بیرون و البیرونی
بیرون کجا بود؟
چند سال پیش برخی از مولفات البیرونی را دریافتم و به خواندن آن مستفیض و بر خودار گردیدم چون در نوشته های دانشمند آن غرب و شرق راجع به خود بیرون چیزی بسندۀ نیافتم در صدد کنجکاوی و تتبع افتادم اخیرا دران باره پارۀ از مواد و یاد داشتها فراهم گشت، که بصورت مقالتی در اورینتل میگزین لاهور چاپ شد(۱۴۲۲ ش) اکنون پارۀ ازمطالب جدید را بران مقالت زیادت کردم و به مجلۀ تاریخی شما سپردم شاید هموطنان دانشجوی را از ان بهرۀ باشد.
والسلام (حبیبی)
بوریحان:
بیرونی از نوابغ دانشمندان و بزرگترین علمای شرق است که مجامع علمی و مراکز دانش دنیا وی را خوب شناخته اند و مدتهاست که از کتب و مولفات او سودها گرفته اند و استفادتها کرده اند بویژۀ پس از انکه اثار خالد و جاویدان این داهی بزرگ شرقی مانند آثار الباقیه و ماللهندی وی در اروپا چاپ گردید حوزهای فرهنگی دنیای نو به فضل و دانش و دهاء و نبوغ این استاد بزرگوار آشنا شدند، و دانشمندان خاور زمین در شرح حال و تدقیق زندگانی این علامۀ نامور مضامین مفصلی را نوشتند.
بسال (۱۴۲۱ ش) یکی از فضلای تهران جناب اکبر صیرفی کتاب اثار الباقیه البیرونی را در کمال ثقت بزبان پارسی ترجمه و نشر کرد، و چنین بنظر می آید که همین استاد کتاب الهند وی را نیز بپارسی ترجمه کرده و او اثار را با مقدمه و حواشی سودمندی به چاپ رسانیده است و اخیرا و زارت فرهنگ ایران در سال (۱۴۲۴) شرح حال بوریحان بقلم دانشمند جلیل " دهخدا" طبع کرد.
در هندوستان نیز دانشمندان این علامۀ روزگار را بنظر احترام دیدند، و انجمن ترقی اردو کتاب الهند را در دو جلد بزبان اردو ترجمه کرد و دانشمند ارجمند سید حسن برنی شرح احوال وی را در کمال استیفاء و تدقیق نوشت که جامع ترین کتاب دربارۀ البیرونی شمرده می شود و نویسندۀ از استقصاء و تتبع نهائی کار گرفته که اطناب ممل و ایجاز مخل دران بنظر نمی آید.
ولی این دانشور هندی و تمام علماء و مستشرقینیکه تا کنون راجع به البیرونی چیزی را نگاشته اند راجع به مقسط الراس نخستین وی یعنی بیرون همان اقوال عبدالکریم سمعانی در الانساب و یاقوت حموی در معجم الادباء را ذکر کرده و به اشتباه تاریخی برخی از مؤرخان که بیرونی را سندی دانسته و بیرون خوارزم را با نیرون سند التباس نموده اند اشاراتی کرده اند.(۱) تاکنون در نوشته های علمای غرب و شرق شناسان و فاضلان شرقی مانند علامه سید سلیمان ندوی و آقای برنی و زاخاو ناشر کتب البیرونی، و آنهائی که در ایران راجع به البیرونی چیزی نگاشته اند مانند آقایان صیرفی و دهخدا بنظر من تحقیق منشاء نخستین البیرونی اعنی بیرون نرسیده و حتی برخی از نویسنده گان قدیم و جدید مانند شهر زوری در نزهته الارواح و ابن اصبیعه در عیون الانباء و ابو الفدا در تقویم البلدان و رینو و شمس العماء عبدالغنی در تاریخ ادب پارسی قبل از مغل و غیر هم بهمان التباس بیرون (خوارزم ( و نیرون (سند) اشتباه کرده اند.
درین مقالت مرا با نقل اقوال مؤرخان و تفصیل آن کاری نیست کسانیکه با این موضوع دلچسپی دارند تمام اقوال و آرای قدیم و جدید را در دیباچه آثار الباقیه نگارش مدفق اروپا زاخاو و هکذا در کتاب فاضل هندی سید حسن برنی دیده می توانند.
اما آنچه سمعانی گفته هذه النسبه الی خارج خوارز فان بها من یکون من خارج البلد و لا یکون من نفسها یقال له فلان بیرونی است " ویقال بلغتهم آن بیرونی است (۲) و المشهور بهذه النسبته ابی الریحان البیرونی (۴) ازین عبارت بر می آید که بیرون یک جای معینی نبوده و بیرونی فقط اصطلاحا بر اشخاص خارج البلد در خوارزم اطلاق میگردید و این قول سمعانی را یاقوت حموی در معجم الادباء نیز تائید کرده که بیرونی اصطلاح اهل خوارزم غریب ویرا لبلد باشد (۴) و ازین هم چنین بر می آید که نزد یاقوت بنام بیرون جائی موجود نبود و بیرونی را غریب و خارج البلد شمرده است. اما امام علی زید البیهقی که کتاب تتمه صوان الحکمه را در (۵۶۵هـ) نوشت و با سمعانی (متوفی ۵۶۲هـ) معاصر بوده واضحا نوشته : بیرونی التی هی منشاء و مولده (ای البیرونی) بلده طیبة فیها غرایب و عجایب ..(۵) و ازین گفته علی بیهقی بر می آید که بنام بیرون شهری نزیه و طیب وجود داشت داری غرایب و شگفتی ها از دانشمندان غرب و شرق آنهائی که راجع به بیرونی چیزی نگاشته اند متاسفانه درباره بیرون و محل وقوع آن تحقیقی نفر موده و به همین قدر اکتفاء کرده اند که بیرون جائی بود از مضافات خوارزم زاخاو نیز درین مورد شرحی ندارد دانشمند هندی سید حسن برنی افسوس میکند که دربارۀ بیرون مؤرخان و جغرافیا نگاران را شرحی در بین نیست (۶) برای اینکه این موضوع تاریی مجهول نماند و مدققان را سراغی از مولد این عالم بزرگوار شرق بدست آید من سعی خواهم کرد تا راجع به بیرون و محل وقوع جغرافی آن معلوماتی را درین مقالت فراهم آورم.
بیرون:
اندر خوارزم جنوبی یا شمال خراسان (نه بمنی اعم) در منطقه که اعتبار اقتدار حکومتهای مختلف گاهی خوارزم ووقتی خراسان و گاهی جوزجانان شمرده میشد وقوع داشت و این شهر یا شهرک در یکی از کتب جغرافی قدیم دورۀ اسلامی ذکر شده بشرح ذیل:
در موزۀ کابل کتابی خطی موجود است بنام ترجمه اشکال العالم ابوالقاسم احمد الجیهانی (۷) که مترجم آن علی بن عبدالسلام این کتابرا از عربی بپارسی بنام پادشاه عصر علی خواجه بن محمدولی امیر المومنین کرده است این سخن که آیا کتاب حاضر همان مسالک و ممالک مفقود الجیهانی است یا نی در خور تحقیق و کنجکاوی زیاد است که این مقالت جای آن نبود ولی در موضوع ما نحن فیه اعنی بیرون میتوان ازین نسخت قلمی کمی استفاده کرد.
کتاب مذکور در مبحث اقلیم هجدهم که ناحیت های خراسان و سیستان و توابع آنرا می شمارد در ضمن تفصیل فواصل بلاد بیرون در معرفی ذکر کند که ار آنجا منزل هشتمین بست باشد (۸) ازین ذکر غیر مفصل و اجمالی مولف اشکال العالم چنین استنباط توان کرد که اندر زمانیکه بوریحان هنوز بدنیا نیامده بود بیرون در جغرافیای آن عصر وجود داست و در زمان سامانیان که وزیر دانشمند و معروف جیهانی کبیر کتاب اشکال و مسالک و ممالک خود را نوشت بیرون نیز شهرتی را دارا بود و ارباب مسالک باین نام شهری را می شناختند.
در کتب تاریخ مسالک و ممالک ادوار ما بعد یعنی در عصر غزنویان و غوریان و مغل و غیر هم تا جائیکه استقراء و تتبع دست داد ذکری از بیرون نیافتم مثلا مولف مجهول حدود العالم و یاقوت در معجم جغرافی خویش و حمد الله مستوفی در نزهة القلوب و دیگران بیرون را نیاورده اند نه خود بوریحان آن در قسمت جغرافی قانون مسعودی ذکر کرده ولی در دورۀ صفویان که شاهان این دودمان را با خوانین اوزبک و شاهان ماوراء النهر در شمال خراسان مکاوحتی و زد و خورد بود باز می بینیم که ذکری از بیرون تواریخ عصر رفته است و من در سطور آینده شرح میدهم:
بیرون و درون :
چون صفویان را در شمال خراسان با خانان خوارزم و اوزبک مکاوحتی افتاد مؤرخان آن زمان وقایع پیکار و نبرد را نوشته درین موراد و قتیکه از ناحیت نسلوا بیورد ذکری میرود از قلعت درون و بیرون هم نامی برده میشود مثلا اسکندر بیگ ترکمان، که عالم آرای عباسی را نام شاه عباس کرده است در چندین جای ذکری از قلعت درون میکند مانند این عبارات : در صحیفه دوم عالم آراء جائیکه احوا اوزبکیه را با توجه شاه عباس بخراسان نویسد ایدون گوید: حاجی محمد خان ولایت نساو درون را از تصرف نور محمد خان بیرون آورد" باز گوید: کمر همت به تسخیر ولایت نساوا ابیورد و درون بست"
جای دیگر گوید: او یما فات صاین خانی که در حدود نساودرون و باغباد مسکن دارند...(۹) ازین عباراتیکه از عالم آراء اقتباس شده میتوان بر آورد که درون موضعی بود در ناحیت های نساو ابیورد که بقول خاورشناس شهیر بار تولد نسا در نزدیکی عشق آباد کنونی واقع بود و ابیورد اکنون نیز بشکل دیهی کوچک در (۱۱۰) ورستی عشق آباد افتاده است . (۱۰) چون هر یکی ازین دو شهر یعنی نساو ابیورد در عصر غزنویان داخل سر زمین خراسان بود و خود بیرون در قانون مسعودی هر دو را اندر خراسان آورده (۱۱).
بنا بران می توان گفت: که درون و بیرون نیزگاهی جزو خراسان در مرز خوارزم شامل بوده است و هم باستناد اقوال اسکندر بیگ منشی که در بالا مذکور افتاد آشکار گشت، که درون قلعتی بود در مقابل آن بیرون واقع بود و خود همین اسکندر بیگ منشی محمد یوسف مؤرخ در ذیل عالم آرای عباسی ذکر از بیرون کرده اند بدی موجب:
در شرح احوال خراسان گوید: بقصد تسخیر ولایت مرو و نسا و درون و ابیورد به خراسان آمد (اسفندریار سلطان) و چند نفر از اعیان نساو درون اظهار موافقت ایشان نمود کس نزد ابو المازی سلطان (برادرش ) فرستاده اورا به آمدن آنجا ترغب نموده وعدۀ قلعۀ بیرون دادند..(۱۲) باین نمط در ذیل عالم آراء نیز ذکری از قلاع درون بیرون رفته و از همه این اشارت توان فهمید که بیرون قلعتی بود در خراسان که گاهی این ناحیت را داخل ثغور خوارزم نیز می شمرده اند و استاد بزرگوار بورریحان از اینجا بر خاست (۱۴).