نخستین صوفیان

از کتاب: از کوچه عرفان

کلیات : زمانیکه اسلام بارزشهای واقعی اشت رد بین عشایر مشرک مکه شکل گرفت و راه خود را بسوی ظرق و غرب باز کرد ، هم در محتوی و سلیقه که تابش قرآنی داشت و هم  در میدان مصاف که لبه های تیغ ایمان راه ها و زمین های اطراف را در می نور دید ، درین حالت ، زمانه آبستن یک تحول عظیم تاریخی و تطور اجتماعی بود زیرا دین تازه بپا خاسته اسلام با همان ایمانی که گسترش دهندگان این دین داشتند توانستد در مدت زمانی بزرگترین امپراتوریهای زمان یعنی قیصر روم و اکاسره فارس را کاملا متلاشی نموده عوض ان فرهنگ جدید و با عظمت اسلام را جاه گزین سازد و در این سر زمین های تازه گرئیده به اسلام مدنیت های تازۀ را بمردم به ارمغان آوردند..

دشمنان اسلام که قدرت مقابله و مقابله و مقایسه را در میدانهای علمی و هم در میادین نبر از دست داده بودند به ریا کاری و تقلید پرداخته شائبه های را ایجاد کردند که باعث تفرقه ها و فرقه گرایی های متعدد گردید که این فرق در آثار ملل و نحل تشرح و شناسانده شده است که این حالت نه تنها در راه شریعت اسلامی و گسترش بدون شائبه آن مشکلات ایجاد کرد بلکه برای همه کسانی که میخواستند به طریقه تصوف در آیند یا صادقانه مشتاق ان بودند مایه سر گشتگی بسیار بشمار میرفت و یکی از مشکلاتیکه فرا روی کسانیکه بدان روی می آوردند تصدیق تصوف بمنزلۀ چیزی بر تر و بالاتر از حد فهم عامه بود. 

علاوه بر ریا کاران و دغل بازانیکه در فوق بآن اشارت شد ، در لباس تصوف در می آمدند و ساده لوحان زود باور استثمار میکردند گروه دیگری نیز بودند که نا خواسته موجب این فساد و سر گشتگی میشدند و برخی از آن بحدی از حدود عرف و عادت اجتماع خارج میشدند که پیروان انان در مورد صحت و اعتبار موازین عرفی پذیرفته شده و جامعه دچار شو و تردید میگشتند و این گونه تردیها اگر شایسته بر طرف نمیشد میتوانست قشر وسیعی از جامعه را به فساد کشاند که نتیجه قزعی آن اشاعۀ گسترده شک و تردید در بارۀ احوال و موازین پذیرفته شده عام میوبد و یا رد و طرد کلی انچه این صوفیان استثنایی نمایندۀ ان بودند که هیچ یک از این دو امر درست و شایسته نبود . زیرا وضع اول میتوانست تمامی جوامع اسلامی را بفساد اخلاقی سوق دهد وضع  دوم نه تنها به محکومیت صوفیان استثنایی منجر میشد بلکه میتوانست همه صوفیان را به عنوان انحراف از موازین و اصول شناخته شده متهم و محکوم کند. 

ما در این بحث میکوشیم تا بر دو مقصود اصلی ناظر باشیم:

بیان معنوی و مقصود حقیقی تصوف: ۱-

۲- اعتراض شدید به رفتار ناشایسته دغل بازران و ریاکاران آن روزگار ، حتی کسانی که قادر یا مایل به سیر و سلوک در طریقۀ تصوف راستین نیستند ، از گرفتار شدن در چنگال فریب کاران مصئون نگاه دارند و حدود تاثیر این دو مقصود در چگونگی تصنیفات نویسنگان اولیه داشته است که در سراسر این کتاب ان استناد جسته شده است که شایستگی توجه  را دارد زیرا میزان اعتبار این آثار بدان بستگی دارد .

مئولفات اولیه در تصوف:  

۱- «اللمع فی تصوف تألیف : ابونصر سراج طوسی (وفات ۳۷۸ ه / ۹۸۸م) :، از نخستین اثر عرفانی بنام است که بدست ما رسیده است و در باره تصوف چنین میگوید : فرزانگان زمان واجب است که چیزی از اصول و عقاید این گروه بدانند و طریق اهل سنت و صاحبان فضیلت را در میان آنان بشناسد تا صوفیان راستین را از کسانی که به آنان خود را تشبه میکنند و در لباس آنان در امده و نام انان را بخود نهاده اند باز شناسند . (او می افزاید) در زمان ما بسیار اند کسانیکه بصوفیه تشبته میکند و جز سخنانا بیهوده و جوابهای بی معنی به پرسش های بی معنی چیزی نیست . و اینکار بسیار زشت و نا شایسته و ...... مسایل بزرگان اولیه صوفیه که در باره اینگونه مسایل بحث میکردند و نکات و شارت آنرا باز میگفتند پیش از اینکه به این امور بپردازند ف با تحمل مشقات و ریاضات و طی منازل و مقامات علایق خود را از امور دنیوی بریده و نفوس خود را از آلایش امیال تزکیه کردند. و از هر چیز که انان را از خدای عزوجل غافل میکرد دوری جستند . و به شرط علم قیام و به علم عمل کردند و به ان تحقق می بخشیدند . و علم حقیقت و عمل را با هم جمع مینمودند و اینگونه مشایخ اولیه بودند که سر مشق و نمونه کامل وارستگی ای قید های دنیوی بشمار می رفتند و در ارتباط بحق می زیستند *۳۷۲

۲- کتاب التعرف کلا بادی (وفات ۳۸۰/ ۹۹۰م):

کتتاب التعرف کلا بادی  از جمله کتابهای اولیه تصوف (صوفیه) است که توسط عارف بزرگ کلابادی تألیف و نگارش یافته است او در مورد تصوف می نویسد : « و سر انجام معنی رفت و نام ماند ، حقیقت نهان شد و اسم بجای ان امد تحقیق آرایشی شد و تصدیق زینتی کسی که (حقیقت ) را نمی شناخت مدعی ان بود کسی که حتی وصف آنرا نمیدانست خود را به آن تحلی مینمود و کسی که بزبان به آن اقرار داشت بفعل آنرا انکار میکرد و کسی که از ظاهر آنرا آشکارا میکرد در باطن آنرا پنهان میداشت.*۳۷۳

۳- رسالۀ قشیریه : اما ابوالقاسم  قشیری (متوفی ۴۶۵ ه / ۱۰۷۵ م) در کتاب " کشف المحبوب " با عبارت شدید تر اوضاع آن روزگار را به انچه میگذشت ووااقع میشد به زبان اعتراض مورد دقت قرار داده است : «خداوند متعال ما را اندر زمانه ای پدید آورده است که اهل آن هوا را شریعت نام کرده اند و طلب جاه و ریاست و تکبر را غز و علم و ریاء خلق را خشیت و نهان داشتن کینه را اندر دل حلم ، و مجادله را مناظر و محاربه  و صفاهست را عظمت و نفاق را زهد و تمنی را ارادت و .... نام کردند *۳۷۵

۴-فرید الدین عطار نیشابوری : که بدوران بعد تر تعلق دارد ، شاید بهمین دلیل از پیشینشان خود صریحتر سخن میگوید : « این عهدیست که این شیوه سخن روی در نفاق آورده است و مدعیان به لباس اهل معانی بیرون آمده و اهل دل چون کبریت احمر عزیز شده و ...... روزگاری پدید امده است که الخیر شر  و اشرار الناس را فراموش کرده اند   )*۳۷۶

۶- توجه و دلبستگی این مصنفان در کیفیت ثبت و نقل مطالب و اخبار از صوفیان دیگر در آثار همۀ عموما ( و در رسالۀ قشیریه ) خصوصا منعکس است مخصوصا قشیری که موضوعات مربوط به طریقت صوفیه می پردازد بره سه گلون دلیل و شاهد استوار میسازد.

شواهد قرآنی : زیرا که برای مومنین هیچ اصلی از احکام الهی معتبر تر نیست..۱-

شواهد مبتنی بر سنت رسول کریم (ص) و احادیث نبوی. ۲- 

۳- ذکر اقوال صوفیان بزرگ و استناد اعمال انان تمام تصنیفات خود را ول هر مطلبی باشد روش استناد به اسناد بر صحت سلسله رواه را در نظر داشته است او تا اندازه ارتباط اسناد تاریخی رواه می پردازد که نیمی از کتابهای او را تنها اسناد میسازد.