مبدأ ظهور رسم الخط و انواع متداولۀ آن در افغانستان
رسم الخط که در سیر تحول زندگانی بشری عصر تاریخی شناخته شده در حقیقت مبدا تاریخ ادبی اکثرجهان نیز می باشد, زیرا ادبیات شفاهی نزد همه اقوام عمومیت نداشته و اگر تا اندازه ای هم داشته باشد در همه جا حفظ نشده است. اغاز رسم الخط در مخیله انسانهای مغازه نشین محض به صورت رسم اشیا شروع کرده و نویسندگان اولی بشری به هر زبانی که حرف می زدند خیال خود را با نقش اشیا به نظر خود و دیگران مجسم می ساختند و میفهمانیدنند این شیوه تحریر را خط نقشی یا تصویری گویند و «هیروغلیف» قدیم مصری بهترین نمونۀ آن است و از ۱۹۲۶ به اینطرف در حواشی سرحدی افغانستان در حوزه سند هم نظیر ـن کشف شده است . سپس خط وارد مرحله دیگری شد که ان را خط علامتی یا ایدا اوگرام « Ideogramm»گویند در این شیوه هم رسم ذات واسم معنی ؛ علامتی داشت وعوض شکل شی ء علامت مخصوص آن را به کار می بردند در بعضی جاها صورت هم درایجاد تحریر دخالتی داشت و در مرحله صورتی هر حرف یا شکل از صورت گویند آن نمایندگی می کرد. بعد از طی مراحل , خط شکل الفبایی به خود گرفت در ان هر حرف دارای مخرجی می باشد, خواه مصوته و خواه غیر مصوته در این اصول از ترکیب حروف لغات و کلمات ساخته میشود و بدون اینکه نویسنده به رسم اشیا یا وضع علامه برای اشیاء محتاج باشد و هزاران اشکال را به خاطر بسپارد شخصی با سی یا چهل حرف تمام لغات زبان خود را نوشته میتواند. درباب اصل ایجاد خط در دنیا عقاید مختلف است. روی هم رفته چنین می پندارند که خط از ایجادات سومریها است و در بین النهرین سفلی اختراع شده و فنیقی ها کلدانی ها و آثوریها در آن اصلاحاتی کردند. خط فنیقی قدیم ترین و اسان ترین خط البای دنیای قدیم است و اکثر خطوط مهم آرامی ؛ عبری ؛ سریانی ؛ یونانی ,لاتینی , سانسکریتی ع پهلوی و عربی از آن به وجود آمده است. روی هم رفته ملل آریایی نژاد در اصل ایجاد رسم الخط مقلد سامیها شناخته شده اند و این طرفه هندوکش و از اینجا به مدیا و هندو فارس منتشر شده اند ونماینده ادب وتهذیب اریایی دردر آسیا هستند و یا کتلۀ آریایی یونانی که در اورپا تاثیرمدنی و ادبی زیاد بخشیده اند هر دو بخش از پیدا کردن خط دورۀ ممتد ادبی شفاهی را پیموده اند که ملل سامی فاقد انند. سرود ویدی و اوستایی قدیم باختری هر دو در سینه ها حفط می شد و با وجود تذکراتی که منابع مختلف از تحریر متون این اوستا داده اند, احدی را عجالتا قدرت تعیین رسم الخط آن نیست. داستانهای حماسی که همیشه افغانستان مرگز ان بوده است ظهور و تورید خط را به «دیوها» نسبت داده است زمانی که پیشدادیان در بلخ سلطنت داشتند بیگانگان دشمنانا و من جمله سامی ها در ذیل این کلمه می امدند. این اشاره افسانه ای با حقایق تحقیقات وانمود میکند که رسم الخط الفبایی از سامی ها اگر چه سومریها که در جنوب بین النهرین یا جنوب عراق امروزی میزیستند خط را ازمدتهای قبل می دانستند ولی معلمولا ظهور آن را در میان ایشان به حوالی ۳۵۰۰ سال ق.م نسبت می دهند و باشباهتی که حروفش به «میخ» دارد آن را الفبای میخی می خوانند . این الفبای هم مراحل نقشی و علامتی را پیموده و قراری که اشاره شد به دست فنیقی ها – کلانی ها و آثوریها اصلاح شده است این خط اصلاح شده که معمولا به نام ارامی شهرت دارد از یک ظرف در شرق فریب در ایران و افغانستان و هند منتشرشد و مبدأ ظهور خطهای جدید گردید, و از جانب دیگر خطوط یونانی ولاتینی از آن منشأ گرفت رسم الخط آرامی در هند از راه بحر و یا ملاحان آرامی یا فنیقی یا هندی در حوالی ۷-۸ قرن ق.م انتشار یافت و عامل انتشار یافت. مقارن همین زمان در مدیا و متعاقبا در فارس هم منتشر شد, و عامل انتشار آن درآنجا سلطۀ سیسای آثوریهای بر مادهای و فارس ها می باشد. مادها و هخامنشی های پارسی بعد از احراز آزادی و تشکیل سلطنت های مستقل و بزرگ ؛ در تکمیل خط مذکور به مراتب کوشیدند و برای زبان های آریایی خود, علاوه بر اشکال مخصوص آثوری سامی , حروف جدیدی هم اختراع کردند . انتشار رسم الخط آرامی در افغانستان یا از هند یا از ایران یا از هر دو طرف صورت گرفته است و بیشتر چنین احتمال میدهند که با منشی ها زمان هخامنشی که اکثر آنها یهودی , آرامی یا آثوری بودند و در دفاتر مالیاتی کار می کردند, پراکنده شده باشد. همان ظور که در خاکهای هند و ایران بعضی نمونه های خط آرامی کشف شده ؛ در افغانستان هم کتبیه هایی موجود است و مهمترین آن کتبیه ایست در موزۀ کابل که روی پارچه سنگی مثلث نما نقر شده و نظر به محل کشف آن در مجامع علمی اروپا به نام «کتبیه درون تر» شهرت دارد. موسیو «پیر کلاند» در باب این کتبیه مقاله ای در »اکتا ارویانتالیا » «Actaorientalia » نشر کرده است . زبان کتبیه مذکور غیر سامی بوده و تا حال چگونگی ان معلوم نشده . موسیو « دیوپون سومر A.Mupont-sommer» در مجلۀ سیریا الفبای کتبیه آرامی درون ته را با کتبیه ای که از حوالی sevenدریاچه سوان ارمنستان و تا گزیلا کشف شده در تابلویی مقایسه نموده است شکل حروف کتبیه درون ته و تاگزیلا از هم مغایرت زیاد ندارد. از رسم الخط میخی , چه مادی و چه هخامنشی , تا حال اثری در افغانستان دیده نشده کتبیه دیگری در تنگی ازو (۱۶کیلومتری شمال غرب شهرک ) موجود است , ولی هویت ان در بین آرامی یا یهودی هنوز تعیین نگردیده است. خروشتی: رسم الخط آرامی که نمونه آن را هم نشان دادیم محتملا با منشی ها و اهل دفتر هخامنشی که اصلا آرامی بودندغ در افغانستان معمول شده و مدتی رواج داشت , مدققین چنین تصور میکند که رئوسای قوم و اهل دفتر بعد از آشنایی به رسم الخط آرامی , کم کم در آن تغیراتی وارد کردند ؛ ودر نتیجه این تغییرات رسم الخط خروشتی به میان آمد. چون مبدأ رسم الخط خروشتی ، افغانستان بوده و بار اول هم شواهد آن در اینجا دیده شد, در مجامع علمی به اسمای مختلف « آریایی – آریانوپالی- باختروپالی باختر هندی , گندهاری شمال غربی , خروشتی ولی پی » شهرت کرد و امروز همه ان را به نام خروشتی و به صف گندهاری خوبتر میشناسند. رسم الخط خروشتی مانند خط آرامی از راست به چپ نوشته می شد اصول حروف علت آن نواقصی داشت ؛ استعمال خروشتی در نگارش متون علمی ، بلکه بیشتر در دیوان و دفتر و دربین اهل کسبه و تاجر و ظبقات عامه رواج داشت؛ معذالک در لوایح مزارات و سنگ نبشته های قبور و اوقاف استعمال می شدو با تحقیقاتی که به عمل امده خط خروشتی بیشتر در جنوب شرقی آریانا , یا افغانستان, معمول و مرکز نشو و نما و انبساط آن گندهارا بود, معذالک آثار و شواهد آن ,چه در جنوب و چه د شمال هندوکش, از استوپه ها و قفگاها و معابد بودایی هده و بگرام غ و جلال آباد و بلخ بامیان وردک پیدا شده است. خروشتی در اواسط قرن ۳ ق.م شهور و تاقرن ۴و ۵ مسیحی مدت هفت الی هشت صد سال دوام کرده است. اولین کسی که ان را در مسکوکات استعمال کرد«دمتریوس » پادشا یونان و باختری است که در یک طرف مسکوکات خود رسم الخط و زبان یونانی و در طرف دیگر , یکی از لهجه های پراکریت معلموله در جنوب هندوکش را به رسم الخط خروشتی رسمیت داده است و چون دامنه نفوذ دولت یونان باختری است که در یک طرف مسکوکات خود رسم الخط و زبان یونانی و در طرف دیگر یکی از لهجه های پراکریت معموله در جنوب هندوکش را به رسم الخط خروشتی رسمیت داده است, و چون دامنه نفوذ دولت یونان باختری بار اول با پدر وی در جنوب هندوکش و تمام آریانا استحکام یافت لزوم استعمال خروشتی را به حیث رسم الخط و پراکریت را به حیث زبان محلی , احساس کرده و بعد از وی سایر شاهان یونان و باختری و سلاله های اشکانی و پهلوا و کوشانیهای بزرگ ع کدفیز ها تاکنیشکا, این رویه را تعقیب نموده اند آثار کتبیه خروشتی در پنجاب و ختم هم کشف شده ,ولی عقیدۀ دانشمندان بر این است که نوشته ختن اصلا در گندهارا تحریر شده و به انجا انتقال یافته است. خروشتی رو هم رفته در سنگ نبشته ها روی طروف فلزی در مسکوکات روی کوزه ها ظروف سفالین روی پوست نی و غیره دیده شده است . اصول تحریر حروف الفبای آن روی ظروف فلزی عموما به شکل نقطه های مسلسل به عمل می امد و با قلم فلزی نقر می شد بالای ظروف سفالی معمولا با قلم و رنگ سیاه می نوشتند. در افغانستان کتبیه های خروشتی از نقاط مختلف مثل ,خوات وردک , بیمارات درون ته هدۀ جلال آباد و بلگرام پیدا شده. اینجا اول شرح مختصری در باره هر کدام داده و بعد از صورت مجموعی در اطراف آنها تبصره میکنیم. اول کتبیه بیماران: این کتبیه در دورا دور صفحۀ خارجی و در امتداد حاشیه لب سرپوش کاسه سنگی نقر می باشد که از استوپه نمرۀ دوم دهکده بیماران کشف شده است (مسن انگلیشی بین سالهای ۱۸۳۴ -۱۸۳۷ ان را کشف کرده است ) تاریخ ندارد ولی معصر ازش , پادشاه اسکایی می باشد که در حوالی ۵۸ ق.م سلطنت کرده است , زبان ان پراکریت است و مفاد ان شرح مختصر وقفی است که «شیرازکشتیه « پسر « موجاوات» به افتخار تمام بوداها به عمل اورده است. دوم کتبیه هده: این کتبیه روی کوزه سفالی و باقلم و رنگ سیاه نوشته شده تاریخ کتبیه مذکور دهم ماه »ایه لایوس» و سال ۲۸ عهد کنیشکا می باشد. موضوع عبارت از شرح خاطره وقفی است که مهندسی موسوم به «سمگه میترا» در بارغ شاه (که حق محتملا یکی از باغهای کنیشکا در هده بوده است) در استوپه ای به یاد گار گذاشته و به حق پادشاه وقت هم دعا کرده است (کاشف این کتبیه هم مسن است.) سوم کتبیۀ خوات: این کتبیه در دورادور, و روی سرپوش ظرف فلزی «مفرغ» تحریر و از خوات وردک به دست امده است. روش تحریر آن مربوط به نمونه های دورۀ اخیر کنیشکا است. تاریخ کتبیه ۱۵ ماه « ارته می زیوس» سال ۵۱ عهد کنیشکا می باشد و در زمان سلطنت هوویشکای کوشانی تحریرشده. متن کتبیه باز عبارت از یک وقف نامه است و به صراحت معلوم می شود که یکی از خاندان های محلی موسوم به «ماریگا» که در «خووادا» یعنی خوات در دورۀ زمامداری هوویشکا(هویشکا در حوالی ۱۸۲ م وفات نموده است ) زندگی داشت, به اعمال خیریه وقف زمین و اعمار معبد و استوپه در آن ناحیه پرداخته است واقف مذکور (و اگره ماریگا) پسر کمه گل کا« برادر « هشتومه ماریگا» بود و معبدی به نام خود ساخته بود که در خلوت به اسم « معبد و اگر ما ماریگا» شهرت داشت. چهارم کتبیه جلال آباد: این کتبیه روی لوحه سنگی نقر و در موزه کابل موجود است «استن کنو» در اکتااوریانتیالیا» در اطراف آن مقاله ای نشر کرده است. پنجم کتبیه بگرام: این کتبیه ازبگرام کشف شده «واستن کنو » تحت عنوان «کتبیه خروشتی بگرام » مقاله ای در « اپی گرافیا اندیکا» راجع به آن تحریر نموده است. تبصره : رسم الخط خروشتی قراری که در اوایل این مبحث ذکر نمودیم در قرن ۳ ق/م در افغانستان شرقی از رسم الخط آرامی به میان آمد . پیدا شدن رسم الخط آرامی و خروشتی از محل دورن ته , بیماران , هده و جلال آباد که جزئ یک علاقه » ننگرها» است از نقطه نظر پیدایش وشیوع خطوط مذکور اهمیت زیادی دارد. پیشتر دیدیم که لزوم استعمال رسم الخط خروشتی و زبان پراکریت گندهاری را علاوه بر خط و زبان یونانی در مسوکات خود احساس نمود. کتبیه های خروشتی علاقه های ننگرهار و کاپیسا ووردک ثابت می سازد که مرکز نشو نمای خروشتی در جنوب کوه مذکور بود. قدیم ترین کتبیه های خروشتی افغانستان که عجالتا از وجود انها آگاهی داریم کتبیه بیماران است که معاصر ازس , پادشات اسکایی (حوالی ۵۸ ق .م ) تحریر شده و کتبیه جلال آباد وورک از استعمال خروشتی در وقف نامه های عهد کوشانیان کنیشکا و هوویشکا حکایت میکند. زبان ای رسم الخط چه در مسکوکات و چه در کتبیه های اوقاف یکی از پراکریتها است که محقیقین آن را معلمولا «پراکریت شمال غربی» نامیده اند و شاید در گندهارا و درۀ کابل بیشتر معمول بوده است ولی با اسنادیکه نشان دادیم بلاشبهه در تمام افغانستان یا در یک حصۀ زیاد آن معمول بوده و یا اینکه به حیث زبان متعارفی و دفتری ورسمی علاوه بر لهجه های و پراکریت های دیگر همه جا فهمیده می شد و از همین لحاظ در مسکوکات در مقابلیونانی استعمال می گردد. آخرین کتبیه خروشتی از کندهارا کشف شده و حروف الفبای آن شباهت زیادی به کتبیه وردک دارد, چون خروشتی در تحریر مطالب علمی و مذهبی استعمال نمی شد لذا زمینه دوام و بقا برای آن چندان مساعد نبود به این لحاظ بعد از هفتصد سال حیات با هرج و مرجی که بعد از سقوط کوشانیها بزرگ تولید شده به کلی از میان رفت و پیشرفت ساسانی ها تاظخارستان و کابل وتماس و تصادم ایشان با یفتلی ها, رسم الخط و زبان پهلوی را منتشر ساخت. برهمی و شارادا: همانطوری که در افغانستان اهل دیوان و دفتر مطابق احتیاجات خود را از رسم الخط آرامی خط خروشتی را اختراع کردند در هند از همان مبدا ارامی خط برهمی به میان امد ,برهمی بر خلاف خروشتی از چپ به راست نوشته می شد و رسم الخط پندت ها و روحانیون بود. منشأ تمام رسم الخط های هند , تیت ,سیلون و برما گردید و رسم الخط «دیواناگاری» که در تحریر سانسکریت مورد استعمال است , از ان اشتقاق یافته است . برهمی در افغانستان معمول نبود ولی بعضی پادشاهان یونان و باختری مثل «اگاتوکلس» و«پانتالیون» و چند سال بعد کیداری ها , آن را در مسکوکات خود استعمال کردند و سلالل کوشانی در خاک ها متصرفی هندی خود کتبیه هایی در آن رسم الخط دارند که برخی از «ماتورا» و بعضی از «راجپوتانه» پیدا شده و با اختلافی که حروف الفبای آن با برهمی عادی دارد می توان روش تحریر آن را «برهمی کوشانی» خواند علاوه بر این آثار یک نوع برهمی مخصوص در حصص شرقی افغانستان از دورۀ لغمان پیدا شده که آن را رسم الخط « شارادا» خوانند و هشت کتبیۀ آن از نظر موسیو «فوشه» گذشته است. به عقیده نامبرده خواندن آنها مشکل است و پیشتر از نشر دین اسلام در این نواحی تحریر شده. خط پهلوی : مانند رسم الخط میخی , برهمی , خروشتی , دیواناگاری ع منشأ خط پهلوی هم آرامی است , طوری که امروز زبان پهلوی را به دو عنوان « پهلوی پارتی» و «پهلوی ساسانی » تقسیم میکنند شیوۀ رسم الخط آن دو عصر هم متمایز می باشد . پارت ها با یونانی مآبی که داشتند در اوایل رسم الخط و زبان یونانی را رسمیت داده بودند؛ چنانچه این مسأله از مسکوکات آنها هویدا است غ ولی دیر نگذشت که رسم الخط پهلوی جای رسم الخط یونانی را گرفت . آثار رسم الخط پهلوی پارتی جز در بعضی سنگ نبشته ها کمتر باقی مانده است در اوایل اکال حروف الفبای آن با آرامی تفاوت زیاد نداشت و آهسته اهسته از ان منحرف گردید. خط پهلوی ساسانی از رسم الخط پهلوی پارتی به مراتب ساده تر است و ۲۵ حرف دارد حروف با صدا و بی صدا همه داخل آن است. این خط هم حروف مقطع و هم حروف متصل داشت. پهلوی ساسانی یک عیب کلی داشت و ان اشکال تحریر یک عده لغات آرامی بود که داخل سیاق تحریر شده و برای مردم اشتباهات زیادی پیش میکرد رسم الخط پهلوی ساسانی بعد از سقوط کوشانیهای بزرگ و بسط نفوذ ساسانی در افغانستان از اواخر قرن سوم مسیحی آغاز یافت در نیمه اول قرن سوم به دریغه (۱) نایب السلطنه های ایشان که در خراسان به لقب « شاه کوشان» یاد مشیدند نشر گردید و کیداری ها , یفتلی ها , کوشانو یفتلی ها و برهمن شاهیان کابلی آن را در سکه های خود استعمال می کردند و این روش بعد از آغاز عهد اسلامی تا زمان معاصر صفاریان در سکه ها رایان کابلی مشهور است. در اواخر عصر ساسانی برای تحریر متون مذهبی موبدان الفبای جدید اختراع کردند که الفبای « دین دپیری» شهرت دارد؛ و اوستا و ادب پلهوی ساسانی تا قرن ۷ هجری ذریعه ان تحریر می شد.