تغییر و تغیر
از کتاب: زبان د آری
درزبان عربی، یعنی خاستگاه نخستین این دوواژه، تغییر به معنای دگرگون کردن و به حال دیگری برگشتاندن است ، یعنی فعل متعدیست و تغیربایک یادگرگون شدن وازحالی به حالی برگشتن، فعل لازمی است. درزبان فارسی تغیر( ته + غَی+ یُر ) بروزن تفعل درنوشتار وگفتار امروزی بکارنمی رود. مگر درگذشته ها درادبیات کاربرد داشته است . چنان که نظامی گفته است :
آن چـــــه تَغَیر نپذیرد تـوای
آن که نمردست ونمیرد توای
درروزگارما همان یکی را یعنی همان تغییر را هم درجای لازمی وهم درجای متعدی بکارمیبرند. ببینیم درکارگاه زبان فارسی چقدرکاربالای تغییرشده است.
نخست، « تغییر » با تلفظ تَه هجای اول وغیر هجای دوم با یک یا به فارسی راه یافته است، نه چنان که درعربی است : تَغ ، هجای اول وییر هجای دوم، با دویا.
دوم ، ازواژۀ تَغِیر هم اسم فعلهای لازمی را ساخته اند وهم اسم فعلهای متعدی را :
۱ـ متعدی ( گذرا): تغیردادن، تغیرآوردن.
۲ـ لازمی (ناگذرا) : تغیرخوردن، تغیرکردن ، تغیریافتن ، تغییر پذیری وتغیر نا پذیری، تغیر آمدن
واژة تغیر گاهی بدون فعل معاون، به کارمی رود، مانند:
افزایش آب وسرسبزی سبب تغیرهوا می شود. منظورازتغیرهوا ، تغیریابی هوااست . دراین صورت هم این مصدربه معنای لازمی به کاررفته است. مصدرتغیر به تنهایی درزبان فارسی به معنای فعل متعدی کاربرد ندارد.
درپیشین زمانه ها به معنای دگرگون کردن ودگرگون شدن بگردانیدن وبگردیدن را نیز بکارمی بردند.
همان گونه واژۀ تعین نیز که درعربی با دو یا ، بر وزن تفعیل است ، با یک یا نوشته می شود . و درگفتار هم می گوییم : ته عین ، نه تع یین . از تعین نیز این ریختها را داریم :
۱ـ متعدی ( گذرا) : تعین کردن و ساختارهای ساخته شدة معاصر مانند تعینات مامورین
۲ـ لازمی ( ناگذرا): تعین شدن .
معنای تعین ، معین کردن ، به کاری گماشتن و مقرر کردن و معین شدن ، به کاری گماشته شدن و مقرر شدن است.
هرچند زیرتاثیر زبان عربی گاهی به تفکیک این دوکلمه سخنها گفته شده اند، مگرزبان خود مشکل را حل کرده است و خلاف آیین زبان شناسی ، براساس منشای کلمه دربارۀ وضع کنونی آن نباید داوری کرد.