32

جبال غور

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

 منهاج سراج راسيات جبال غور را تفصیل داده وشرح خوبی درآن باره نوشته است، اين منطقه قراریکه نام آن ازکلمه غرپشتويعنی کوه ساخته شده عبارت ازکوهساری است،که درقلب مملكت افغانستان افتاده،وازيك حارف به وادی هریرود، وازطرف دیگربه صحاری مجاری هیرهند پیوند دارد،وکوهسارشمالی آن به هندو کش میرسد و جمال شرقی آن هم به وادی های غزنه و مقرومجاری ارغنداب و ترنك می پیوندد.

پنج کوه معروفيكه منهاج سراج در غورشرح می دهد، می توان آنرا قرارذیل باماکن موجوده غورتطبيق كرد:

١- زارمرغ مندیش: پیشترشرح دادم،که مندیش یکی ازمشهور ترین بلاد وقطع غوربود، واکنون این نام درنزد اهالی غورمعمول ومتداول نیست، اما زار مرغ را به همین نام می شناسند،وکوتل زارمرغ بین راه «تیوره» و «ساخر» واقع است که آثارعمرانات مسابقه نیزدرگرد و نواح آن به نظرمیرسه راهیکه میان دوره مرکزموجوده غوررشهرک خواجه چشت هرات موجود است تا (۶۰) کیلومترمی رسد، وکوتل زارمرغ درآنجاست، بلند ترین کوه ها که درین حصه کاین است، اکنون

(۱) بیهقی ص ۲۹۴ (۲)احسن التقاسیم ص ۲۹۶ (۳)حدود العام ص ۶۴ (۴) قانون وصيدله ص ۲۹- ۱۱۷ - ۱۲۲ (۵) كتاب البلدان، ص ۲۸۱۔




تعلیقات                                                             جبال غور                                                  (۳۳۷)

بنام چهل ابدال یاد می شود،که درشمال غربی تیوره افتاده،وبقول جنرال فریه فرانسوی یکی ازبلندترین جبال روی زمین است، وهولدچ ارتفاع آنرا(۱۲۷۰۰) فت می نگارد (۱) اگراین تخمین صحت داشته باشد،باید مندیش تاریخی هم دردامنه های این کوه و کوتل زارمرغ موجوده باشد،که تا کنون هم مسکن سوریه است.

۲- سرخ غریعنی کوه سرخ: کسانی که کوهسارغوررا دیده اند می گویند: که اغلب جبال آن جا رنگ سرخ و گلابی را داشته وازتیوره و دریخن بطرف شمال تامجرای علمای فراه رود، این سرخی دررنگی زمین و تپه ها وکوهها بصورت واضح پدیداراست بنا بران املای « سرخ غر» را که مطابق با وضعیت طبقات الأرضی کوهساراست،ازمیانه املاهای بی معنی دیگراین نام برگزیدیم،که راورتی هم درین مورد با ماهمراه است.

اکنون بنام «ساخر» یا «ساغر» بطرف شمال غربی کوه چهل ابدال سابق الذکر یعنی درحاشیه شمال غربی مندیش کوهی واقع است،چون نام اصلی آن درپشتو«سورغر» و درپارسی « سرخ غر» است، بنابران ممکن است،بسبب قدمت عهد و تداول زیاد این کلمه رنگ «ساغر» یا «شاخر » را بخود گرفته باشد،زیرا اجتماع دوحرف حلقی «خ وغ»این کلمه را ثقيل ساخته،وبه اقتضای ناموس فطری درتلفظ آن بصورت « ساخر» سهولتی بعمل آمده است.

٣. کوه ورشك: این نام دربرخی ازنسخ اشك، ودربعضی هم دراشك آمده، ولی ظاهرآورشك صحيح خواهد بود،که اکنون هم درمناطق سرد سیرغورمتصل به هزاره جات در قطارسنگان و پسابند و یامان(ورشك) موجود است،خود منهاج سراج هم این کوه را دربلاد تهران میداند، که ازمناطق جنوبی سردسیرغوراست. (به تعليق ۳۰ رجوع شود) اكنون کوه بسیاربزرگی این محدود راسنگان گویند، که درقسمت شرقی غور متصل به (دای کندی) موجوده افتاده،و درپای این کوه مزارمحمد سنجانی مشهوراست،ومی توان گفت که کوه ورشك که دربرخی ازنسخ خطی (اشك در اشك) ضبط شده،همین کوه باشد.

(۱) دروازه های هند.





(۳۳۸)                                                              جبال غور                                                  تعلیقات

۴- کوه ورنی: که بقول منهاج سراج داورو والشت و قصر کجوران درشعاب واطراف اوست،داورهمین زمین داورکنونی است،والشت یا والشتان را درتعلیق (۲۷) شرح دادم، وکجورآن راهم اکنون کجران گویند که درشمال غربی زمین داورکنونی واقع ومربوط به غوراست،پس موقعیت کوه ورنی را هم باید حوالی جنوبی غورتعیین کرد.

باحتمال اقرب به يقين بايد گفت: که (ورنی) صورت مصحف (زرنی) موجوده است که ازطرف ناسخان کتاب تصحیف گردیده،زیرا(زنی) اکنون درغوردهکده بزرگی است،که بجنوب تیوره افتاده وازراه (آنه) و(دورودی) ۶۰ كيلومترازتیوره فاصله دارد ازنی روی تپه ها افتاده وازشرق وجنوب وغرب آن کوهها احاطه کرده است.

بطرف شرق آن کوه (پنج شاخ) وبطرف جنوب (کوه غکه) و بطرف غرب کوه (غچه گک) واقع است، این نام ها محلی و مخصوص باشندگان کنونی دهکده زرنی است، که این کوهسار بادرۂ مژگان (مشکان تاریخی) وبالشتان وزمین داور پیوستگی دارد،وجنوبی ترین حصص غورشمرده می شود،پس این سلسله جباليكه (زرنی) کنونی دربین آن افتاده،وبلند ترین حصص کوهسارغورشمرده می شود،وبقایای تعمیرات باستانی نیزدراطراف آن نمایان است عبارت ازکوه (ورنی) طبقات خواهد بود،که فقط (ز) به (و) تحریف شده است.

۵- کوه خيسار:رفعت این کوه ازگفته های منهاج سراج پیدا می آید، وبقول یاقوت خبیمارازبلاد سرحدی بین غزنه وهرات بود،که بیهقی نیز درحوادث (۶۰۰مه) وقتی که سلطان مسعود ازهرات بدرغورمی تازد، منزل اولین را باشان و دومین راخيساربقلم ميدهد،و درجای دیگرآنرا درردیف تولك می شمارد (۱) واصطخری هم آنرا بفاصله دو روزه راه ازهرات ذکرمی کند (۲)

رفعت وحصانت و استحکام قلعت خيساربين مورخان شهرتی دارد،ودرحدود (۶۰۰ھ) مقرحكمداری تاج الدين عثمان مرغنی سرسلسله آل کرت بود، وسیفی هروی گوید: که قلعه خیار درغایت محکمی و بلند است و دست هیچ متصرفی بدان نرسیده،ونخواهد رسید.وچنگیزخان اندروقتی که عزم تسخیرآن کرد، نقاشان مانی دست را

(۱) بیهقی ، ص ۱۳۰ ،(۲) المسالك والممالك اصطخرى 







تعلیقات                                                       غرستان                                                       (۳۳۹)

برای تهیه نقش آن گماشت،حینیکه چهره گشایان حاذق و نقش بندان ماهرمثال قلعه خیاررا برکاغذی منقش کرده و پیش چنگیزخان آوردند، بديده تعجب دید، وروی به امرای سپاه کرد وگفت:

مثل این جای واین مکان سدید

کسی ندید است وکس نخواهد دید (۱)

قلعه تاریخی خیساراکنون مانند سائربلاد و قلاع مستحکم غور ويران گردیده،لی سترینج دراراضی خلافت شرقی آنرا در نقشه تاریخی خویش درشرق هرات بعد ازبارشان قرارمیدهد، که بین اوبه وهرات واقع می گردد.

این تخمين ازقرار بیان جغرافيانگاران ومورخان بصحت اقرب بنظرمی آید، وکوه خیارهم باید دراینجا این باشد.

اما آنچه برخی ازنویسندگان موقعیت کوه خیساررا درسلسله جبال سمت غربی زرنی کنونی درمحل جهان قلعه تخمین کرده اند (۲) نزد نویسنده سطورمحل تامل است،زیرا درین صورت باید چندین منزل ازهرات دور باشد،که با قول جغرافيون ومورخان سابقه نقيض نمی افتد،(۳)مخفی نماند که اکنون هم قيصار که مصحف همان خيساراست درسلسله جبال فیروزکوه عليا واقع است.