مقام موسیقی
رهبر رهبران راه یقین
خواجه ی خواجگان نظام الدین
گفت: شامی و ماهتابی بود
شیخ من بر کنار آب بود
موج با ماه گفتگو ها داشت
نور در آب جستجو ها داشت
نور در آب جستجو ها داشت
از دل خاک تا فراز سپهر
جلوه بود و جمال و جذبه و مهر
سطح تالاب چون سپهر برین
با هزار آینه شده تزیین
من میان دو آسمان بودم
دور زین تیره خاکدان بودم
آمد از دور نغمه ای ناگا
دلکش و روحبخش و جان افزا
پیش رفتم که آن نو ز کجاست
کاینچنین دلنواز و روح افزاست
دیدم از بحر بیکرانه ی فیض
موج آسا دمد ترانه ی فیض
خواجه با خویش گفتگویی داشت
جذبه و شوروهای و هوئی داشت
از لب نوش خود شکر میریخت
و زدو دیده همه گهر میریخت
چون بدیدم صفای حالش را
پر تو جلوه ی جمالش را
گفتم: این موقف مناجات است
وقت عرض و قبول حاجات است
کن دعایی به حسن عاقبتم
تا ببخشد خدا در آخرتم
او دعا کرد و من پشیمانم
زان دعا نادم و هراسانم
تا چرا من نگفتمش کای پیر
کن دعایی که خامه ی تقدیر
چون کند حکم مرگ من صادر
باشد آنسان که در دم آخر
بسپرم دل به دلکش آوازی