ارباب انواع اوستائی
روی مسکوکات شاهان کوشانی:
اراده نداریم که درین فصل که مخصوص عصر و تهذیب اوستائی کشور ما است از دورۀ کوشانی و پادشاهان این عصر مملکت خود چیزی بگوئیم تنها از ذکر یک چیز در اینجا خود داری نمیتوانیم و آن این است که با انتشار دیانت بودائی در آریانا آئین اوستائى حتی در مناصفه شرقی مملکت که مخصوص انبساط بودیزم بودهم بکلی تا زمانه های سلطنت کوشانی های بزرگ از یک ربع قرن پیش از عهد مسیح تاریع اول قرن سوم از بین نرفت، مناصفۀ غربی بلخ - قندهار مخصوصاً حوزۀ هیرمند و سیستان موضوع جدا گانه ایست که دیانت اوستائی تا زمان نشر دین مقدس اسلام حتى
بعد ازان هم در اینجا معمول بود. باوجودیکه عصر کوشانی های بزرگ عصر ترقی بودیزم در مناصفۀ شرقی آریانا محسوب میشد و کو شانی های بزرگ در انبساط و انتشار این دیانت در خاک های شرق سنکیانگ و حوزۀ تارم و چین صرف مساعی زیاد کردند و حتی قرار بعضی نظریه ها دین بودائی آئین رسمی این عصر وسلاطین شمرده میشد. معذالک ارباب انواع او ستائی در چپۀ مسکوکات انها زیاد استعمال شده و حتی خلاف عصر او ستائی شکل و قیافه گی هم بخود گرفته است. این کار بار اول با کنیشک های کبیر شروع شده و بعد از او "هو ویشکا" و "واسودوا" این رویه را تعقیب کرده اند. و "میتهرا" رب النوع آفتاب که قبل برین شرحش گذشت در مسکوکات کنیشکا به اسم ( میزو) Myipo
Meipo Miypo، و در مسکوکات هو ویشکا "میررو"، "میورو" و "مورو" و به دیگر صورت ها از قبیل Mopo Miiopo، Mippo Mipo، Mypo، Mipo. همین قسم "مااوگه" یا "مااو" رب النوع مهتاب که در اوستا ذکر شده روی بعضی مسکوکات کنیشکا بصورت "مااو Mao" دیده میشود. در مسکوکات کنیشکا کلمۀ دیگری نقش است که "اروهاسپو" یا "لرواسپو" خوانده شده و معنی آن "صاحب اسپ تندرو" است. این کلمه مرکبه علاوه بر اینکه اسم پدر "ویشتاسپه" پادشاه باختری است در اوستا صفات رب النوع آفتاب "میتهرا" و "ایام نیث" رب النوع آب است و سر او دلستن نتیجه گرفته میگوید که چون "میتهرا" بصورت "میورو" روى مسکوکات کنیشکا ذکر شده مقصد "لرواسپو" که روی مسکوکات او دیده میشود همان "ایام نپث" رب النوع آب اوستائی است.
یکی از ارباب دیگر اوستائی که در مسکوکات کنیشکا بشکل پیر مردریش دار و در حال دوش نمایش یافته "وانه Vata" رب النوع "باد" است که به نام "وادو" خوانده شد. در ادبیات پهلوی این کلمه "و اتو" شده و از ان به تدریج کلمه "باد" بمیان آمده است هیکل دیگری روی مسکوکات هو ویشکا دیده میشود که از بالای شانه های آن آتش زبانه میکشد. اگرچه از روی زبانه های آتش هم میتوان گفت که "آتش" اوستائی را شخصیت داده و نمایندگی میکند ولی اسم او "اترو" "اتورو" شبهه ئی درین مورد نمیگذارد زیرا "آتهر" در "زند" و "آترو" در پهلوی آتش است و در اوستا "اتار Atar" آتش بحیث بزر گترین رب النوع مفید ذکر شده است.
"فر" یا "جلال شاهی" که در مورد ظهور دودمان آریانی پیشدادی و کیانی ذکر کردیم در مسکوکات هوویشکا بصورت "فرو" و "فررو" ذکر است همین قسم "ورترا کنا" رب النوع فتح که با لاازان ذکر شد بصورت "ورلا گنو" در مسکوکات کنیشکا اسم برده شده.
پس از روی این تذکار مختصر واضح و به صراحت تمام دیده میشود که ارباب انواع اوستائی باوجود کشمکش ها و جنگ ها و لشکر کشی های اسکندر و انتشار آئین بودائی و غیره در معتقدات باشندگان آریانا فوق العاده اثر انداخته بود و اگر این ارباب انواع باستانی اوستائی تا عصر کوشانی ها نفوذ زیادی در روحیات اهالی دو طرفۀ هندوکش نمیداشت قطعا روى مسکوکات، آنهم در زمانی که آئین بودیزم در دورۀ عروج خود رسیده بود نقش نمیشد.
ارواح بستگان و اجداد:
چون پیروان اوستائی به فنای روح عقیده نداشتند و آنرا جاویدان میدانستند موضوع احترام ارواح بستگان متوفی و اجداد در میان آنها شیوع داشت در اوستا روح مردگان به نام "فراواشی Fravashi" یاد شده. نا گفته نماند که احترام ارواح اجداد بحیث یکی از مراسم خانوادگی در میان تمام اقوام هند و اروپائی وجود داشت و در موقع احتیاج و خطر از آنها انتظار کمک و مساعدت داشتند. در میان آریاها یا آریاهای کتلۀ باختری این رویه بیشتر تقویت یافته بود. آریاهای مسکونۀ دو طرفۀ هندوکش چه در عصر ویدی و چه در عصر اوستائی به این عقیده پا بند بودند. در سرود ویدی پارچه های زیادی موجود است که خاطرات پدران و اجداد ر انجدید میکند ایشان بیشتر بحیث پهلوانان و نوابغ رزمی تصویر شده اند و مخصوصاً در میدان های جنگ از آنها کمک و مساعدت میخواستند.
چون در دورۀ اوستائی تاریخ ملی ما محبت به خانواده و علاقه به بستگان بیشتر شد احترام ارواح اجداد بیشتر عمومیت پیدا کرد و چون خانواده ها منبسط شده و از آن عشیره و قبیله و تودۀ ملت واحد تشکیل گردیده بود "فراواشی هائی" برای خانواده، عشیره قبیله و مملکت بمیان آمد و به این ترتیب احترام ارواح مردگان به ستایش پهلوانان ملی منتهی گردید و کار بجائی رسید که عید مخصوصی در اول بهار بنام "هماسپت میدایا" Hamaspatmaidhaya تشکیل کرده و مدت چندین روز از بستگان متوفی و اجداد و کارنامه های ایشان یادآوری میکردند و چنین عقیده داشتند که ارواح آنها در میان بازماندگان آمده و مشاهده میکنند که آیا نام و نشان و کارنامه های آنها فراموش شده یا نه و اگر فراموش نشده بودند کمک هائی به خوشبختی و سعادت خانواده ها و سرسبزی و و آبادی کشور بعمل می آورند. باشندگان آریانا در عصر اوستائی مانند عصر ویدی از ارواح گذشتگان و پهلوانان و قهرمانان ملی در جنگ و پیروزی چشم امید و استعانت داشتند و حتماً در اثر همین رویه بود که امروز یک سلسله معلومات مفید راجع به پهلوانان وسلاله های سلطنتی آریانا و کار نامه های بزرگ آنها از متن اوستا بدست می آید. تذکار نام و نشان و کارنامه های اجداد و پهلوانان و قهرمانان ملی و پادشاهان بزرگ کشور با سرود ویدی در مملکت ما شروع شده دریشت های اوستا فوق العاده انبساط یافته است و دوام همین عقیدۀ باستانی موجب ظهور شاهنامه ها گردیده است. نوروز عبارت از "عید یاما" است که بشهادت اوستا از آن ذکر کردیم و در حالیکه زمستان به پایان رسیده و طبیعت مجدداً احیا میشد در روز اول سال خانواده ها و عموم قاطبۀ ملت برای یاد آوری کار نامه های بانی سلطنت آریانی در باختر و دیگر پادشاهان آریانا و قهرمانان ملی و اجداد خانواده های خویش مجالس سرود برپا میکردند.