الثامن شاپور ذو الاکتاف
شاپور ذو الاکتاف بن هرمز بن نرسی . شاپور در شکم مادر بود، که تاج بر شکم مادرش نهادند و بروایت تاریخ مقدسی : چون از مادر بیآمد، وزراء تدبیر ملک او میکردند تا پنج ساله شد، روزی بر قصر خود بر لب دجله ( ۶ ) نشسته بود، غلبه ( ۷ ) خلق شنید ، گفت که حال چیست ؟ گفتند : خلق بر سر جسر میگذرند ، از کثرت انبوهی غوغا ( ۸ ) میکنند . فرمود: که دو جسر باید کرد، یکی از بهر روندگان ، و یکی از بهر آیندگان . تا خلق را زحمت نشود . وزراء از کیاست شاپور خوشدل شدند و دیگر روز تا نماز شام جسور دیگر بساختند .
و دیگر روز تا نماز شام جسرد دیگر بساختند چون پانزده ساله شد، روی بدفع اعراب آورد، که در ان مدت او خرد بود و همه ملوک ترک و روم و عرب را طمع تصرف ممالک عجم افتاده بود، بسیار از
______________________________________________________________________
(۱)اصل: التاسع . ( ۲ ) پ : و مویدان
(۳)کلمات بین قوسین در اصل نیست از ( پ ) گرفته شد. ( ۴ ) اصل کذا . پ : کرد . ( ۵ ) پ : بود
(۶)پ: بر لب آب خود. ( ۷ ) کذا فی الاصل و پ . شاید غوغا یا غغله باشد، زیرا طبری نیز درین موقع کلمات ضوضاء و ضجه آورده که غوغای مردم باشد درازد حام . ( ۸ ) اصل: غلبه . پ : غوغا
ساسانیان طبقه(۵) (۱۵۸)
ملک عجم بگرفته خاصه عرب که تعدی بسیار کرده بودند و غارت و تاراج و کشتن خلق بر دست گرفته اول لشکر به دیار عرب برد ، و ایشانرا دفع کرد و خلق بسیار از ایشان بکشت، و آنچه باقی ماند ، بجانب ملک روم رفتند ، از بس که عرب را بکشت، دلش از قتل ایشان بگرفت، میفرمود: تا شانها شان ( ۱ ) بیرون میکشیدند و میگذاشت
روایت تاریخ مقدسی آنست : که عجوزی بر سر راه شاپور بنشست چون شاپور بدو رسید آواز داد : که ای شاه ! یک سخن بشنو ! شاپور با یستاد عجوز گفت: که اگر اسراف میکنی، هشدار که این را قصاص خواهد بود یعنی به محمد علیه السلام در عهد اسلام ، که همه عجم در تصرف عرب خواهد آمد قصاص از اشراف باز باید داد
چون شاپور آن سخن بشنید، دست از قتل عرب بداشت ، پس خواست که مملکت روم را در نظر آرد و لشکر بدان دیار کشد، در صورت سیاحان برفت ملک روم جشنی فرموده بود، شاپور در ان جشن به نظاره رفت، او را بشناختند و بگرفتند ، و در خام ( ۲ ) کشیدند، و ملک روم لشکر بعجم آورد، و شاپور را با خود آورد، و جمله خز این شاپور بستد ، و در بلاد عجم بسیار خرابی کرد، و خلقی را بکشت چون بدرجند یشاپور ( ۳ ) رسید، آنجا فرود آمد، و مشکهاء روغن بود اسیران عجم بر خام ( ۲ ) ریختند نرم شد، شاپور خلاص یافت، و در شب بدر شهر آمد، خلق شادی کردند، و هم در شب بیرون آمد، و بر لشکر روم زد، قیصر را بگرفت . از رومیان بسیار بکشت، و هر مال که از خزینه و بلاد او ستده بود، همه بازستد ، و بفرمود ، تا هر چه خراب کرده بودند، از خاک و درخت روم عمارت کرد، و بعوض نخلی زیتونی بنشاند، و خاک در گردون ( ۴ ) و کشتی از روم بیاوردند ، تا چون عجم معمور شد، هر دو پی پای او بکشید و او را بگذاشت تا باز رفت
______________________________________________________________________
(۱)اصل: سان . ( ۲ ) خام : چرم دباغت نشده ( فرهنگ نو بهار ) قصه درخام کشیدن وی مشهور است ، مسعودی در مروج ( ۱ : ۱۶۰ ) گوید : فجعله فی جلد بقره الخ . . . ( ۳ ) اصل: جنده شاپور . ( ۴ ) گردون : فلک و ارابه و گادی ، و چرخی که از اسباب جرثقیل است ( غیاث)
ساسانیان طبقه(۵) (۱۵۹)
و مدت ملک او هفتاد و دو سال بود در گذشت، و پنج باره شهر در بلاد متقرقه بساخت