32

حکایت ۳۲

از کتاب: روضة الفریقین

عبدالله عباس روایت کند : که سخت ترین عذابی در قیامت آن بود ، که از کسانی که در امر و نهی او بوده باشند ، آنچ در باب دین ایشان بوده باشد ، ایشانرا نیاموخته بود ، و در عرصات اهل و فرزندان و خادمان وی ، زبان عتاب بوی دراز کنند که این چه بود که با خود کردی و با ما کردی؟ خودرا و ما را هلاک كردى ! نه خود را بودی ، نه ما را .

جواب او ایشانرا آن بود ، که در شما میدیدم ، که اگر بگفتمی نشنودئی هر دو قوم دست در گردن یکدیگر در آرند و راه دوزخ گیرند . 

و آنان که حق شرع، در حق ایشان بجای آورده باشند، بر پدر و مادر ثنا گویند ، و بنده برخواجه ثنا گوید، او اهل خود را ثنا گوید، گوید: شما نیک زیر دستان بودید، و نیکو اهلی بودید، و نیک فرزندان بودید! خدای تعالی جزای شما خیر کناد دست در گردن یکدیگر آرند، و راه بهشت بردارند.


فصل في بيان صلوة الخنثى

قال الشيخ : چنانکه نقصان در اعضا عیب است، زیادتی در اعضا عیب است احسنت ای سریکه نه مقنعه زنانرا شاید ونه کلاه مردانرا شاید . ای صورتیکه نه رزم را شاید ونه بزم را .

زنان شاید ، که جماعت کنند با جنس خویش و مردان جماعت کنند با جنس خويش . و اینها نتوانند که با جنس خویش جماعت کنند ایشانرا حكمي آمد على حده . در شرع زیادتی صورت ایشان ، زبان ایشان آمد چرا که دو صفت داشتند ، هر دو برابر . تا صفتی بر صفتی غالب نگردد حکم ظاهر نکرد.

و سر مسئله آنست: که مرد در دو صفت مشکل بود ، که مرد هست یا نی ؟ در هر دو صفت حقیقت نتوان بود. در هر نهادی دو صفت است : یکی صفت ایمان ، دگر صفت هوا . قال الله تعالى : فالهمها فجورها وتقويها . وصفت فجور را مدد از اهل فجور ، وصفت تقوی را مدد از ملک . اقرأيت من اتخذ الهه هواه. و این مرد موقوف مانده میان این دو صفت.


ازین دو صفت یکی میباید که غالب آید بر دیگری و ازین معنی گفته اند اهل حقیقت : که آلت بلاست، هر چه زیادت از حاجتست ، و آنچ او را از ان چاره نیست کس را در و تصرف نیست. و ازین دو صفت یکی مجازست و یکی حقیقت آن مجاز را از حقیقت جدا میباید کرد . اینجا نیز مجاز را بریاضت جدا میباید کرد تا حقیقت ظاهر شود، از بهر آنکه

مرد بدوجای حقیقت نبود. هر که در بازار حقیقت بود، در مسجد مجاز بود. و ایر آن حرفست که گفته اند ، که شهری بدو میر زود گردد ویران . هم هوا را نتوان بود و هم ایمانرا .

کسی که در بازار عشوه دکان دارد ، و در کوی عادت و رسم ، حجره دارد، عنان بدست ایمان نتوان نهاد کسی باید که نماز جنازه خود کرده بود ، و چهار تكبير ، برعافيت وسلامت خود کرده بود ، تا دست از عنان خود بدارد . صحابه رضوان الله عليهم ، نخست نماز جنازه خود کردند ، آنگاه قدم در مساربانی نهادند .