برمزارحضرت احمد شاه بابا علیه الرحمة مؤسس ملت افغانیه

از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری ، قطعه

تربت آن خسرو روشن ضمیر

ازضمیرش ملتی صورت پذیر

گنبد اورا حرم داند سپهر

بافروغ ازطوف اوسیمای مهر

مثل فاتح(۲)آن امیر صف شکن

سکه ئی زد هم باقلیم سخن

ملتی راداد ذوق جستجو

قدسیان تسبیح خوان برخاک او

ازدل ودست گهر ریزی که داشت

سلطنت ها بردوبی پروا گذاشت

نکته سنج وعارف وشمشیر زن

روح پاکش بامن آمد درسخن

گفت می دانم مقام تو کجاست

نغمه ی توخاکیان راکیمیاست

خشت وسنگ ازفیض تو دارای دل

روشن ازگفتار توسینای دل

پیش ماای آشنای کوی دوست

یک نفس بنشین که داری بوی دوست

ای خوش آن کوازخودی(۱)آئینه ساخت

وندرآن آئینه عالم راشناخت

پیرگردیداین زمین واین سپهر

ماه کور ازکور چشمیهای مهر

گرمی هنگامه ئی می بایدش

تانخستین رنگ وبوباز آیدش

بنده ی مؤمن سرافیلی کند

بانگ او هرکهنه رابرهم زند

ای ترا حق دادجان ناشکیب

توزسرملک ودین داری نصیت

فاش گوبا پور نادر فاش گوی

باطن خود را به ظاهرش گوی