شهاب الدین سهروردی
(تولد۵۳۹ ه ق / ۱۱۴۴ م وصال :۶۳۲ ه ق ۱۲۳۲ م)
زمانی چشم به جهان کشود که سر نوشت جهان اسلام را همانند امروز) اضطرابات و تردید فرا گرفته بود . آخرین پادشاه سلجوقی سلظان سنجر در ۵۲۵ ه / ۱۱۵۷ م در گذشت و این در حالی بود که غزان شمشیر را با خود به ارمغان اورده بودند و بهر جا که میرسیدند مردم را سر مبیریدند و شهر ها ره آتش میکشدند . محمد خوارزمشاه که میخواست ارامش و صلح را در کشور باز گشت دهد . با فتنه بزرگترین از فتنه غزان مواجه شد و این در حالی بود که در سال ۶۱۵ ه / ۱۲۱۸ م ÷تها÷جم÷ بزرگ و فرا مرگی مغول به رهبری چنگیز خان سردار مغول اغاز گشته بود که در مقابل یورش او شهرهای خرسان و ماورای دریای امو (ما وار النهر ) یکی پی دیگر مورد اماج و پی گرد ویانگر سپاهیان بی مروت او لگد مال سُم ستوران و به اتش کشیده مشیدند . مغولان بدون مابلغه و با تساوی مطلق در وحشت و فاکی و بدون تبعیض و فرو گذشتی مردم و حشام چارپایان را قتل عام کردند . شیخ سهروردی در چنین روز روز گاری که ناامنی و ترس تمام جهان اسلام را فرا چنگ گرفته بود از کاشغر تا یار کند و عراق و شامات مردم با نا امنی وترس زندگی میکردند و او نیز حیات بسر میبرد که بسال ۶۳۲ وصال یافت و جهان فانی را ترک گفت.
او در سهرورد زنجان بدنیا امد و سپس بنا به انچه " سبکی " در طبقات الشافعه اوردده است به پانزده یا شانزده واسطه بحضرت ابوبکر صدیق (رض) می رسد شهاب الدین در بغداد تحت تربیت عموی خود ابو نجیب سهروردی قرار گرفت و نزد وی و جمعی از محدثان و فقیهان مشهور به تحصیل فقه و حدیث پرداخت . و برای کسب طریقت بخدمت شیخ عبدالقادر گیلانی و چندین تن از عارفان نامدار رسید ؛ اما شیخ و استاد او همنان عموی او ابو نجیب الدین سهروردی بوده است بعدا عمر شیخ الشیوخ بغداد شد و خانقا او مورد توجه مردم بسیار قرار گرفته . از جمله آثار او جذی القلوب الی مواسله المحبوب و شکف و رشف النصایح را میتوان نام برد ، ولی معتبر ترین نوشته او همین عوارف المعارف است که در دریف کتب عرفانی و سلوک از قبیل احیاء العلوم الدین غزالی ، قوت القلوب ابو طالب مکی و مصباح الدایه عزا الدین محمود کاشانی ( که بخود ترجمۀ آزادیست ) از عوارف المعارف سهروردی
شهاب الدین عمر سهروردی هم فقه نویس بود و هم فتوی نویس . و هم شاعر و هم عارف و صاحب سلسله طریقت سهروردیه شریف . شیخ سعدی هنگام اقامت در بغداد به زیارت او رسیده و در بوستان از پیر سهرورد به تکریم یاد میکند:
مرا شیخ دانای مرشد شهاب دو اندرز فرمود بر روی آب
امام شیخ شهاب الدین در اواخر عمر زمین گیر شد و با همه عزت و حرمتی که داشت در فقر و فاقه می زیست و حتی در وقت مرگ وجوه کفن و دفن نداشت .*۴۹۹