سقوط اقتدار کوشانی های بزرگ
پیشتر گفتیم که با هوویشکا دورهٔ عظمت و اقتدار کوشانی ها در اواخر قرن دوم عهد مسیحی تمام شد ،بلی آن امپراطوری با عظمتی را که سلاله اول کوشانی (کجولا کدفیزس و ویما کدفیزس) تأسیس نموده، سر حلقه سلاله دوم، کنیشکای کبیر، با سیاست عاقلانه و کاردانی و با نیروی قوای فوق العاده خود وسعت داده از هامون سیستان تا وادی تارم و گنگا انبساط داد که در آسیای مرکزی، در میان امپراطوری چین و رومن مقتدرترین دولتی شمرده میشد دو امپراطوری مقتدر وقت، چین و روم با برقراری و استحکام روابط خود با ایشان اصرار و جدیت زیاد داشتند. عروج امپراطوری کوشان در آریانا یکی از مهمترین دوره های جلال و عظمت آریانا را نشان میدهد و طوریکه در پایان این سطور، در قسمت عمومیات دوره یوچی خواهیم دید برای انبساط و ترقی هر شعبه حیاتی مملکت صنعت، دیانت ادبیات تجارت معارف وغیره زمینه خیلی مساعد افتاد و بصورت عجیب اتفاقات نیکی بهم تصادف شده و اسباب پیشرفت و ترقی مبانی مدنیت گردیده بود قراریکه قرائن عموماً دلالت میکند واضح معلوم میشود که در ربع اخیر قرن دوم مسیحی در سالهای اخیر سلطنت طولانی "واسودوا" این امپراطوری بزرگ رو به انحطاط گذاشته و در اثر اضمحلال آن طوریکه همیشه در مورد سلطنتهای بزرگ آسیائی دیده میشود یک عده حکومات کوچک محلی در هر گوشه و کنار بمیان آمده که چگونگی احوال آنها بواسطه تاریکی عمومی اوضاع قرن سه و خوردی و بی اهمیتی خود آنها مستور است. معمولاً مؤرخین به این حدس میزنند که امپراطوری کوشان در سال های اخیر "واسودوا" در اثر ظهور امپراطوری بزرگ ساسانی ایران رو به تنزل گذاشت. این حدس تا یک اندازه ئی بی مورد نیست زیرا کوشانیها به تقلید یونانی ها چون در آریانا وضعیت خود را محکم و استوار ساختند آهسته آهسته بطرف هند فتوحات نموده تحت فضای هند بسیار چیزهای آنها هندی شده رفت چنانچه حتی نام "واسودوا" پیرایه هندی دارد چون امپراطور کوشان متصرفات زیاد در خاک هند داشت از اداره آن برآمده نتوانسته و قسمتهای کوهستانی آریانا آهسته آهسته از دست شان خارج شده رفت. طبیعی چون ساسانیها تازه به اقتدار رسیده و دولت تازه نفس و مقتدری در غرب آریانا بمیان آورده بودند از عدم نفوذ آخرین شاهان کوشان به سرحدات غربی استفاده نموده پیش قدمی نمودند و قوای خود را به تدریج در سیستان خراسان مارجیان و خوارزم انبساط داده به فکر اقدامات دیگری بودند چنانچه نایب الحکومه های ساسانی که در خراسان مقرر میشدند به لقب شاه کوشانی یاد میشدند و حکومت این ولایت به اندازه ئی مهم بود که هر شهزاده ئی که در آینده بر تخت شنهشاهی می نشست میبایست در زمان شهزادگی مراتب این نایب الحکومه گی را گذرانیده باشد بهر جهت بعد ازینکه "واسودوا" در حوالی 220 .م. وفات نموده و امپراطوری کوشان سقوط میکند، نفوذ ساسانی ها بصورت مستقیم و فوری در آریانا انبساط پیدا نمیکند بلکه دو سلطنت کوچک کوشانی در شمال و جنوب هندوکوه یکی در بکتریان (باختران) و دیگری در کابلستان عرض وجود میکنند و تا زمان ظهور هیاطله از خود دفاع میکنند و تا جائیکه مقدور ایشان بود نه تنها پیش قدمی های ساسانی ها بلکه تجاوزات سائر متهاجمین شمال را هم متوقف میسازند و چون بهمین منوال تا قرن 5 حیات و حکومتهای خود را محافظه نمودند امکان دارد بلکه طبیعی مینماید که با ساسانیها تمایل و نزدیکی نشان داده و حتی در سالهای اخیر تحت تیول آنها هم آمده باشند. بعد از سقوط عظمت کوشان قسمتهای هندی مربوط امپراطوری آنها طبیعتاً دچار پراگندگی شده بدست یک عده نایب الحکومه ها افتاد. حکومتی که در هند متعاقباً سر کشید سلطنت "اندرا" و "سوراشترا" بود که از شبه جزیره "کتیاوار" و جلگهٔ مرتفعه "دکن" قد بلند نموده، از کوه های "ویندیا" در شمال تا رودخانه "کرشنا" در جنوب انبساط داشت. مزید آن خارج موضوع کتاب ما است.