ختم دوره اول اقامت جهانگیر در کابل

از کتاب: بالاحصار کابل و پیشآمدهای تاریخی

جمعه هفتم ربیع الاول ۱۰۱۶

نورالدین جهانگیر در مسافرت اول خود بکابل که اینجا مصروف شرح واقعات آن هستیم طوریکه دیده شد پنجشنبه ۱۸ محرم ۱۰۱۶ وارد کابل شد و روز جمعه هفتم ربیع الآخر سال مذکور بعد از تقریباً ۸۵ روز از کابل به قصد هند برآمد. جهانگیر روز جمعه هفتم ربیع الاخر به سواری فیل از رهایشگاه خویش یعنی باغ شهر آرا برآمد. منزل اول او بسیار دور نبود، میخواست به جلگه (سفید سنگ) که حالا به سیاه سنگ شهرت دارد مواصلت کنند سیاه سنگ امروز داخل آبادی های شهر است، ۳۶۰ سال قبل از بعضی نقاط شهر مثلاً باغ شهر آرا آنهم برای سفر شاهی که به سواری فیل حرکت میکرد منزلی محسوب میشد. علاوه برین در مسیر شاه اهالی شهر مانند وقت ورود او صف کشیده بودند و فیل هم آهسته حرکت میکرد. جهانگیر در روز اول حرکت خود از کابل فقط از باغ شهر آرا تا جلگه سفید سنگ (سیاه سنگ) طی طریق کرد در این روز از بالای فیل مشت مشت (زردوب) و (چرن) به مردم پخش میکرد قراریکه از روی تزک وی معلوم میشود زردوب نصف روپیه و چرن ربع روپیه بوده که به اصطلاح امروز میتوان یکی را قرآن و دیگری را شانزده پولی خواند.

جهانگیر قبل از پنکه از بگرامی حرکت کند اداره شهر را تا آمدن شاه بیگ خان به یکی از امرای خویش موسوم به تاش بیگ خان سپرد.


شکار ۱۱۲ آهو، بزرگترین رنگ

مخالفت های خسرو با پدرش جهانگیر

سرخاب باغ وفا و نمله ارسلان بی حاکم کامرد

عزت خان حاکم جلال آباد

شکارگاه دشت ارزنه

جهانگیر بعد از چهار روز بتاریخ سه شنبه ۱۱ ربیع الاخر از سفید سنگ بطرف بگرامی حرکت نموده و بتاریخ سه شنبه ۱۸ ربیع الاخر از منزل بتخاک پیشتر رفت. در دونیم کروهی بتخاک از چشمه ئی که بالای آن چهار چنار بزرگ بود، بسیار تعریف میکند و اینجا را جای پر کیف و قابل تعمیر عمارتی میخواند و از بس مورد پسندش واقع میشود توقف میکند و باز به شکار قمرغه می پردازد. چون تذکار بعضی از جزئیات شکار برای شکاری ها خالی از دلچسپی نیست، اینک به متن تزک جهانگیری مراجعه کرده حرکت شاه را از کابل با آنچه راجع به شکار قمرغه اینجا نوشته است، نقل میکنیم:

"روز جمعه هفتم بعد از گذشتن یک چهره به مبارکی و خورمی از شهر برآمده جلگه سفید سنگ محل نزول گشت از باغ شهر آرا تا جلگه مذکور هر دو دست را از قسم زردوب و چرن که نصف و ربع روپیه بوده باشد بر فقرا و مساکین پاشیدم در این روز وقتیکه به نیت برآمدن از کابل بر فیل سوار میشدم خبر صحت امیر الامرا و شا بیگ خان رسید خبر تندرستی این دو بنده عمده را بر خود فال مبارک دانستم روز سه شنبه یازدهم از جلگه سفید سنگ یک گروه کوچ نموده بگرامی منزل شد تاش بیگ خان را در کابل گذاشتم که تا آمدن شاه بیگ خان بواجبی از شهر و نواحی خبر دار باشند. روز سه شنبه هژدهم از منزل بتخاک دونیم گروه براه دوابه طی نموده بر چشمه نی که بر کنار آن چهار چنار ست نزول واقع شد هیچ کس تا غایت در صدد ترتیب این سرمنزل نشده از حالت و قابلیت آن غافل افتاده اند بسیار به کیفیت جائیست و قابل آنست که در و عمارتی و جانی بسازند در همین منزل شکار قمرغه دیگر واقع شد. تخمینناً یک صد و دوازده آهو و غیره شکار شده باشد بیست و چهار آهوی سرخه و شانزده بز کوهی تا حال من آهوی رنگ را ندیده بودم الحق عجيب جانور خوش شکل است اگر چه آهوی سیاه هندوستان بسیار خوش بست به نظر در می آید غالباً این آهوی را بست و ترکیب و نمودی دیگرست فرمودم که قوچ و رنگی را وزن کردند قوچ یک من و سی و سه سیر برآمد و رنگ دو من و ده سیر رنگی باین کلانی چنان می دوید که ده دوازده سگ دونده تیز تگ بعد از آنکه مانده شده بودند او را به صد هزار محنت گرفتند از گوشت گوسفند و بز بربری گذشته کوشتی به لذت آهوی رنگ نمی باشد. در همین موضع شکار کلنگ نیز شد.(۱۳۹)

جهانگیر از پسر خود خسرو که بعدها به نام شاه جهان شهرت پیدا میکند دل خوشی نداشت و این پسر هم با پدر خود مخالفتهای زیاد داشت و چندین مرتبه طغیان کرده بود و او را محبوس با خویش بکابل آورده بود. خسرو چه در کابل و چه در راه بفکر توطئه هایی افتاده میخواست در شکارگاه بر پدرش حمله کند. در طی شکار قمرغه فوق الذكر در حوالی بتخاک و چشمه که ذکر شد با موافقت بعضی از بزرگان نقشه نی طرح کرده بود که از طرف برادرش خرم در سرخاب افشا شد ولی جهانگیر به علت اینکه در سفر است از سزا دادن دسته جمعی صرف نظر کرد.

سپس جهانگیر بطرف باغ وفا رفت بتاريخ ۲۴ ربيع الآخر میان باغ وفا و نمله به شکار دیگری پرداخت که در طی آن قریب چهل آهوی سرخه شکار کرد و یوزی در این شکارگاه بدست افتاد که بقرار گفتار لغمانیها و افغان های باشنده آنجا در مرور صدوبیست سال کسی یوز را در ین نقاط ندیده و نامش را نشنیده بود.

قراریکه خوانندگان مسبوقند (باغ وفا) باغی بود که در سال ۹۱۴ ظهیرالدین محمد بابر آنرا در جنوب قلعه آدینه پور طرح نمود (۱۴۰) باغ وفا سر راه قدیم کاروان رو شرقی بعد از باریک آب و گندمک می آمد. شکار دوم جهانگیر در منطقه ئی بین (باغ وفا) و (نمله) واقع شد از ین معلوم میشود که باغ وفا بعد از گندمک و قبل از نمله در کدام جائی وقوع داشت. با وجودیکه راه قدیم حتی راه سابقه موتر رو بین کابل و جلال آباد متروک شده، روز سه شنبه برج دلو ۱۳۳۵ بعد از سروبی از راه قدیم عازم جلال آباد شدم جگدک، کلالی، گندمک، هاشم خیل، نمله فتح آباد جلال آباد منازلی است که از آن موتر عبور میکند و به اساس معلومات فوق باید موقعیت باغ وفا را بعد از گندمک مابین گندمک و نمله تعیین نمود. خلاصه جهانگیر دوم ماه جمادی الاول ۱۰۱۶ هجری قمری در باغ وفا توقف داشت و بتاریخ ۴ ماه مذکور به عزت خان حاکم هدایت داد تا در شکارگاه دشت ارزنه شکار قمرغه ترتیب دهد.

دشت ارزنه به گمان غالب همین دشتی است که بعد از فتح آباد رخ بطرف جلال آباد منبسط است و بنام دشت فتح آباد یاد میشود این دشت ارزنه که چندین جا حین عبور جلال الدین اکبر از آن یاد شده و مربوط به شکارهای جهانگیر قبل بر ین هم از آن تذکراتی داده،ایم یکی از شکارگاههای معروف بود و این شهرت او تا زمان امیر حبیب الله خان شهید هم باقی مانده بود زیرا امیر موصوف در زمستان ها که جلال آباد میرفت، وقت بوقت در دشت فتح آباد و دامنه های اطراف آن به شکار میپرداخت. جهانگیر میگوید :

"چهارم ماه حکم شد که عزت خان حاکم جلال آباد شکارگاه دشت ارزنه را قمرغه نماید قریب به سه صد جانور شکار کرده شد سی و پنج قوچ و قوشقی بیست و پنج دار علی نود و بو علی پنجاه و پنج سفیده نود و پنج چون میان روز بود که به شکارگاه رسیدیم و هوا فی الجمله گرمی داشت سگان تازی خوب ضایع شدند."

جهانگیر بعد از عبور از دکه و خیبر در محلی موسوم به بابا حسن ابدال مختصر توقفی کرد و به بعضی مقرریهای امرای خویش متوجه شد و ضمنناً شاه بیگ خان را که امرای قدیم عصر پدرش بود و در نگهداری قلعه قندهار علیه افواج ایرانی بذل همت نموده بود خنجر مرصع و فیل مست و اسپ خاصه داده به لقب خان دورانی و صاحب صوبگی کابل خواند و به اصطلاح تزک: "تمام سرکار کابل و تیره و بنگش و ولایت سواد و "بجور را به وی واگذار شد. سپس راه خود را بطرف لاهور پیش گرفت که بدان کاری نادریم.