138

روز امتحان

از کتاب: سرود خون

باز روز امتحان آمد جوانان وطن 

شیر مردان وطن شمشیر داران وطن

قرنها بودی بپای خویش ثابت همچو کوه

این سخن را باز پرس از کوهساران وطن 

باز پرس از سنگ سنگ این زمین تا گویدت 

باز پرس از خار خار این چمن تا آردت 

شاهد از سر نیزه های شهسواران وطن

گوش بر گور شهیدان نه که گویندت ز خاک

داستان راد مردان مسلمان وطن 

کشور آزادگان ناموس گاه فخر تست

کار بازی نیست ناموس نیاکان وطن

آن حصار کهنه را بنگر که در خون است غرق

زیر هر خشتش تن گلگون قبایان وطن

جز خدا و خاک پندار دگر افسانه است

این حقیقت را شنو از حق شناسان وطن

هان بخون خود کنش خاموش نه با لطف غیر

چون عقاب زخم خورده چشم تاریخ ای دریغ 

خیره گردیده به کاخ و کوخ ویران وطن