تاکید و تنقید محمد مدرسی در باره سماع
آنچه که نویسنده کتاب سماع و عرفان و مولوی ( سید محمد علی طباطبائی مدرسی ) در مورد سماع تاکید داشته و در صحنه (۶۷) کتاب خویش مینگارد : «وابستگی به سماع و عرفان طلبی از ساز و آواز و حرکات موزون بدنی ، در واقع وابستگی بع عوامل سطحی و مصنوعی است و این نشانه فقر عرفانی و فقدان ذوق اصیل خود جوش است و سالک و عارف وارسته در گیر چیز های از قبیل سماع نیست » ولی قسمیکه در متون بسیار قدیم صوفیه مطالعات صورت گرفته است و با استناد به بعضی از آیات قرآن عظیم الشان که در صفحات قبل ذکر آن رفته و با احادیث معتبر و نص صریحی که وجود دارد با وجود آن بخاطر رفع تحجر گرائی و نویسنده فوق بعضی از مفاهیم تحقیقی را در اینه زمینه برای روشن شدن موضوع به بحث نویسا میشویم :
این واضح است که در باره سماع تنها « سید محمد علی طباطبائی) نظریه مخالف ندارد زیرا مخافین صوفیه و عرفان نظیر ابن جوزی و ابن قیم جوزیه که با تمام اداب و اعمال صوفیه مخاف اند ، در باره سماع از طرف شان چیزی اظهار نشده و آنچه فقه ها در باره حرمت و کراهتیش بحث کرده اند غنا است (که خود صوفیه نیز مخالف آن میباشد ) مفهوم سماع را به میزان دقت نظر و عمق اندیشه و وسعت پیشبینی و احسن انتخاب پذیرفته و غنا را کنار زده اند ، چنانچه پارۀ از مشایخ صوفیه که در فقه نیز اقوال شان صحت است نظر حجت الاسلام امام محمد غزالی و شیخ الاسلام عمر سهروردی ، همه جاه از سماع جاذب داری و از غنا مذمت کرده اند که متاسفانه ( نویسنده مرود نقد ما در مورد تفاوت های مفهومی ، مکانی و اهنگی ) اندیشه نکرده اند سماع را یک به بمنظور خاص و در مکانهای خاص و در زمان های خاص با یاران موافق و خاص روی منظور خاصی برگزار میگردد با مفهوم غنا که با می و مطرب و عیاشی و فحاشی هم زمین است فرق نکرده اند.