سارسکندری یا حصارسکندری

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

شخصیت اسکندرمقدونی آنقدردرافغانستان شهرت دارد که طبقه خواننده وناخوان همه اورامی شناسند وبالااقل نامی ازوی شنیده اند؛ البته جای حیرت نیست که اسکندرمقدونی درجریان حمله وعبورخود از حوزه هری (هرات) تا اراکوزی (الرخج،رخد، قندهار) اکسوس( آمودریا) واندوس (اباسین) نظربه مقاومت شدید اهالی این سرزمین قلعه های مستحکم درنقاط مختلف بناء کرد و جای آنها درحوزه های رودخانه های مذکور درکتب ماخذ تاریخی ذکر شده و محل وموقعیت بعضی از آنها تاحدی ازنظر باستان شناسی تعین گردیده و خاطره بعضی دیگر درحافظه های مردم باقی است.

حصاری که اینجا ازآن بحث می کنیم؛ نسبت به ماخذ و کتب تاریخی درزبان زد مردم بیشترشهرت دارد. واضح تربگویم؛ درهیچ کتاب و ماخذی نامی ازین حصاربرده نشده؛ ولی حافظه مردمان محلی برای آن نامی ساخته و به مناسبت ارتباط به اسکندرآنرا درزبان عامیانه (سارسکندری) خوانده اند.

این حصاریا خرابه ها وبقایای آن درحوزه کاپیسای قدیم درکوهدامن فعلی درمجاورات (سرای خواجه) وجود دارد؛اگر راههای پیاده رو قدیم را درنظربگیریم؛ می توانیم بگوئیم که این قلعه درمیان کابل و سرای خواجه واقع شده بود؛ البته خرابه های حصاربه سرای خواجه قرابت تام دارد وفقط درحوالی قریب ۲ کیلومتری جنوب شرق آن واقع شده است. کسانی که به دیدن وضع خرابه های این حصارکهن علاقه دارند؛باید راه رفت و آمد آنجارا بلد باشند واین معلومات مختصری برای سیاحان وجهان گردان هم مفید است؛ راه سارسکندری ازکابل بطرف سرای خواجه همین سرک موجودۀ سمت شمالی است؛ تقریبأ ۲۵ کیلومتربعد ازکابل درافق شرق عقب باغ های انگوروزمین های زراعتی یک رشته تپه ها پدیدارمی شود؛اینجا موتررا متوقف ساخت وپیاده از میان کوچه باغی ها بطرف تپه خاکی متوجه شد؛طبعی استفسارازاهالی محلی که درهرنقطه حاضرهستند؛حتمی است. کوچه باغی ها و دامنه های زمین های زراعتی وتاکستان ها مایل نشیب شده می رود ورد افق خرابه های متراکم بیش از پیش جلب نظرمی کند؛ تا اینکه جوی بزرگ یا رودخانه کوچکی می رسد وآنطرف جریان کوچک آب روی تپه سنگی ونیمه خاکی خرابه های نسبتأ بزرگ حصارپدیدارمی شود.

مردمان محلی دهکده نزدیک این اتلال و برجستگی خاکی راکه شواهد حصار وآبادی های آن داخل آن یا قلعه مرکزی هویدا است؛ معمولأ بنام (سارسکندری) یاد می کنند واز احتمال بیرون نیست که مقصد ازکلمه (سار) یا “شار” یا “شهر” باشد. هستند مردمان با سواد تری که خرابه های مذکوررابه صفت “حصار سکندری” می خوانند واگر ازنظر وضع ستراتیژیکی “سوق الجیشی” نگاه شود؛ بصورت قطع حکم میتوان کرد که خرابه های مذکور بقایای یکی ازحصارهای کهن و مستحکم قدیم بود. پیشتر ازجوی بزرگ یا رودخانه ئی یاد کردیم؛ همین جریان آب درجناح غربی وشمالی یکنوع خندق طبیعی برای حصارمذکوربمیان می آورد؛ سائرجناح های حصارهم گودال ها وفرورفتگی ها داشته که شواهد آن موجود است؛ بدین حصارگودال ها ومجرای آب درچهار طرف خود یکنوع خندق طبیعی داشت وخود حصارروی پوزه نیمه سنگی ونیمه خاکی قرار داشت.


درماحول حصار دیوارضخیم با برج های مستحکم وجود داشت؛امروزویرانه های آن شکل خط ماهی پشت بخود گرفته حصاراحتمال دارد؛چهاردروازه داشته باشد؛ موقعیت دروازه های سمت شرقی و جنوبی واضح ترتشخیص می شود وبدون شبهه میتوان گفت که مدخل اساسی حصار درزاویه جنوبی قرار داشت وراه ازمدخل دورمختصری زده به حیاط مرکزی بلندترین قسمت قلعه منتهی میشد.


درخرابه های سارسکندری تا حال کدام کاوش علمی بعمل نیامده؛ ولی مردم محلی دهکده مجاورت مرتب خاک آنرا برای پارودادن زمین های زراعتی می بردند. دردیواراین خاک کشی ها در بسا؛نقاط دیوارها و دهلیزها ظاهرشده خشت هائی که درعمران دیوارهابکاررفته خام وبزرگ است وازروی اندازه وضخامت با خشت های بگرام جزئی فرقی ندارد؛بگرام قراری که می دانیم؛ دراواسط قرن دوم ق م در عصریونانی ها ساخته شده دردوره کوشانی های بزرگ از قرن اول تا قرن سوم مسیحی دورۀ عروج خود را گذرانیده اگربواقع طوری که از ق م آن استنباط می شود “ سارسکندری” ازبناهای اسکندر مقدونی باشد؛ بایدآنرا معاصر شهراسکندریه پروان بدانیم. این حصار بصورت قطع دردوره کوشانی ها معمور وآباد بوده و تاریخ آبادی وتحول عمران آنرا موازی با شهرکاپیسی بگرام مطالعه میتوانیم؛ به اساس مقاله هائی که برای رادیوکابل نوشته ام ؛آبادی هائی درحوزۀ کوهدامن کوهستان بوده که به اسکندر مقدونی ویونانی های متعاقب او نسبت شده مانند حصاربرج عبدالله و شهراسکندریه پروان پس دلیلی نیست که درین قطار"سارسکندری" راحساب نتوانیم.


پیشترمتذکرشدیم که تاحال درخرابه های این حصارحفریات نشده؛ ولی دراثرخاک کشی ها شواهد عتیق از قبیل مسکوکات نگینه ها و مهره ها وغیره متعلق به دوره یونانی و کوشانی پدیدار گردیده شهادت مسکوکات این دوره بهترین نشانه ارتباط این خرابه های تاریخی به دوره های مذکوراست وباموازین و سنجش های تاریخی بخوبی وفق ومطابقت دارد.


درمیان دانشمندان خارجی آنکه دراینجا مختصرمطالعه ئی کرده مویوگیرشمن خاورشناس مشهور فرانسوی است که درسال های جنگ دوم جهانی به سمت مدیرهئیت باستان شناسی فرانسوی درافغانستان می بود وبه اتفاق هم یکجا ازخرابه های صدق آباد ریزه کهستان و بقایای خرابه های سارسکندری دیدن کردیم. دانشمندان فرانسوی مذکورمتمایل به این بود که این خرابه ها را عبارت از بقایای شهری بدانه بنام (اورتسپانا) که معمولأ موقعیت آنرا احوالی کابل قرارمیدهند؛ موسیوفوشه خاورشناس دیگر فرانسوی درمورد شهراورتسپانا نظری را درحوالی کابل بودائی درحوالی چکری و خوردکابل قرارمیدهد؛ بهر حال این بحثی است جداگانه که مجال شرح آن دراینجا نیست و حفریات درخرابه های اسکندری روشنی های مزیه نام درین موراد خواهد افگند. هدف این مقاله مختصرمحض معرفی نام و نشان و موقعیت خرابه های آن امروز دهکده بزرگ و پرجمعیت سرای خواجه عرض وجود کرده است.

                                                                             ۷/۵/۴۱