در بیان نواختن کوس سلطنة
در بیان نواختن کوس سلطنة (۱۹ هر یک از سلاطین نامدار و خواقین (۲) بلند اقتدار، از ابتدای پادشاه [نادر شاه] لغایت عزل سلطنۀ محمود شاه خلف تیمور شاه علیه الرحمة و الغفران
بر رای (۳) اخبار جویان دانش و بینش مخفی و مستور نماند، که در سنۀ یکهزار و یکصد و شصت هجری بندگان خلد آشیان نادر شاه (۴۹ پادشاه بموجب حکم صاحبان قضا و قدر، از تخت حیات سلطنت برخاسته، سیار بوستان سرای آخرت گردیده. بعده بندگان احمد شاه (۵) پادشاه جلوس فرمای تخت سلطنت و شهریاری بموجب فرمان آن شهریار سلطنة کونین گردیده، تا مدت بیست و چهار سال، لغایت سنه یکهزار و یکصد و هشتاد و چهار (۶۹ هجری گلچین ریاض دولت و کامرانی بوده، بعده از تند باد اجل ، برگ و بار نخل حیات احمد شاه پادشاه فرو ریخت، بدار السلطنة- کل شی یرجع الی اصله – (۷) رخ نهاد شدند. بندگان تیمورشاه پادشاه از اشارۀ عنایت پادشاه اقلیم
لم یزل و لا یزال ، جرعه نوش بادۀ سریر سلطنت خراسان جنت نشان گردیده، تا مدت بیست و یکسال لغایت سنۀ یکهزار و دو صد و پنج هجری (۱) سر خوش نشاء بادۀ سلطنت و کامرانی بوده، آخر از دست ساقی اجل جرعۀ از می وصال چشیده من بعد آن بندگان زمان شاه پادشاه زینت افزای اورنگ پادشاهی گردیده، تا مدت ده سال لغایت سنه یکهزار و دو صد و پانزده هجری، شاه زمان هم آغوش شاهد سلطنة (۲) بوده بارایش خظ و خال چهرۀ عروس سلطنت پرداخت، وقتیکه شاه ممدوح بغرور دولت سلطنت، چند امرای سردار پاینده خان (۳) و غیره سران الوسات را بقتل رسانیده، بعده از بی اتفاقی الوسات، رخنۀ زوال، در اساس سلطنت زمان شاه افتاده و بعد کشته شدن سردار پاینده خان، وزیر فتح خان خلف سردار مذکور طرف ایران زمین رفته، بندگان شاه محمود شاه را آورده، بصلاح و صواب اتفاق الوسات، شاه محمود شاه مستقر سریر دولت خلافت گردیده، زمانشاه پادشاه را تمامی امراء از تخت سلطنت انداخته و اسیر و دستگیر نموده، از نوک نشتر، می بصارتش از ساغر دیده اش بر زمین کوری ریخته، نابینا ساختند و محمود شاه دفعۀ اول، مدت سه سال لغایت سنه یکهزار و دو صد و هژده هجری، رایات عالیات جاه و جلال، در عرصۀ سلطنت بر
افراخته (۱) بود، از نامحدودی بخت، لوای سلطنة (۲) محمود شاه سرنگون شده، بندگان شاه شجاع الملک، جلوس فرمای تخت سلطنت گردیده، تا مدت هفت سال لغایت سنه یکهزار و دو و دو صد و بیست و پنج هجری ، شاه شجاع الملک، کوس دولت سلطنت مینواخت.
چنانچه شاه شجاع الملک در سنه یکهزار و دو صد و بیست و یک هجری، اول مرتبه با وزیر شیر محمد خان (۳)، با حشم و سامان پادشاهیف بهجة گرفتن مالیات سند، از امیران سند (۴) رونق افزی ملک شکارپور، و در باغ شهزاده منزل انداز گردیده، که دران سال تولد شاهزاده محمد تیمورشاه در باغ مذکور، بصد آب و رنگ خوبی گردیده، که در شکارپور نوبت نوازی و چراغ بندی سه روز متواتر نمودند. بعد از دو سه ماه امیران سند، ادای مالیات سند نموده، و تحایف نفیسه (۵)، پیشکش ساخته، شاه ممدوح را از حسن خدمات و فرمان برداری و اطاعت خود، بسیار خوشنود ساختند.
بعده شاه شجاع الملک، از راه دیره جات (۶)؛ و دور بنو(۷) نهضت فرمای و گلچین ریاض سلطنت و کامرانی
(۳)رک: تعلیق نمبر ۵ (۴)رک: تعلیق نمبر۶ (۵) یعنی پیشکش های گرانبها (۶) دیره جان = دیرۀ اسماعیل خان و دیرۀ غازیجان که در انوقت یک ولایت مربوط سلطنت کابل بود . (۷) دور = [ به دو فتحه] نام یک قبیلۀ افغانی است که در ضلح بنون در حواشی کوهسار سکونت دارند. . از پشاور براه دور و بنو به دیره جات راه بود.
کابل گردیده، تا مدت چهار سال، در کابل سرخوش بادۀ عیش و فرمان فرمائی (۱) بوده. بعده امیران سند، البته در ادای مالیات مقرره، تکامل (۲) ورزیدند. باز در سنه یکهزار و دو صد بیست و پنچ هجری (۳)، شاه شجاع الملک از کابل، متوجه پشاور، تسخیر کشمیر جنت نظیر، مع حشم، مامور نمود، و خود بدولت، ایام زمستان در پشاور بانقضاء آورده، در موسم بهار، باز بهار افزای کابل گردیده. و عالیجاه سیادت پناه زبدة العماء میر واعظ(۴) که باستصواب وزیر شیر محمد خان به نیابت کابل مقرر بود، چون سید معظم الیه، که سر حلقه علماء و عرفاء بود، لکها مردم از خاص و عامف حلقه مریدی سید موصوف در گوش (۵) جان داشتند، و شاه شجاع الملک همیشه از او خایف بود، درانوقت آتش جنگ و جدال، بین اهل سنی و شیعه (۶) شعله ورگردیده، بسیاری از طرفین مقتول شده، آخر شاه موصوف، بزلال تدبیرات، انطفای(۷)،
نوایر جتگ و جدال نموده، در اول موسم زمستان از کابل نهضت فرمای احمد شاهی (۱) و در باب هلاکت میر واعظ، نهضت فرمای احمد شاهی (۱) ودر باب هلاکت میر واعظ بمردم اهل تشیع فهمایش نموده بود.
چون شاه ممدوح داخل قندهار گردیده مابین شیعه و سنی باز جنگ عظیم واقع شده. آخر میر واعظ شربت شهادت نوش نموده مردم شیعه سر اورا حسین وار در نیزه علم ساخته، یزید کردار، آنطرف (۲) احمد شاهی و جانب شاه شجع الملک فرستادند.
بعده شاه موصوف از احمد شاهی مع وزیر اکرم خان و سردار فتح خان (۳) در سنه یکهزار و دو صد و بیست و پنج هجری رونق افزای شکارپور، و در باغ بدل خان، نزول اجلال فرمودند. امیران سند، باز کتاب اخلاص و فرمان برداری کشادهف باب باب انقیاد (۴) و اطاعت، نزد شاه ممدوح خوانده چیزی ادای مالیات (۵) و پیشکش های لایقه، نظر گذار شاه ووزراء و امرای شاه نموده، و عالیجاه نواب ولی محمد خان لغاری (۶) که مشیر(۷) بی نظیر امیران والیان حیدر آباد بود، تا ادای مالیه بطریق برغمل (۸)،
---------------------------------------------------------------------
(۱)احمد شاهی: مقصد ازان شهر قندهار کنونی است که احمد شاه ابدالی بنا نهاده. (۲) الف: طرف (۳) رک: تعلیق نمبر ۸ .
(۴) انقیاد== فرمان برداری (۵) این مالیات را شاه شجاع باندازۀ (۲۰* لک روپیه نقد علاوه بر تحائف نفیسۀ دیگر وصل کرد- سراج ۱- ۷۰
(۶) رک : تعلیق نمبر ۹ (۷) ک: که بیشتر بی نظیر [؟]
(۸) الف: یرغمال.
بر کاب پادشاه تا دیرۀ غازی خان حاضر بود، و نواب مذکور در دیره غازیخان، تمام و کمال ادای مالیات نموده و از پیشگاه سرکار اشرف، بخلاح فاخره سر فرازی یافته، و نقد ترخیص بدست آورده، راجع به مکان مالوفه سند. و سردار فتح خان در عرض راه دیرۀ غازیخان، با اولیای دولت در مقام مخالفت آمده از انجا بمعۀ عمله و فعلۀ خود، از راه بوری (۱) روانۀ احمد شاهی گردیده، و امنای دولت بقطع منازل، تشریف فرمای پشاور شدند. ووزیر شیر محمد خان که بموجب امر جلیل القدر اولیای دولت، مامور کشمیر بوده، خطه کشمیر بی نظیر از عالیجاه سردار عبدالله خان الکوزئی (۲) گرفته، به سردار عطا محمد خان بامیزئی عطا نمود، و خود وزیر شیر محمد خان بعد انتظام مهم کشمیر، پیش از ورود شاه شجاع الملک در کابل رسیده، و از شهید شدن مرحوم میر واعظ که نایبش در کابل بود بسیار اشکبار گردیده، و این حرکت ناصواب شهید شدن مرحوم میر واعظ از دست شیعگان دیده و دانسته از شاه ممدوح دانسته، و در ساعت جمع آوری عساکر نموده، بعزم مقابله شاه شجاع الملک،
از کابل روانۀ پشاور، و در مقام تهکال(۱) [تعلقه] پشاور رسیده، بمقابله و مجادلۀ شاه ممدوح پرداخت. از قضا قادر لایزال وزیر شیر محمد خان و برادرش و خوجه محمد خان و شهنواز خان و غیره امراء در جنگ کشته شدند. پادشاه شجاع الملک هم آغوش شاهد فتح و فیروزی گردیده، چند ایام در پشاور مکث (۲) نموده درین اثناء وزیر فتح خان بندگان محمود شاه از باز بر تخت سلطنت جلوس داد، و اجتماع قشونات و ایلات و الوسات نموده، از احمد شاهی روانۀ کابل و از کابل عازم پشاور، و چون در مکان نمله (۳) رسید، و با شاه شجاع الملک معرکه آرای مقابله گردیده. چنانگه مابین شاه موصوف ، ووزیر فتح خان جنگ عظیم واقع شد، از طرف شاه ممدوح وزیر اکرم خان و عالیجاه غفور خان فوفلزی(۴) و غیره امرای خاص بقتل رسیدندف و نسیم نصرت و فتح در پرچم لوای اقبال وزیر فتح خان از عنیات ایزدیف بوزیدن آمده. شاه موصوف از میدان معارکف گوی جنگ را باختهف پس خیز معرکه فرار گردیده، و حرم محترم برداشته ، از دریای اتک (۵۹ عبور نموده، بقطع منازل، برابر
متوجه لاهور گردیدهف پیش خالصه سنگهـ (۱۹ ملجای خود ساخت. چند مدت درانجا آسایش پذیر شده، و خالصه سنگهـ در تعارف و تلافی از هر قسم و رسم، از شاه ممدوح خود را معاف و مقصر نداشت (۲) فقط.