111

دورۀ باستان

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش تمهید گونه

از کهن ترین زبانهای آریانی اسنادی از چند زبان در دست است و گواهی هایی از چند زبان دیگر نیز هستند.

زبانهای حوزۀ ایران امروز و حوالی آن :

پارسی باستان یا پارسی هخامنشی 

زبان ماد:

۱-  پارسی باستان یافرس باستان: این زبان درسرزمین پارس در دوران هخامنشیان ( ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد ) رواج داشت و شاهان هخامنشی از کورش بزرگ تا اردشیر سوم ، در سده های ششم و پنجم پیش از میلاد، کارنامه های خود را به آن زبان به یادگار گذاشته اند.

۲- زبان مادی یا زبان مادها :

در باستان زمانه ها ، درخاکهای ایران امروز زبان دیگری هم رواج داشته است که به نام زبان ماد یاد میشود . مادها در سدهٔ هفتم پیش از میلاد در پیرامون شهر هکمتانه یا همدان امروز پادشاهی داشتند . از زبان ماد چار واژه در تاریخ هیرودوت بر جای مانده است که از آن جمله یکی سپاکو به معنای سگ ماده و دیگری آسه به معنای اسپ است.

زبانهای سرزمینهای شامل افغانستان امروز و ساحۀ فراخ پیرامون آن : زبان اوستا

پارتی باستان سکایی باستان

۱-  زبان اوستایی :

این زبان را باتوجه بکتابهای آیین زردشت نام گذاری کرده اند . از آن شمار گاثاها که پندارند به خامه خود زردشت نگارش یافته است و به نام گاهان یعنی سرودها نیز یاد میشود و بخشهای دیگر اوستا مانند " يسنا " و " ويديودات " اند که پوره و تمام بر جا نمانده اند. زبان اوستا به نگارش جلیل دوستخواه " زبان رایج در یکی از سرزمینهای خاوری ایران زمین بوده است" ( اوستا پیشگفتار ص بیست ) نخست باید روشن ساخت که تعبیرهای ایران خاوری ، ایران شرقی فلات شرقی ایران که در نگارشهای تاریخی به کار می رود خاکهای افغانستان امروزین و پیرامون آن را در نظر دارد به روایت فردوسی در شاهنامه از گفتار دقیقی بلخی، گاهی که گشتاسپ بر تخت پادشاهی بلخ ،نشست زردشت با دعوت دین نو ظهور کرد و گشتاسپ هم دعوت او را پذیرا گردید . هاشم رضی هم در اوستای خود می نویسد که "میهن زردشت در خاور ایران و بلخ بود"

(اوستا ، نوشته و تحقیق هاشم راضی ص ۲۳ ) و روی کرد به اوستا نیز خواننده را با نامهای مانند " سغد و مرو وبلخ زیبای افراشته درفش نیسایهٔ میان بلخ و مرو ، هرهیوه یا هرات ، هیرمند رایومند فرهمند، هره هویتی یا هلمند و . . . روبه رو می سازد (اوستا گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه ، و ندیداد، فرگرد یکم ) غبار زبان اوستا را زبان مردم افغانستان مینامد ( افغانستان در مسیر تاریخ ص ۳۶ ) و دکتر جعفری زبان خراسان و سیستان بزرگ میخواند (پژوهش در فرهنگ باستان ، ص،۱۰) آن زبان از سویی با زبان پهلوی اشکانی و از دیگر سو با سانسکرت و ویداها نخستینه های همانند داشته است ( برتلس ص ۷۸)

درباره سرزمین زبان اوستایی برتلس می نویسد که : (درسال ۱۹۱۵ تکه هایی از نبشته های آشوکا - فرمان روای هند ( سده سوم پیش از گاه شماری عیسوی ) که به خطی سامی نوشته شده بود ، چاپ شد که در آن تک و توک واژههایی هست که می نماید از همان زبان نوشته های اوستا باشد. در سال ۱۹۳۸ درپل درونته نزدیک کابل شکسته های سفالینی یافت شد که در آن هم بخشی از فرمان آشوکا باز مانده است. این نبشته نیز به همان دبیره است، اما میتوان عبارتی بزبان اوستا در آن دید که در پیش و پس آن ، متنی بیگانه آمده است ." (برتلس ، ص ۷۷۸) مولف در دردوام آن نگارش بر همان رویه ، به چنین برآیند می رسد که : "این زبان درخطهٔ بسیار بزرگ گسترده بوده است که دورترین بخش جنوبی اش را بایستی دریاچه هامون برشمرد ، دورترین بخش خاوری اش را شهر بلخ و شمال باختری اش شهرمرو . "

۲- زبان سکایی : سکاها در شمال سرزمین پارتها و سغدیان ، در مغرب بحیرۀ خزرو شمال بحیرهٔ سیاه میزیستند زبان سکایی باستان با زبانهای فرس باستان و زبان مادی شباهتهایی داشته است.

۳- زبان پارتی : پژوهندگان گمان میبرند که در زمانهای باستانی یک زبان پارتی باستانی نیز بوده است که از آن زبان پهلوی اشکانی به میان آمده است . آن زبان را بهار پهلوی باستان یا پهلوانیک و برتلس پهلوی خاوری می نامد . نزدیکی های پهلوی اشکانی و زبان دری واین که زبان دری در دربار ساسانی و در شهرهای مداین نیز گفت و گو می شده است (به نگارش ابن مقفع) این گمان را بار می آورد که زبان دری نیز با بخشی از پرتویها ، به مثابه لهجه دیگر زاده شده از پارتی باستان ، از شرق به غرب برده شده است و بازمانده آن درزادبوم درزاد بوم ، با تأثیرپذیری از زبان سغدی در اواخر عهد ساسانیان و اوایل اسلام چون زبان رسمی و درباری و ادبی رونما گردیده است.