دلربایی
از کتاب: دیوان محجوبه هروی
، غزل
گهی که چهرۀ خود یار بی حجاب کند
خجل ز طلعت خود ماه و آفتاب کند
فتاده شور بعالم ز پستۀ دهنش
بخندۀ نمکین خلق را کباب کند
بهر طریق که خواهد دلم ز دست برد
گهی کرشمه و گه ناز و گه عتاب کند
مباش در پی آزار خلق ای ظالم
ازان بترس که خالق ترا عذاب کند
چو شمع انجمن از جمع میشود ممتاز
کسیکه علم و هنر دائم اکتساب کند
بحشر جای دهندش به جنت الماوای
ز پیروی هوا هر که اجتناب کند
بنزد شعر ادبیان جواب« محجوبه »
شبه بودکه بسلک در خوشاب کند