شرر

از کتاب: یادی از رفته گان

کلب علی خان شرربن جعفر علی خان در ابتدا بیروزیر باتدبیر فتح خان بوده بعدا به دربار امیر دوست محمد خان راه یافته منشی امیر موصوف گردیده است.

(شرر) زیاده از آن سی سال در ندیمی و مصاحبت امیر کبیر بسر برده است از شرح حال (شرر) اضافه تر چیزی بدست نیست در شهر قند هار فوت شده غزل های (شرر) خوب سبک عراقی هم پایه است چنانچه این غزل حضرت حافظ را استقبال کرد:

«حافظ»

دوش پنهان گفت با من کاردانی تیز هوش

کز شما پنهان نشاید داشت راز میفروش

«شرر»

واعظ آزاده طعن باده نوشان کرد دوش

شکر کز میخانه آوردند امروز ش بدوش

دفتر و سجاده و تسبیح افتاده بخاک

خرقه و دستار و چه رفته برهن میفروش

شیخ شهرت جوی ما کو بود صید و مکروشید

بین که چون رندانه در میخانه می میکرد نوش

محتسب کز هز گذر بستی به میخواران گذر

دیدمش در رهگذار میکرد رفته زهوش

عاشقان بی سرو پا یک طرف افتاده اند

رفته ز خود درد گر ره صوفیان صوف پوش

طره های پر ز تاب مهو شان مغبچه

مو بممو گفت آن بتان راز مزد دلداری بگوش

نرگسان سحر کار و ساقیان سیم ساق

میر بودند چو جان می بگردش عقل و هوش

قل قل جام و صراحی قیل و قال می کشان

بلبلان راهر نفس از غلغله کردی خموش

بود اهل بزم را حالی (شرر) کز تهنیت

هر زمانی بانگ نوشا نوش میدادی سروش