32

عبدالله خان و عطا محمد خان

از کتاب: تازه نوای معارک

این عبدالله خان ملقب به مخلص الدوله و لد جمعه خان درانی الکوزئی از سرداران معتبر و رجال دربار شاه زمان بود. امام الدین حسینی در تاریخ خویش جائیکه ارکان دولت شاه زمان را شرح میدهد، راجع به او مینویسد: 

"احوال صوبداران و حکام آن پادشاه گیتی ستان (شاه زمان) آنچه باین مؤلف معلوم شده منیگارد: مخلص الدوله عبدالله خان پسر جمعه خان درانی صوبدار جنت نظیر کشمیر است، بیست و چهار لک روپیه تمام کشمیر از مال و سایر از حضور انور اجاره گرفتهف و تنخواه ملازمان متعینه و .... نیز در همین مبلغ مذکوره از حضور انور مجرا ست . قریب شش هفت لک  روپیه از کشمیر وصول میکند. مردیست خوش همت بلکه به نسبت دیگر درانیان، رحیم و منصف است. و با وفادار خان بهادر (وزیر رحمت الله خان سدوزائی ) ارادت دارد، و مبلغ بسیار نذرانه هر سال میفرستد ..."(۱).

عبدالله خان مخلص الدوله از قوم الکوزئی قندهار بود، که در سنه ۱۲۱۲ هـ حین سفر شان زمان برای سر زنش سکهان از لاهور به حکومت کشمیر مقرر شد (۲) وی تا حدود ۱۲۲ هـ در کشمیر ماند، و چون درین سال شاه شجاع به پشاور رسید، عبدالله خان طغیان کرد، شاه شجاع خودش می نویسد:

--------------------------------------------------- 

(۱)نسخۀ خطی تاریخ امام الدین حسینی  تالیف ۱۲۱۲ هـ

(۲)سراج ۱-۵۷.

"عبدالله خان حاکم کشیر شیوۀ انصاف با زیر دستان آن دیار مرعی نمیداشت، و مالیات چندین ساله بسر کار اشرف نرسانده بود... فرمان قضا جریان، بانضام محصلان سرکار، بنام حاکم مذکور شرف اصدار یافت... عبدالله بدار و مدار ظاهری پرداخته در رساندن مالیه اهمال و تکاسل ورزید. دران  حال عالیجاه مقرب الخاقان شیر محمد خان مختار الدوله (۱) بحضور انور عرض رسا گردید، که اگر غلام را امیر فرموده شود، البته بتائیدات الهی ... ولایت کشمیر را باسهل الوجوه در حبطۀ تصرف بندگان همایون آورده، عبدالله خان را دستگیر نموده بحضور پر نور خواهم آورد" (۲).

چون شیر محمد خان بشر کوبی عبدالله خان گماشته شد، در وادی کشمیر طرفین باهم جنگها کردند، و بالاخره عبدالله خان شکست خورده به  قلاع کوهسار کشمیر پناهنده شد، و در انجا در همین سال ۱۲۲۲ هـ بدرد گلو از جهان رفت. و شاه شجاع حکومت کشمیر را به سردار عط محمد خان بامیزئی فرزند شیر محمد خان مختارالدوله سپرده وبدانجا فرستاد(۳).

اما درین کتاب در فصل دوم (کشته شدن عطا محمد خان بارکزائی ) با نام سردار عطا محمد خان الکوزئی نوشته شده که ظاهرا سهو است . زیرا همین عطا محمد خان فرزند مختار الدوله و نواسۀ وزیر شاه ولی خان بود، که بامیزئی پوپلزئی اند، نه الکوزئی، و خود مؤلف هم یک صفحه قبل اورا بامیزئی نوشته است. همین عطا محمد خان در کشمیر سالها

------------------------------------------------------- 

(۱)در بارۀ این شخص ر ک ک تعلیق ۵ 

(۲)واقعات ص ۱۹

(۳)سراج ۱-۷۲ ، واقعات ۲۰.

حاکم بود، و مردم ازو راضی بودند، و به خانوادۀ شاهان سدوزائی نیز مطیع بود. اما چون مختار الدوله در جنگ شمال پشاور مقابل لشکر شاه شجاع کشته شد، عطا محمد نیز با شاه شجاع مخالف گشت. و بعد از سنه ۱۲۲۵هـ شاه شجاع به مساعی جهانداد خان و سمندر خان برادران عطا محمد در پشاور اسیر گشته، و نزد عطا محمد بطور اسیر به کشمیر فرستاده شد که در بالا حصار کشمیر زندانی گشت.

شاه محمود و استیطال عطا محمد فرستاد، و با شرحیکه درین کتاب آمده، عطا محمد خان را از کشمیر کشیدند، ولی وی بکمال زرنگی جواهرات خود را از دست وزیر بیرون برد (۱). وزیر فتح محمد خان بعد از فتح کشمیر برادر خود سردار محمد عظیم خان را حکمران آنجا نموده و شاه شجاع را هم از قید رهائی داد، و درین موقع بود که که کشمیریان بیت مشهور را گفته اند:

"عطا محمد" زما برده ای 

بلای " عظیمی " فرستاده ای 

اما مؤلف این کتاب در تعیین سنه این واقعه که حدود ۱۲۲۶ هـ باشد، سهو شده و در عنوان فصل مذکور (۱۲۵۶هـ)نوشته است، که قطعا غلط است، و این عصریست که شاه شجاع دفعۀ دوم بمدد لشکر انگلیس کابل را گرفته و جنگ اول افغان و انگلیس از حدود (۱۲۵۵هـ) آغاز یافته است. حمید کشمیری ساکن اسلام آباد متوفی ۱۲۶۴هـ که کتاب اکبر نامه را در سنه ۱۲۶۰ هـ نظم کرده راجع به عطا محمد خان چنین مینویسد: 

گهر سنج گنج سخن پروری

چنین داد، سخن گستری

که در کابلستان چو با " شه شجاع" 

شده قوم پاینده خان را نزاع

در آخر چو ادبار بروی شتافت

زمیدان چو اقبال خود روی تافت 

-------------------------------------------- 

(۱)کتاب حاضر و سراج۱-۸۵، واقعات ۴۳.


دل از شاهی و مملکت برگرفت

به آوار گی ره به " خیبر" گرفت

بتدبیر هندوی کشمیرئی 

بکشمیر چون شیر زنجیرئی 

ز روبا بازی کشانش ببرد

بدست محمد عطا خان سپرد

عطا از خطای قصاص پدر

بزندان چو رندان نمودش مقر 

پس از رفتن او بزرگان بتخت

نشاندند" محمود" بیدار بخت

ببستند در خدمت شه کمر 

همه حاکمان نواحی مگر 

محمد عطا خان که بر تافت روی 

ز کشمیر شد سرکش ورزم جوی 

بجنگش " فتح" چوغر ان هژبر 

بیامد خروشان و جوشان پو ببر

عطا خان بامیزئی همچو شیر

بمیدان رزمش برامد دلیر

ولیکن پو بیکار او کار او

نبود و در امد بزنهار او 

برادر یکی داشت نامش " عظیم"

که عالم ازو بود لزران زبیم 

بدو صوبه ملک کشمییر داد

بکابل دگر رفت مسرور و شاد (۱)

بهر صورت چون عطا محمد خان وزیر فتح خان را فریب داده و با شرحیکه در کتاب حاضر آمده به قندهار رفت در انجا بخدمت شاه محمود و شاهزاده کامران رسید، و سالها در هرات و قندهار و کابل ماند.

چنانچه در جمادی الاخری ۱۲۳۲هـ اورا از طرف حاجی فیروز الدین حکمران هرات، بطور رسالت در تربت شیخ جام بحضور شهزاده حسن علی میرزای قاجاری شجاع السلطنه حکمران مشهد می یابیم (۲) و باز در اوایل ۱۲۳۴هـ وقتی که وزیر فتح خان بامر شهزاده کامران در هرات کور کرده می شد، همین عطا محمد خان درانجا حاضر بود، و حتی میگویند که بسبب رقابتی که با وزیر در کشمیر داشت، خود وی در 

-------------------------------------------- 

(۱)اکبر نامه کابل ۱۳۳۰ ش ص ۲-۲۱

(۲)سراج ۱-۹۲.

چشم وزیر مذکور میل کشید، و بعد از ان با شهزاده جهانگیر فرزند کامران بحفظ شهر کابل از حملۀ دوست محمد خان گماشته شد، و وزیر شهزاده بود، تا که در همین سال شرحیکه درین کتاب در آخر فصل (بیان آمدن شاهزاده جهانگیر طرف کابل...) آمده بدست سردار دوست محمد خان و برادرانش افتاده و در کبل بانتقام چشم وزیر فتح خان کور کرده شد(۱) و بای صورت فجیع درامای این شخص مقدام و فعال دودمان شاه ولی خان بامیزئی بپایان رسید. و ان فی ذلک عبرة لاولی الالباب.

------------------------------------------

(۱)کتاب حاضر و سراج ۱-۱۰۰.