32

بیرون کجا بود؟

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 November 1982

بوریحان:

بیرونی از نوابغ دانشمندان و بزرگترین علمای شرق است که مجامع علمی مراکز دانش دنیا ویرا خوب شناخته اند و مدتهاست که از کتب و مؤلفات او سودها گرفته اند و استفاده ها کرده اند به ویژه پس از آنکه آثار خالد و جاویدان این داهی بزرگ شرقی مانند آثار الباقیه و ماللهند در اروپا چاپ گردید . حوزه های فرهنگی دنیای نوبه فضل و دانش ودهاً و نبوغ این استاد بزرگوار آشنا شدند و دانشمندان آن خاور زمین در شرح حال و تدقیق زندگانی این علامۀ نامور مضامین مفصلی را نوشتند. بسال ( ۱۳۲۱ ش ) یکی از فضلای تهران جناب اکبر صیرفی کتاب آثار الباقیه البیرونی را در کمال ثقت بزبان پارسی ترجمه و نشر کرده و چنین بنظر می آید که همین استاد کتاب الهندوی را نیز به پارسی ترجمه کرده او آن را با مقدمه و حواشی سودمندی به چاپ رسانیده است و اخیراً وزارت فرهنگ ایران در سال ( ۱۳۲۴ ) شرح حال بوریحان را بقلم دانشمند جلیل ( دهخدا ) طبع کرد. در هندوستان نیز دانشمندان این علامۀ روزگار را به نظر احترام دیدند و انجمن ترقی اردو کتاب الهندرا در دو جلد بزبان اردو ترجمه کرد و دانشمندان ارجمند سیدحسن برنی شرح احوال وی را در کمال استیفاء و تدقیق نوشت که جامع ترین کتب دربارۀ البیرونی شمرده میشود و نویسنده از استقصاء و تتبع نهایی کار گفته که اطناب ممل و ایجاز مخل در آن بنظر نمی آید ولی این دانشور هندی و تمام علما و مستشرقینی که تاکنون راجع به البیرونی چیزی را نگاشته اندراجع به مقسط الرأس و منشأ نخستین وی یعنی بیرون همان اقوال عبدالکریم سمعانی در الانساب و یاقوت حموی در معجم الادبا را ذکر کرده و به اشتباه تاریخی برخی از مؤرخان، که بیرونی را سندی دانسته و بیرون خوارزم را با نیرون سند التباس نموده اند اشاراتی کرده اند.(۱) 

تاکنون در نوشته های علمای غرب و شرق شناسان و فاضلان شرقی مانند علامه سید سلیمان ندوی و آقای برنی و زاخاو ناشر کتب البیرونی و آنهائیکه در ایران راجع به البیرونی چیزی نگاشته اند مانند آقایان صبرفی و دهخدا،  بنظر من تحقیق منشاء نخستین البیرونی اعنی بیرون نرسیده و حتی برخی از نویسندگان قدیم وجدید مانند شهرزوری در نزهة الارواح و ابن ابی اصیبعه  در عیون الانبأ و ابوالفدا در تقویم البلدان و رینو،  و شمس العلماء عبدالغنی در تاریخ ادب پارسی قبل از مغل و غیر هم بهمان التباس بیرون ( خوارزم ) و نبرون ( سند ) اشتباه کرده اند.

درین مقالات مرا بانقل اقوال مؤورخان و تفصیل آن کاری نیست کسانیکه با این موضوع دلچسپی دارند تمام اقوال وارای قدیم و جدیدرا در دیباچه آثار الباقیه نگارش مدقق اروپا ز اخا و هکذا در کتاب فاضل هندی سید حسن برنی دیده میتوانند.

اما آنچه سمعانی گفته « هذه النسسبة الی خارج خوارزم، فان بها من یکون من خارج البلد و لا یکون من نفسها یقال له « فلان بیرون است » و یقال بلغتهم آن بیرونی است (۲)  و المشهور بهذه النسبة ابی الریحان البیرونی . (۳)

ازین عبارت بر می آید: که بیرون یک جای معینی نبوده و بیرونی فقط اصطلاحاً بر اشخاص خارج البلد در خوارزم اطلاق میگردید و این قول سمعانی را یاقوت حموی در معجم الادبأ نیز تائید کرده،  که بیرونی با صطلاح اهل خوارزم غریب و بر البلد باشد (۴)  و ازین هم چنین برمی آید که نزد یاقوت بنام بیرون جایی موجود نبود و بیرونی را غریب و خارج البلد شمرده است.

   

اما  امام علی زید البیهقی که کتاب تتمۀ صوان الحکمه را در ( ۵۶۵ هـ ) نوشت و با سمعانی ( متوفی ۵۶۳ هـ ) معاصر بود واضحاً نوشته « بیرون التی هی منشاً و مولده ( ای البیرونی ) بلده طیبه فیها غرایب و عجایب ...(۱) و ازین گفته علی بیهقی برمی آید که بنام بیرون شهری نزیه و طیب وجود داشت دارای غرایب و شگفتی ها.

از دانشمندان غرب و شرق آنهائیکه راجع به بیرونی چیزی نگاشته اند متأسفانه در بارۀ بیرون و محل وقوع آن تحقیقی نفرموده و به همین قدر اکتفا کرده اند که بیرون جایی بود از مضافات خوارزم. زاخاو نیز درین مورد شرحی ندارد. دانشمند هندی سید حسن برنی افسوف میکند که دربارۀ بیرون مؤرخان و جغرافیا نگاران را شرحی در بین نیست. (۲)  برای اینکه این موضوع تاریخی مجهول نماند و مدققان را سراغی از مولداین عالم بزرگوار شرق بدست آید. من سعی خواهم کرد تا راجع به بیرون و محل وقوع جغرافی آن معلوماتی را درین مقالت فراهم آورم.

بیرون : اندرخوارزم جنوبی با شمال خراسان ( نه بمعنی اعم ) در منطقه یی که باعتبار اقتدار حکومتهای مختلف گاهی خوارزم و وقتی خراسان وگاهی جوزجانان شمرده میشد وقوع داشت و این شهر یا شهرک در یکی از کتب جغرفی قدیم دورۀ اسلامی ذکر شده بشرح ذیل : در موزۀ کابل کتابی خطی موجود است بنام ترجمه « اشکال العالم » ابوالقاسم احمد الجیهانی (۳)  که مترجم 

    1- تتمۀ صوان الحکمه ص ۶۳ طبع جناب محمدشفیع لاهور.

    2- البیرونی طبع علی گده ص ۲۹ .

    3- این نسخه داستانی شگفت دارد، و دانشمند محترم هاشم شایق در شماره های ۱ – ۲ همین مجله مقالاتی را در آن بارۀنوشته که بعلت رنجوری شان مقطوع ماند درینجا من میخواهم خوانندگان مجله را با همیت نسخه ملتفت گردانم نسخ این کتاب خیلی نادر و کمیاب است در مخطوطات موزۀ بریتانیا نیز در نسخه این کتاب موجود است که گویا یکی ازین نسخ نقل همین نسخه موجودۀ موزۀ کابل شمرده میشود.

این نسخه که تحت نومره ( ۱۵۸۶ ) کتب شرقی ضبط است: به کلکیون سرهنری راولنسون تعلق دارد و بخط همین شخص بر آن نوشته است که: این کتاب از روی یک نسخۀ کهنه ونفیسی در کابل بسا – ۱۸۴۰ ع – نقل شد. که همان نسخه را من در اصفهان بسال – ۱۸۳۷ ع – بدست آورده بودم و چون آنرا به ایدور د کونولی Conolly  بعاریه سپردم با خودوی در فتور افغانستان از بین رفت – در آخر این کتاب چنین نوشته شد: « فرغ تحریر هذا الکتاب بترجمة العبدالاضغر علی بن عبدالسلام الکتاب العبدالضعیف نحیف ملامحمد منور کشمیری تحریر فی آن علی به عبدالسلام این کتابرا از عربی بپارسی بنام پادشاه عصر علی خواجه بن محمد ولی امیرالمومنین کرده است این سخن که آیا کتاب حاضر همان مسالک ممالک مفقود الجیهانی است یا نی ؟ در خور تحقیق و کنجکاوی زیاد است که این مقالت جای آن نبوده ولی در موضوع ما نحن فیه اعنی بیرون میتوان ازین نسخت قلمی کمی استفاده کرد.

کتاب مذکور در مبحث اقلیم هجدهم که ناحیتهای خراسان و سیستان و توابع آنرا می شمارد در ضمن تفصیل فواصل بلاد بیرون را در موقعی ذکر کند که از آنجا منزل هشتمین بست باشد.(۱)  ازین ذکر غیر مفصل و احتمالی مولف اشکال العالم چنین استنباط توان کرد که اندر زمانیکه بوریحان هنوز بدنیا نیامده بود بیرون در جغرافیای آن عصر وجود داشت و در زمان سامانیان که وزیر دانشمند و معروف جیهانی کبیر کتاب اشکال و مسالک و ممالک خودرا نوشت بیرون نیز شهرتی را دارا بود و ارباب مسالک بایننام شهری را مینشاختند در کتب تاریخ و مسالک و ممالک ادوار ما بعد یعنی در عصر غزنویان و غوریان و مغل وغیره هم تا جائیکه استقراء و تتبع دست داد ذکری از بیرون نیافتم مثلاً مولف مجهول حدود العالم و یاقوت درمعجم جغرافی خویش حمدالله مستوفی در نزهة القلوب و دیگران بیرون را نیاورده اند نه خود بوریحان آن را در قسمت جغرافی قانون مسعودی ذکر کرده ولی در دورۀ صفویان که شاهان این دودمان را با خوانین اوزبک و شاهان ماوراء النهر در شمال خراسان مکا وحتی و زد و خوردی بود باز می بینیم که ذکری از بیرون در تواریخ این عصر رفته است و من در سطور آینده شرح میدهم: 

التاریخ ۱۷ => => شهر جمادی الاول قلمی شد. سنه ۱۲۵۶ » ( فهرست ریو، ص ۴۱۸ ج ۱ ) نسخۀ موزۀ کابل عبارت از همین نسخه مفقوده راولنسون است که پنج سال پیش برای موزه کابل خریده شد و این ضاله علمی اخذ و محفوظ گردید.

نسخۀ کابل در آخر عبارات سابقه را از ( فرغ ) تا ( الکتاب ) داراست ولی در نسخۀ لندن ملا محمد منور کشمیری امضاء کرده که همان نسخه را بخواهش راولنسون در کابل استنساخ کرده بود ! نسخه دیگر لندن نومره ( ۵۴۲ – ۲۳) نسخت علیحده و مستقلی است که در بغداد به تاریخ رمضان ۱۲۵۱ هـ نوشته شده ورابرت تایلر آنرا دریافته است و از مقابله نسختین کابل ولندن میتوان این کتاب را تکمیل و تصحیح نمود از نسخ دیگر این کتاب تاکنون معلوماتی ندارم.


بیرون و درون:

چون صفویان را در شمال خراسان با خانان خوارزم و ازبک مکا وحتی افتاد مؤرخان آن زمان وقایع پیکار و نبردرا نوشتند درین موارد وقتیکه از ناحیت نساوابیورد ذکری میرود از قلعت درون و بیرون هم نامی برده میشود مثلاً سکندر بیگ ترکمان که عالم آرای عباسی را بنام شاه عباس کرده است در چندین جای ذکر از قلعت درون میکند مانقد انی عبارت : در صفحه دوم عالم اراجائیکه احوال اوزبکیه را با توجه شاه عباسی بخراسان می نویسد،  ایدون گوید حاجی محمد خان ولایت نساو درون را از تصرف نور محمد خان بیرون اورد » باز گوید، کمر همت به تسخیر ولایت نسا و ابیورد و درون بست » جای دیگر گوید: « او به مضافات صاین خانی که در حدود نساو درون و باغباد مسکن دارند... » (۱)  ازین عباراتیکه از عالم آرا اقتباس شده میتوان برآورد که درون موضعی بود در ناحیت های نساوابیورد که بقول خاورشناس شهیر بار تولدنسا در نزدیکی عشق آباد کنونی واقع بود وابیسورد اکنون نیزبشکل دیهی کوچک در نزدیک های عشق آباد افتاده است. (۲)  چون هریکی ازین دو شهر یعنی نساو ابیورد در عصر غزنویان داخل سر زمین خراسان بوده و خود بیرونی در قانون مسعودی هر دو را اندر خراسان آورد. (۳)  بنا برآن می توان گفت که درون و بیرون نیز گاهی جزو خراسان و مدتی درمرز خوارزم شامل بوده است و هم با استناد قول اسکندر بیگ منشی که در بالا مذکور افتاد اشکارگشت : که درون قلعتی بود و درمقابل آن بیرون واقع بود و خود همین اسکندر بیگ منشی و محمد یوسف مؤرخ در ذیل عالم ارای عباسی ذکری از بیرون کرده اند بدین موجب :

در شرح احوال خراسان گوید: بقصد تسخیر ولایت مرو و نسا و درون و ابیورد به خراسان آمد ( اسفندیار سلطان ) چند نفر از اعیان نساو درون  اظهار موافقت ایشان نموده کس نزد ابوالغازی سلطان ( برادرش ) فرستاده او را به آمدن آنجا ترغیب نمود وعده قلعۀ بیرون دادند...(۱)

باین نمط در ذیل عالم ارا نیز ذکری از قلاع درون و بیرون رفته و از همۀ این اشارت توان فهمید که بیرون قلعتی بود در خراسان که گاهی این ناحیت را داخل ثغور خوارزم نیز می شمرده اند و استاد بزرگوار بوریحان از اینجا برخاست.