالۀ مذکور شود افتخار من است و الا عذر تقصیر است و من.


معنای لغوی و اصطلاحی رمز :

فرزانگان بشر همواره از مافی الضمیر خود بدو گونه تعبیر کرده اند یکی بزبان روشن ، صریح و ساده که برای همه قابل فهم است و از توجه بظاهر کلمات معنی و مقصود بدست می آید و دیگری به اسلوب رمز که فقط کسانی مقصود را در می یابند که از دقایق رمز آگاه هستند و داستان سلامان و ابسال از همین سنخ دوم است که به اسلوب رمزی نگارش یافته و هدف و اضعانش در وراء ظواهر الفاظ و کلمات آن نهفته است. ازینرو از تأمل و مرور در آن داستان و نظایرش دو پرسش بدینسان در میان می آید که :


رمز چیست ؟ 

و چرا دانشمندان مطالب فلسفی ، اخلاقی و عر فانی را در قالب رمز بیان کرده اند ؟

اما پاسخ پرسش نخستین ازین قرار است : کلمۀ "رمز" در زبان عرب به معنای اشارت و ایماءِ آمده است. بنابر این، اشارت بوسیله لب ، چشم ، آبرو ، دست و زبان و کلام خفی را که تقریبا دور از فهم باشد رمز خوانند . این کلمه از آغاز دورۀ عباسی که در تاریخ اسلام عصر تحول در حیات اجتماعی و نهضت علمی و ادبی بشمار می آید معنای اصطلاحی بخود گرفت و نخستین دانشندی که در بارهٔ معنای اصطلاحی رمز گفت و گو کرد قدامة بن جعفر است . وی در کتاب "نقدا لثر" اگر انتسابش بوی درست باشد ، بابی در بیان معنای "رمز"پرداخته و در آن را جع به معنای اصطلاحی این کلمه گفته است : "گویندگان آنگاه که میخواهند مقصود خود را از کافه مردم" بپوشانند و فقط بعضی را از آن آگاه کنند در کلام خود رمز" بکار میبرند بدینسان برای کلمه یا حرف نامی از نامهای پرندگان یا وحوش یا اجناس دیگر یا حرفی از حروف معجم را "رمز" قرار میدهند و کسی را که بخواهند مطلب را بفهمد آگاهش "میکنند پس آن کلام در میان آن دو مفهوم و از دیگران مرموز است "


رمز در فلسفه :

رمز به همان معنای اصطلاحی خود، از دیر باز مورد توجه فیلسوفان و صوفیان اسلام بوده است و این دو طایفه گاهی در تعبیر از مقاصد خود به اسلوب رمزی متوسل شده اند. واینکه حکماء چرا سخن بر سبیل رمز میگفتند ، علامه قطب الدین شیرازی چند وجه ذکر کرده است که خلاصه و مضمون كلمات او چنین است : 

۱- یا از جهت تشحیذ خاطر و ذهن خوانندگان تا در اثر حل رموز فکر آنان ورزیده شود .

۲- یا از جهت تشبه و همانندی به کلام باری تعالی و اصحاب نوامیس که دارای کتب 

مرموزه بودند و هر طبقه از آن کتابها استفاده میگردند بدین معنی که خواص از باطن آن کلمات مرموز وعوام از ظاهرش بهره مند میشدند .

۳- یا از آن جهت که نا اهلان بر مقاصد حكما واقف نشوند و حکمت را افزار و وسیله اکتساب شرور و فجور قرار ندهند چه این کار منجر به فساد عالم میشود .

۴- یا آنکه طالب ذكی و هوشمند بخاطر ظهور مطالب حکمت از بذل جهد و کوشش در اقتناء آن خود داری نکند زیرا وقـتی کلام مرموز بود لا بد غامض است وجوینده هوشیار با کوشش هر چه تمامتر بدان روی می آورد تا حقیقت مطلب رادر یابد و شخص بلید و تنبل و نا اهل از جهت غموض کلمات به مشکل مواجه میشود و ازینرو بدان ا قبال نمیکند.


اشکوری باخدف یکی از جهات بالای برای راه نظر حکما در الغاز ورمز سه وجه دیگر را چنین بیان کرده است : 

۱- آنکه اشخاص نالایق بر این اسرار واقف نگردند تا آنرا حربۀ مقاصد فاسد خویش قرار دهند .

آنکه طالبین در تحصیل آن عنایت کامل مبذول دارند و پس از تحمل رنج برای فهم آنها لذت وافر برند و اشخاص سست و کسل بگرد آن نگردند.

۳- آنکه فکرها ورزیده گردد. رو به هم رفته فته ، جهانی که در بالا مذکور افتاد بر سبیل مانعة انخلو فلاسفه را بر آن داشت که گاهی مقاصد خود را در قالب رمز بیان کنند و ممکن است که آنان تمام این جهات را در تعبیر از مافی الضمیر خویش در نظر داشته اند ، وقتی که ما تاریخ فلسفه اسلامی را ورق میزنیم می بینیم میان جمعیت اخوان الصفاء اسلوب رمزی سخت شایع بوده است چنانکه دی بور گوید :

" اخوان الصفاء هر چیز از اشیاء نا پایدار و فنا پذیر این عالم را رمزی برای چیز دیگر در جهان پسین میدانستند و میخواستند بر آثاردین و موروث و آراء ساده ، فلسفه روحی بر پا سازند که بر معارف و کوشش های انسانی به قدری که دانش اخوان بدان رسیده مشتمل باشد و هدفی که ایشان را به تلفسف بر می انگیخت عبارت بود از تخلق نفس با خلاق الهی باندازه طاقت انسانی . اخوان الصفاء آراء انتقادی خویش را در رسایل خود تا حدی مخفی ساخته اند.

و این کار نیاز است لیکن حمله اخوان اسبابی داشت که از بیان ما بی نیاز است.

لیکن حمله اخوان به اجتماع و عقاید موروثی در رساله حیوان و انسان تجلی کرده است و در همین رساله آراء خود را به لباس رمز پوشانده اند و بزبان حیوان مطالبی را گفته اند که اگر آن مطالب از دهان انسان خارج میشد شکوکی در پیرامون آن ظهور میکرد" اخوان الصفاء در پایان آن رساله اظهار داشته اند که نباید این رساله را از بازی های کودکان و شوخی برادران دانست زیر اعادت ما بر آنست که حقایق را در لباس الفاظ ، عبارات و اشارات می پوشانیم اما در میان فلاسفه اسلام در حقیقت فارس این میدان شیخ الرئیس سینای بلخی است چه وی در بسا اوقات برای تعبیر از افکار خود ابن اسلوب رمزی را استخدام کرده و در چند رساله این شیوه را بکار بسته است که از آن جمله رساله "سلامان و ابسال" است . عجب است از دكتور یحی مهدوی که قصه سلامان و ابسال را در جزء آثار مشكوک و آانچه نسبت آن بشیخ مسلماً باطل است آورده و گوید : قنواتی در زیر این عنوان قصه سلامان و ابسال  فقط بتأ ویلى خواجه نصیرالدین طوسی از این قصه کرده است اشاره کرده است. ا گر آن نویسندۀ فاضل بقول قنواتی بسنده نمیکرد و بشرح محقق طوسی بر اشارات نگاه مینمود ، دانست که خواجه داستان می سلامان و ابسال ابن سینا را خلاصه کرده و گفته است که ابو عبید جوزجانی آذر در فهرست تصانیف شیخ آورده است.

پس با شهادت محقق طوسی وابوعبید جوزجانی که شاگرد شیخ بود و آثار استاد خود را فهرست کرد و بحكم اهل البیت ادرى بمافى البیت ، مجالی برای شک در صحت انتساب داستان سلامان و ابسال با بن سینا باقی میماند ؟ از این رو تا برهان قوی بر این معنی اقامه نکنند ما همچنان آنرا از آثار مسلم شیخ میدانیم.

فیلسوف ما در قصص فلسفی خود اسلوب رمزی را به روش شعری در آمیخته و از همدستی این دو شیوه قطعات ادبی دلکشی نتیجه شده است که نظیر آن را نه تنها در ادب عرب بل در ادب جهانی نیز کمتر میتوان یافت . پس از ابن سینا بیان مطالب فلسفی در قالب رمز مورد توجه بعضی از مفکران اسلام همچون امام غزال و سهروردی قرار گرفت و هر یک داستانهای باسلوب رمزی نوشته اند که گفتگو درباره آنها از موضوع بحث ما بیرون است . باید گفت که دانشمندان اسلام اسلوب رمزی را به بسیاری از حکمای یونان نسبت داده اند چنانکه قدامه : گوید: " در کتاب های حکمای قدیم رموز بسیار آمده است و افلا طون بیش از همه در گفتار خویش رمز بکار می بست ." فارا بنی در میان روش افلاطون و ارسطو دو فیلسوف نامور یونان مقایسه کرده و عقیده دارد که افلاطون در آغاز کار از تدوین علوم خود داری میکرد و معارف فلسفی را در سینه های پاک بودیعت میگذاشت آنگاه که از غفلت و فراموش کردن علوم برخود ترسید در بیان مطالب وتدوین حکمت خویش راه رمز والغاز را پیش گرفت تا جز اشخاص اهل ولایق و مستحق کسی دیگر بر آن وا قف نشود اما روش ار سطو مبتنی بر ایضاح ، تدوین، ترتیب ، تبلیغ و بیان بود. و بعضی از متاخران اظهار کرده اند که ارسطو نیز به رمز سخن میگفت چنانکه حکایت کنند که اسکندر استاد خود ارسطو را ملامت کرد که چرا پرده از اسرار حکمت برداشت و آنرا به نجبای هوشیار منحصر نکرد. وی در جواب گفت : حکمت را ظاهر کردم و ظاهر نکردم یعنی خواست بگوید که آنرا در قالب رمز آورده ام تا جز خرد مندان زیرک كسى دیگر بر آن اطلاع نیابد . 

شیخ مقتول پیشوای اشراقیان معتقد است که سخنان فلاسفه قدیم مرموز بوده است چنانکه گوید : " وكلمات الاولین مرموزة .