حکومت شاهی
اساس حکومت آریائی حکومت شاهی بود و این اساس بصورت طبیعی از امریت پدر در کانون کوچک خانواده شروع شد. به کلان عشیره (گوترا پاتی) وملک قبیله (گرامه پاتی) ورئیس قریه (ویس پاتی) وشخص پادشاه (را جان) و نظام سلطنتی منتهی گردیده است. آریائی ها بصورت دمو کراتی زندگانی میکردند و در اطاعت رؤسای خود مراتب را دیده از پدر تا شخص پادشاه مقام هر کدام را بجایش احترام می نمودند ورؤ سا هم بنوبه خود از پدر گرفته تا کلان عشیره وملک قبیله ورئیس قریه به زیر دستان خود مهربانی داشتند. همچنین شخص پادشاه بارؤسا وملکان وعشایر وقبایل و قاطبه رعیت به منتهای لطف و مهربانی و کمال شفقت رفتار می نمود.
تا جائیکه از خلال ادبیات ویدی معلوم میشود حکومت شاهی در اثر احتیاج عامه مردم بمیان آمده و خود آنها اساس آنرا گذاشته بودند و شاه هم انتخابی بود. در بعض سرودها از حکومت شاهی ارثی هم صحبت شده ولی بیشتر اوقات در انتخاب شاه قوه بدنی و لیاقت اخلاقی و اداری دخالت زیاد داشت در انتخاب پادشاه ریشیها (دانایان) "گرامنی ها" یا رؤسای دهات و مجالس عوام واعیان که بنامهای "سمتی" و "سبها" یاد شده اند هر کدام اظهار نظریه میتوانستند. پسان ها که رژیم شاهی مقتدر شد سلطنت ارثی بیشتر رواج پیدا کرد شاه به کلمۀ (راجان) یاد میشد و معنی اصلی آن "نجیب" بود. قبیلۀ شاهی محترم بود و اعضای آن به نام را جانا یا Rajanaya خوانده میشد. پادشاه لباس فاخره مزین باطلا و جواهرات استعمال میکرد در دربار مصاحبین و حواشی قریب شاه مر کب بود از اعضای قبیله شاهی، مشاور مذهبی که بنام "پوروهیتا Purohita" یادمیشد و معمولاًاً قریب تخت پادشا می نشست و در ادارۀ امور به او مشوره میداد گرامنی (رؤسای قبایل) سوتا Suta یا عراده ران شاهی، سنانی Senani یا "دار سپه" وغیره. پادشاه شخصاً قشون را در جنگ قیادت میکرد، سواره نظام وعراده های جنگی از او حمایت مینمود عایدات دولتی را بیشتر مالیات رعا یا تشکیل میداد و چون پول و طلا نسبتاً کم بود پیشتر مالیات جنسی از قبیل حبوبات و حیوانات می پرداختند. پاد شاه در قلعۀ مستحکم یا ارگ که آنرا "پور" میگفتند زندگانی میکرد.
بیشتر متذکر شدیم که جامعه آریائی در شمال و جنوب هندوکش پیش از عصر ت و بعد از آن دو دفعه مراتب اجتماعی را بشرحیکه ذکر رفت پیمودند و در هر دو مرتبه مراتب به نظام شاهی منتهی شده است.
درین هیچ شبه ئی نیست که اولین نظام شاهی آریائی در با ختر بعمل آمده و افتخار اولین مرکزیت جامعه آریائی و ظهور اولین حکومت شاهی به این قطعۀ زیبا نسبت میشود با وجودیکه متاسفانه سرودهای قدیمه بما نرسیده است معذالک سرودهای معلوم ویدی و متن اوستا و "مهاباراته" شاهانی را یاد آوری میکنند که سلالۀ نسب آنها بالا رفته و به ارباب انواع متصل میشود چیز عجیبی که این مفکوره را تائید میکند موضوع لزوم انتخاب شاه است که متن اوستا و سرود ویدی و سائر قسمت های قدیم ادبیات سانسکریت مانند "مهاباراته" بیک لهجه از آن صحبت میکنند اوستا متذکر میشود که "اهورا مزدا" "یمای قشنگ" را خواسته و گفت: "قوانین مرا در میان گروه مردمان تبلیغ نما" یا ما خود را مستعد انجام این وظیفۀ بزرگ ندیده و استنکاف ورزید. و در نتیجه حامی و پاد شاه منتخب گردید. در مهاباراته ذکر است که چون مردم بعلت نبودن شاه در مضیقه بودند و خود را بی سر حس میکردند از "برهما" در خواست کردند که شاهی برای آنها انتخاب کند. برهما، (مانو) را احضار نموده و گفت پادشاه شو مشارالیه اشکال وظیفه شاهی را عذر آورده واستنکاف ورزید آنگاه مردم پیش شده و به او اطمینان دادند که این وظیفه را قبول کند و از سنگینی بار سلطنت نترسد زیرا با دادن عسکر وقوه و پول وحیوانات اوراکمک خواهند کرد و به اواطاعت خواهند نمود.
به این ترتیب واضح دیده میشود که روح این دو منبع یک چیز است و باوجود فاصلۀ زمان و مکان لزوم سلطنت در مراتب قدیم حیات آریائی یکنوع تصویر شده است.
قراریکه پیشتر تحت عنوان حیات اجتماعی آریائی در شمال هندوکش شرح داده شد بعد از طی مراتب مختلف نظام سلطنتی آریائی بار اول در صفحات شاداب وحاصل خیز باختر تشکیل شد و پایتخت آن شهر زیبای بخدی بود. آریاها بعد از انتخاب پادشاه در اطاعت او امر صحیح او میکوشیدند و به او اظهار علاقه و محبت میکردند. برای تقویۀ بنیان سلطنت مالیات معموله را که بیشتری جنسی بود می پرداختند ریشی ها و دانایان قوم به کلمات جذاب و عبارت موثر سرود مدحیه میساختند و از ارباب انواع سعادت و سلامتی شخصی و فرسلطنتی اورا خواهش میکردند چون سرود مدحیۀ مذکور سنگ اول تهداب تهنامه های آریانا، خراسان، افغانستان است اینک بعضی پارچه ها، را از "اتاروه ودا" اقتباس و ترجمه میکنم: پادشاهی مرتر است و با همه شکوه خویش بتورو آورده است مانند مالک و حکمفرهای یگانه مردمان بدرخش.
ای پادشاه ! بگذار همه آسمانها تر اصلا بزنند و مردمان بتوخدمت کنند. مردمان قبیله و این قلمرو پنجگانۀ آسمانی ترا پادشاه خویش میدانند بر فراز قدرت شاهی و نقطۀ اعلی حکمفر مائی شاهانه بنشین و آنگاه مانند مرد مقتدری بما ثروت و گنج ببخش.
وابستگان، ترا صلا خواهند زد و بسویتو خواهند شتافت اگنی مانند منادی و مبشر فعالی با تو همراه خواهد رفت.
بگذار فرزندانشان از دوستی به راه بهتری رهنمونی شوند توای مرد مقتدر باجها وتحایف بیشماری خواهی دید.
* * *
"ای اندرا این شهزادۀ مرا تجلیل نما بلند کن وقوت بده او را حکمفر ما و یگانه رهنمای مردمان بساز دشمنانش را بیراگن و رقبایش را بدست خودش بسپار تا در مجادله ها و کشمکش ها تفوق و برتری ازو باشد.
او را از ده گاوهای شیری و اسپها بهره بده و دشمنانش را از آن محروم بساز. ای اند را بگذار هنگامه بزرگی و شهزادگی او در آفاق شنیده شود و هر دشمنی را، همه بدخواهان او را، به او بسپار ومغلوب کن."
* * *
توای پادشاه بر همه بزرگی، رقبای تو و تمام کسانیکه با تو مخالفت میکردند پائین تر از تو هستند.
تو یگانه حکمفر ما ورهنما و پیشوائی و اندرا همراه ومعاون تست. فتح
و فیروزی بیاور، مانند شیر خودهای دشمنانت را بگیر و مانند پلنگ بدخواهانت را پراکنده ساز.
ای حکمفرما و پیشوای یگانه، دشمنانت را مغلوب کن. بگیر و آنچه را در دست شان است بدست آور.