محیط کهسار

از کتاب: درفش جمهوری

محیط افغانستان از نظر مطالعات اوستا یک محیط سراسر کهستانی است معمولاً کوهای افغانستان را بعلت رنگهای آن از یکدیگر فرق نموده و بواسطه الوان مختلف سفید وسیاه آنها را از یکدیگر تمیز میکنیم . در عصر اوستائی علاوه بر رنگ ها که در تفکیک کوه ها چیز فوق العاده است پاره ملاحضات دیگری هم وجود دارد که در شناسائی آنها از یکدیگر کمک میکند مثلا : (سیامکه) و (سیاک اومند) یعنی سیاه کوه وسفید کوه . (وفره یانت) یعنی کوه برفی یا پوشیده از برف یا کوه سفید جامه (اپارسین) یا کوه ماورای پرواز عقاب (ایوپاری سنا) یا کوه بالا و بلندتر از پرواز سیمرغ (سپته وارنه) یا کوه سفید جامه یا سفید رنگ یا کوه سفید پوش ، (سپیته گو ناگیری) یا سفید کوه یا کوهی به گونه سفید و (ستار و سارا) یعنی کوهی که سر آن به ستاره میخورد و غیره . بدین سان کوهای افغانستان که آنها را رو هم رفته به رقم دو هزار و دوصد و چهل و چهار یاد میکند و انها را مخصوص روئیدن بته (سوما) یا (هوما) میدانند وخاک اصیل وطن ما را چون جنگلی تصویر میکنند پر از شاخه های کوه که هر کدام بصورت معینی افتاده و بلندی و طول و عرض آنها را بصورت بسیار لطیف و شاعرانه یاد نموده اند مثلا یکی را بلند تر از حد پرواز عقاب تصویر میکنند و دیگری را مانند انگشت که بجانب آسمان بلند شده و سر آن به ستاره های فلکی بخورد توصیف می نمایند و سومی را من حیث طول گویند که از "سیستان تاسنیستان" یعنی از سیستان تا چین انبساط داشت .

بدینسان افغانستان و محیط کهستانی آنرا ازین تذکر دادیم که کوه به معنی عام وعلى الخصوص در اینجا  "آشیانه و لانه" "عقاب" یا (سیمرغ) است پرنده بلند پرواز همیشه در عالی ترین نقاط کهستانی به پرواز در آمده از لانه و آشیانه خود دیده بانی و حفاظت میکند .

در شاهنامه آمده است که سیمرغ در (البرز کوه) (زال زر) پسر (سام) را محفاظت میکرد و پرورش میداد . این کوه بهمین نام در (50) کیلو متری جنوب (معبد نوبهار) قرار داشت . یا طوریکه قاضی منهاج السراج جوز جانی میگوید در آخرین سالهای زندگانی زال در کوه های (غور) می زیست و از آن است که حین وفات صدای شیون و زاری را اهالی (غور) می شنیدند .

خلاصه سیمرغ در کوهای بلند افغانستان در کوهی که بلند تر از سیر "پرواز عقاب" اشیانه می ساخته و با دیده تیز بین خود پناگاهای کوهستانی را حفاظت می نمود .