111

اسم مفرد و جمع ، اسم جمع واسم جنس

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش دستور تشریحی زبان

اگر بگوییم: داکتر را آوردند. مقصود ما یک داکتر است . یا اگر بگوییم: مریض را بردند. مقصود یک مریض است . یا اگر کسی بگوید : درخت شکوفه کرده است. مقصود یک درخت است یا کتاب را خواندم مقصودش یک کتاب است این اسم ها را مفرد می گویند.

اسم مفرد اسمی است که برای نام بردن یک کس یا یک چیز به کار می رود. 

باید به خاطر داشت که گاهی اسم مفرد به تمام انواع آن چیز دلالت دارد . این مسأله مربوط به جمله یی است که آن اسم در آن بکار می درآن رود . به این مثالها بنگرید : کتاب درزندگی انسان بسیار اهمیت دارد.

من سیب را خوش دارم.

برای نموی درخت آفتاب و آب ضرور است.

مریض باید به سخن داکتر توجه کند.

در جمله های بالا کلمه های کتاب ، سیب ، درخت ، مریض و داکتر اسمها اند ، که نه به یک ، بل که به تمام کتابها ، سیبها ، درختها ، مریضها و داکترها دلالت دارند. در چنین حالتی اسم مفرد اسم جنس نیز است.

اکنون ببینیم که اسم جمع چگونه اسمیست : اگر به جای داکتر ، داکترها و به جای مریض مریضها و به جای درخت درختها بگویند، این اسمها اسمهای جمع اند.

اسم جمع اسمیست که به چندی از همان چیز دلالت کند نشانه های جمع در زبان دری آن و ها است که به اسم می پیوندند قاعده چنین بوده که اسمهای جانداران را با آن و بی جانها را با ها جمع می ببندند، مگر این قاعده رعایت نشده و نمی شود . برگ درختان سبز هم گفته اند . از اعضای بدن انسان ، چشمان ولبان هم گفته اند وگوشها و پاها هم . از مولانا خوانده ایم: هر طرف از اختران برچرخ گردان آتشی 

شمع دیدم گرد او پروانه ها

وكبوترها سراسر بازگردند

جامی هم گفته :

به روزان و شبان این بود کارش

از انوری هم خوانده شده

الا تو، که بودست که صد باره جهان

روزان بگرفتست و شبان بخشیدست

اکنون مردم این مشکل آشفتگی را به این گونه حل کرده اند ، که تنها با ها هر اسمی را جمع میبندند. در زبان معاصردری این پذیرفته استثنا ندارد. در گفته هاو نوشته های کتاب خوانده ها ، آشفتگی دیرینه مضاعف شده است.

واژه را به صورت واژگان جمع می بندند کلمه را به صورت کلمات هم جمع می بندند. 

جمع كتاب را کتب می گویند.

جمع ورق را اوراق میگویند.

جمع مدرسه را مدارس می نویسند.

جمع خبررا اخبار می گویند.

بدین صورت ، در زبان رسمی ، اگر اعتراف گناه نباشد همه درمانده اند ، که کدام اسم را چگونه جمع ببندند. در نثر معاصر هر دو علامت جمع کار برد دارند هم کودکان و دختران و پسران و چشمان و درختان و انگشتان می نویسند و هم کودکها ، دخترها و چشمها و درختها ، انگشتها و دیگر بعض كلمه های جمع تغییر معنا داده اند و نمی توانیم به جای آنها

کلمه های دیگر به کار بریم ، مانند :

اطراف = جاهای دور از مرکز اخلاق = روش و سلوک اوضاع = حالت و چگونگی

تشریفات = دفتر پذیرایی مهمانان رسمی ( ریاست تشریفات ) 

تحريرات = دفتر همکار با کرسی های بلند، مانند ریاستها ووزارتها 

نفوس = population 

در غیر چنین موارد، بهتر خواهد بود که آن را برای جان داران ، تا حدودی نگهداریم و در بیشتر موردها به قاعدۀ وضع کرده مردم گردن بنهیم و هارا نشانه جمع بپذیریم. گفتیم، تاحدودی . میبینیم که نویسنده همروزگارما نمی تواند که عنوان داستانش را "گرگان و دهکده" بگذارد. می نویسد " گرگها و دهکده " نکته دیگر در این مورد مطابقت فعل با فاعل است که در زبان دری اهمیت دارد.


در گذشته  هر گاه فاعل جاندار و جمع میبود فعل آن نیز جمع می آمد.

و در غیر آن فعل مفرد بکار می رفت. در مورد رستنیها هم جمع و هم فعل مفرد بکار برده اند گلها باز شد یا گلها باز شدند برای دوری گزینی از این آشفته گی ، امروزه در مورد همه اسمای جمع فعل جمع و در مورد همه اسمای مفرد فعل مفرد می آورند نکته دیگر این که ارتش ، گله ، مردم ، خلق ، رمه را اسم جمع : نوشته اند و در رابطه با آن گاهی فعل جمع و گاهی فعل مفرد می آورند . اینها همه اسمای مفرداند و به صورت ارتشها ، گله ها ، مردمان ، خلق ها و رمه ها جمع بسته می شوند.

پس : اسم مفرد كلمه يي است که برای نامیدن یک کس یا یک چیز بکار می رود.


با پیوستن نشانه های جمع ( آن و ها) از اسمهای مفرد اسمهای جمع ساخته می شوند.


چون شماری نامهای عربی در زبان دری راه یافته اند و بر بنیاد قاعدههای عربی جمع بسته میشوند، یاد آوری آن قاعده ها را نیز

سودمند می پندارم.

جمع در عربی دو گونه است :

الف - جمع سالم

ب - جمع مکسر یا شکسته

جمع سالم آن است که هنگام جمع بستن ساختار واژه مفرد نمی شکند . و در پایان آن " ات " یا " ين" یا " ون " می پیوندد

جمع با "ات"

افتخار - افتخارات ، احتمال - احتمالات ، امتیاز - امتيازات ، اختيار اختیارات ، انتخاب - انتخابات ، اطلاع - اطلاعات ، انتشار - انتشارات ، انتقاد – انتقادات.

یادداشت :

همه آن واژهها را در دری میتوان با " ها " جمع بست.

پیشنهاد گزارش ، فرمایش ، خواهش و نمایش واژه گان دری اند با ها باید جمع بسته شوند نه با " آت " ، بدینگونه پیشنهادها گزارشها فرمایشها خواهشها و نمایشها

جمع با " ین "

معلم - معلمين ، متعلم - متعلمين ، محصل - محصلين ، مومن- مومنين

، مامور - مامورین ، مستخدم - مستخدمين ، محبوس - محبوسين . جمع با " ون " : انقلابی - انقلابیون ، روحانی - روحانیون ، مسیحی مسیحیون ، افراطی - افراطیون

یاد آوری :

تمام واژه گانی را که با "ين" و "ون" جمع بسته می شوند ، با ین "ان" می توان جمع بست.

ب - جمع شکسته یا مکسر عربی با این شکلها در زبان دری رواج یافته است :

-خلق - اخلاق ، دور - ادوار ، عمل - اعمال ، اسم - اسما ، رزق – ارزاق رب - ارباب ، بعد - ابعاد ، وزن - اوزان ، قمر- اقمار - شجر - اشجار ، نظر انظار ، ولد - اولاد و دیگر - مكتوب - مکاتیب ، دهقان - دهاقين ، جاسوس - جواسيس ،مقدار- مقادیر ، خان - خوانين - مكتب - مكاتب منصب - مناصب ، مسلک - مسالک ، مطلب - مطالب ، منزل ، منازل ، وسيله - وسایل ، شاهد - شواهد ، مسجد مساجد ، مقصد – مقاصد.

- امر - امور ، قصر - قصور ، وحش - وحوش ، نفس - نفوس ، 

طير - طيور ، قبر- قبور.

فاضل - فضلا ، عالم - علما ، شریک - شركا ، نجيب - نجبا حکیم - حکما ، سفير - سفرا ، رقيب - رقبا ، امیر امرا، اسیر - اسرا ،ملت - ملل ، قله - قلل ، دولت - دول ، صورت - صور

یادداشت :

بهتر است که واژهگان یاد شده را تا آنجا که ممکن است با " آن " و " ها" جمع ببندیم تا آنجا که ممکن است بدین معنا که "اعماق" معنایی دارد که "عمقها" آنرا نمی رساند . در آن صورت واژۀ « ژرفا » را میتوان بکار برد یا "نفوس" معنایی دارد که با "نفس" ها قابل تبدیل نیست. میتوان باشنده یا باشندگان را به عوض آن بکار برد. ملل متحد را نمی توان تعویض کرد.

جمع مونث :

کلمه های مونث عربی با "ات" جمع بسته می شوند . در زبان دری سوگوارانه ، معلمه ، متعلمه ، محصله ، ماموره ، مدیره ، شاعره ، رئيسه مبصره ، خدمه راه یافته اند.

نخست این دستور ستیزی را میتوان رفته رفته از زبان دور کرد میتوانیم معلم ليسه رابعه بلخی ، متعلم ليسه زرغونه ، عایشه شاعر سدهٔ نزده بگوییم و بنویسیم مگر مبصره در مکتبها عنوان اداری شده است که نمی توان تاخود بست از بین نرود ، کنارش گذاشت.

یکی از معناهای خدمه خدمت گاران است. در مکتبها این واژه به معنی خدمتگار زن به کار می رود درصورت نا گزیری میتوان دوواژه آخرین را نگهداشت یا واژههای دری را به جای آن میتوانیم بکار برد و زنان آموزگار ، دختران دانشجو یا دانش آموز ، کارمند زنان و مانند های آن

بگوییم و بنویسیم.


پرهیز ازجات - نشانه جمع:

عربها بعض کلمههای دری مختوم به "ی" و " های غیر ملفوظ " را با "ات" جمع بسته اند و برای خود داری از پیوستن دو و اول "جيم وقایه" را میانگین کردهاند. سپس دری زبانان نیز بتقليد از آن پرداخته اند که هیچ منطق دستوری ندارد و پرهیز از آن بهتر میباشد . جمعهای با جات اینها اند :

سبزی جات ، میوه جات ، نسخه جات ، روزنامه جات ، دسته جات ، رقعه جات ، کارخانه جات ، علاقه جات ، حواله جات ، نوشته جات ، اداره جات ، پرزه جات ، غله جات.

در فرهنگ معین نگارش "های غیر ملفوظ " در میانه کلمه های یاد شده نادرست شناخته شده است.

یعنی نوشتن میوجات از میوه جات افضل شمرده شده است به گمان من ، بسود زبان است که از کار برد آنها یک سره خود داری شود و همه آن کلمهها را با "ها " جمع ببندیم و سبزیها ، میوه ها ، نسخه ها، روزنامه ها ، دسته ها ، رقعه ها ، کارخانه ها ، علاقه ها ، حواله ها ، نوشته ها ، ادارهها ، پرزه ها غله ها بگوییم و بنویسیم .