تذکار و منشأ اسمای محل

از کتاب: توضیحاتی بر زبان و ادبیات افغانستان ، فصل اول ، بخش سوم

مقصود از مطالعه اسمای محلی افغانستان چه در سرود های ویدی و چه در جزوه های اوستا که این جا صفحاتی برای آن وقف شده است، مطالعه مختصر منشأ ادبى اسمهائی است که در این سه و نیم هزار سال دوام کرده اوستا از نقطه نظر مطالعات ارضی در معرفی سرزمین زیبای آریا نشین و خاکهای مسکونه پیروان خویش که حدود آن به آریانا قدیم و افغانستان امروز سراسر منطبق می شود، اهمیت زیادی دارد. در داخل این خاک سلاسل و قلل ،جبال، رودخانه ها و دریاچه ها و محل قربانیهای پهلوانان و صحنههای کار زار ایشان را با ممیزات طبیعی و معنوی آنها بلد است و مطالعه آن علاوه بر فواید تاریخی و جغرافیائی و سیاسی ریشه ادبی اکثر کلمات را روشن می کند و قدامت خاک کهن را معرفی می نماید.

(وندیداد) و (یشتها) یعنی جزوههای 4 و 3 اوستا طوری که از نقطه نظر روایات داستانی مهماند در تذکر اسمای خاص محلی هم کمال اهمیت دارند و فرگاد اول وندیداد در ذیل شانزده قطعه خاک زیبای اوستائی کشور آریاها یا آریانا را تصویر میکند که افغانستان تماماً داخل آن است. زمیاد یشت و هوم یشت بالعموم از کوه ها و رودخانه های این سرزمین قشنگ حرف میزند. در این حصص اوستا اسمای خاص و اعلام محلی زیادی تذکر یافته که این جا بدون مراعات ترتیب متون اوستا و تعیین محل تذکر آن بطور مثال بعضی اسمای مشهور و مهم را یاد آوری می نمائیم.


بخدی :

این نام در سرود ویدی بصورت (بهلیکه) آمده و در ادبیات پهلوی (بخل) شده و در زبان دری بلخ می باشد.


مورو :

رود مرغاب که در مفهوم جغرافیائی آن حوزۀ مرغاب شامل است. مرغاب یا مروآب یعنی (آب مرو) یا آب مورو است. تلفظ (مرو) بصورت مورو به صفت موری بشکل اوستائی آن نزدیک تر است.


هری وه :

هری یا هریوه چون اصلا منظور از آن حوزه رودخانه بود، ریشه اوستائی کلمه در اسم (هری رود) تا حال باقی است. هرات هم از همین کلمه ساخته شده و آن را شهر (هری) نیز گویند و صفت (هروی) مانند موری به اصل صورت اوستائی این کلمه نزدیک تر است.


هراویتی :

سراسویتی ویدی که (س) آن مطابق اصول صوتی زبان ویدی و زند به (ه) تبدیل شده و عبارت از ارغنداب و حوزه آنست. در نام موجوده غیر از آب کلمه (ارغند) دیده میشود که تیز و خشمگین معنی دارد.


هیتو منت :

در بنداهش بزبان پهلوی بصورت (هتومند) آمده و هیرمند و هلمند اشکال فعلی آنست. 


یوپا ئی هری سنا :

یا کوه بالاتر از پرواز عقاب. یعنی سلسله کوه هندوکش این کلمه مرکب از سه جز است: (یوپا) یعنی بالا (ئی هری) طرف (سنا) مخفف (مرغوسنا) یعنی سیمرغ که آنرا معمولاً شاهین یا عقاب ترجمه می کنند. معنی مرکبه این جزء (بالاتر از پرواز عقاب) می شود که بحیث اسم خاص جغرافیائی در مورد بلندترین سلسله کوه آریانا یا هندوکش استعمال می.شد تسمیه اوستائی در بنداهش در زبان پهلوی (اپارسین) بخود گرفته (اپار) همان (یوپار) اوستائی است که در زبان دری (پار) شده است و ماوراً معنی می دهد و (سین) هم همان کلمه (سنا) است. ( آپارسین ) منحیث ترکیب ادبی در زبان پهلوی متمرکز تر شده ولی مفهوم ادبی آن فرق نکرده است.


سپیته گونا گیری :

شکل اوستائی (سپین غر) است که در حصص شرقی افغانستان بین ایالات گندهارا و پکتیا افتاده است. این اسم هم سه جزء دارد: (سپیته) یعنی سفید، (گونا) به معنی (گون) و (گیری) یعنی (غر) که در پشتو تا حال کوه معنی می دهد. "سپیته  - گونا - گیری"، (کوه سفید گون) معنی دارد زبان پشتو در تسمیه سپین غر) تلفظ نزدیکتر به ضبط اوستائی آن را حفظ کرده است.


سیامکه :

در بنداهش سیاک (اومند شده و عبارت از سیاه کوه است که به شمال شرقی حوزه هری رود افتاده است.


وفریانت :

در بنداهش و لسان پهلوی (وفاراومند) خوانده شده که (کوه برفی) معنی دارد (واوره) درپشتو برف را گویند که نزدیک کلمهٔ پهلوی آن میباشد چون (برف کوه) در مقابل سیاه کوه آمده و طبق متن بنداهش هر دو از سلسله (اپارسین) یعنی هندوکش جدا شده. مقصد از برف کوه، سفید کوه است که تا حال به همین نام شهرت دارد.


پورانا :

یعنی پروان که در متن اوستا به مفهوم کوتل و معبر و دره استعمال شده تا حال در حالی که بعضی حرفهای آن منقلب شده است به همین معانی موجود است و در تشکیلات اداری ما حکومت کلان [1330] این ناحیه به همین نام تاریخی مسما شده است.


ستیرا ویترا :

بعضی از مدققین به این نظریه هستند که استیرا عبارت از (تیرا) است و بر بلندترین کوه این علاقه دلالت می کند زیرا در سنای دهم به صفت (ستیرا ستار اوسارا) آمده و چنین معنی میدهد: (کوه ستیرا که سر آن به ستاره می خورد) در زمیاد پشت در قطار کوه ها، کوهی به نام واضح (تیرا) هم ذکر شده است.


داسیتیا یا رودخانه آمو :

این رودخانه با (ایریانا ویجه) متصل در اوستا ذکر شده ریشه این کلمه (دات) است که داد و عدل و قانون معنی دارد و اشاره به قوانین آئین اوستائی میکند که در جوار آن در باختر بمیان آمده .است در پهلوی (دائتیک) یا (دایتی) شده و بعضی اوقات صفت (ونگوهی) هم بدان پیوست است که به معنی "وه" ، "به" و "نیک" آمده است و به این اساس رود آمو در قرون وسطی در کتب پهلوی به اسم (ومروت) و (بهرود) نامیده شده است. (9)