الرابع علی المرتضی کرام الله و جهه
علی کرم الله وجهه این ابی طالب با عبدالمطلب بن هاشم،و مادر او فاطمه بنت اسد بن هاشم بود، واول کسی که پدر و مادرش هاشمی بود اوست ک نیت علی رضی الله عنه ابوالحسن بود،و بروایت واقدی رضی الله عنه سیاه و چرده بود بغایت بزرگ شکم ، فراخ چشم ،اصلع سر ،کوتاه بالا ،عمر او شصت و سه سال بود بروایت محمد اسحاق . و علی ده ساله بود،که اسلام آورد، و پیش از وحی در تربیت مصطفی علیه السلام بود،واقدی روایت می کند: روزی علی به خدمت مصطفی علیه السلام درآمد،و او را دید ،با خدیجه نماز می گذارد ،پرسید: که یا محمد! این چیست؟ مصطفی علیه السلام فرمود:
______________________________________________________________________
(۱)نامهای قاتلان عثمان رض با رویات طبری والکامل مختلف است ،طبری والکامل گوید: که قتیره و سودان بن حمران و عافقی وی را مجروح کردند ،و کنانه بن بشر التجلیبی (الکامل : النجیبی ) قتل کرد،مجمل و طبری درین موقع نام مرون بن عیاص را هم می برند ،اما عمرو بن بدیل بن ورقاء الخزا عوود دینار بن عیاض از اصحابی بودند که اولی در راس مصریان نامه تهدید به حضرت عثمان عثمان رض نوشت و دومین در موقع ازدحام مردم دوردار عثمان ،از طرف حافظان سرای مذکور قتل شد. (طبری)
(۲) اصل:امان طبری و غیره :ابان . (۳) عوض مغیره در طبری عتبه است،و بقرار طبری والکامل یک پسر شان ولید بود،که درینجا نام وی نیامده ولی مسعودی با متن همنو است.
(۴)طبری: مریم ، ام سعید ، عایشه، ام ابان، ام عمرو، ام البنین. مسعودی: مانند متن این کتاب.
خلفاء طبقه(۲) (۸۲)
______________________________________________________________________
هذا دین الله اصطفی لنقسه این دین خدایست ، که برای پرستش بندگان پسندیده است، حضرت خود را ! ترا ای علی دعوت می کنم، تا این دین قبول کنی ! علی رضی الله گفت:من ذکر این دین نشده ام،با پدرخود ابو طالب باز گویم. مصطفی فرمود: یا علی ! اگر این دین قبول نمی کنی ، سر ما را با کسی آشکار مکن !علی بخانه باز رفت، در اندیشه بود همه شب ،حق تعالی در دل او اسلام افگند. بامداد به خدمت مصطفی صلی الله علیه وسلم آمد، و اسلام آورد،مادر علی را معلوم شد،با پدرش باز گفت ،مصطفی و خدیجه و علی از مکه بیرون آمدند،و در شعاب یعنی در غار هاء کوه های مکه نماز میگذاردند، ابو طالب در طلب ایشان بیرون آمد، ایشانرا دید پرسید : ای برادر زاده من ! این چیست؟
مصطفی علیه السلام فرمود: ای عم !هذا دین الله اصطفی لنفسه و بعث به رسله و انبیائه ، و انت احق من حجاب، این دین خدائیست تعالی و تقدس، که انبیا و رسل را بدان فرموده است، و تو ای عم !اولی تری به قبول این دین از دیگران . ابو طالب جواب داد : من توانم ،که دین پدران بگذرانم ،ولیکن تو کار خود کن و نگذارم ،که هیچکس مکروهی بتو رساند و علی را گفت: ملا زمت محمد بکن! که او ترا جز بخیر نخواهد.
بروایت رگیر علی رضی الله عنه شش ساله بود، که اسلام آورد، وچون عثمان رضی الله عنه شهادت یافت،با علی اهل بدر تمام بخلافت بیعت کردند ،فرمود: تا در بیت المال را بشکستند، و مال را بر خلق سویت قسمت کردند و طلحه و زبیر بعد از آنکه بیعت کرده بودند،نقض عهد کردند و بنزدیک عایشه رضی الله عنها رفتند،و علی چهار سال در مدینه بود، و پس بطرف عراق رفت ،و میان او و عایشه و طلحه و زیبر و معاویه مصاف شد ببصره ، بروایتی هژده هزار کس کشته شد. و در سنه سبع و ثلثین روی بشام نهاد، و معاویه در بیعت نیامده بود،از شام روی به علی نهاد،و به صفین به هم رسیدند . چهل شبا روز جنگ میان ایشان قایم بماند ،و با علی نود هزار مرد ،و با معاویه هشتاد و سه هزار مرد ،میان ایشان هفتاد هزار مرد کشته شد، بیست و پنج هزار از طرف عراق ،و چهل و پنج هزار از طرف شام .
خلفاء طبقه(۲) (۸۳)
______________________________________________________________________
وگفته اند:که مصاف صدو ده روز بداشت،جنگ نود روز بود،تاحکمین کردند و باز گشتند، و خوارج با علی بیرون آمدند، و مدت خلافت علی رضی الله عنه چهار سال و نه ماه بود و چند روز،او رضی الله عنه بدین قتال چند گاه مشغول بود،به حج نرسید و خوارج عبدالرحمن بن ملجم را فدایی فرستادند ،در نماز علی را کرم الله وجهه به خنجر زهر آلود زحمی زد ،بعد از آن سه روز بزیست، روز آدینه هفدهم ماه رمضان سنه اربعین من الهجرت النبی علیه السلام برحمت حق پیوست.