فتح غزنی

از کتاب: رجال و رویدادهای تاریخی

".... شاه شجاع بعد از انقراض مدت سه ماه امورات قندهار و نواحی آنرا مفوض به لیچ نام فرنگی و شهزاده فتح جنگ داشته خود با دیگر فرنگیان و لشکر ایشان از قندهار طبل تسخیر غزنین و کابل کوفته روانه شد و در غزنین رسیده بزیر منارها نزول نمود و سردار غلام حیدر خان پسر امیر کبیر که از قبل حضرت قبلۀ امجدش بحکومت غزنین قیام داشت بالات وادوات انحصار پرداخته باستحکام بروج و باره شهر استوار نشست و افواج انگلیس یورش آورده دروازه شمالی غزنین معروف به  دروازه بهلول را آتش زده شهر را مسخر کردند و سردار غلام حیدر خان را دستگیر کرده به تحت الحفظ یاقوت خان خواجه سرا مقرر داشتند و وی را به حفاظتش گماشتند . در اینحال از سنوح این واقعه امیر کبیر اطلاع یافته نواب عبدالجبار خان برادر والا گهر خویش را پیش خوانده گفت که باید به بهانه استخلاص عیال و اطفال سردار غلام حیدرخان در غزنین نزد فرنگیان رفته بکماهی حال آگاهی حاصل نموده مراجعت نمائی تا بر حسب گفتار آنها تدبیر در کردار نموده در علاج کار پردازیم . جناب مشارالیه مذکور چون دستوری یافت از جهتیکه در سال گذشته مهمانداری الکسندر برنس سفیر انگریز بود با او بسیار خدمت کرده الفت و محبت داشت عهده بردار شد که برود غزنین سردار غلام حیدرخان را از حبس خلاص کرده با خود می آورم و حسب الامر برادر نیکو منظرش سبک بجا آب غزنین شتافت و پس از رسیدن به منزل مقصود نزد انگلیسان رفته رشته سوال و جواب را بایشان تنیدن آغاز کرد و از هر جانب سخن رانده مدعائیکه در مکمن ضمیر داشتند بسر انگشت بخردی دروازه ظهور برویش باز کرد چنانچه انگلیسان پس از گفتگوی بسیار گفتار را بدین کلام انجام دادند که امیر دوست محمد خان را بیرون ازین گریزی و چاره و تدبیری نیست که یا دست از حکومت افغانستان برداشته در هندوستان برود و سالیانه مبلغ یک لک روبیۀ چهره شاهی از دولت برطانیه ماخوذ داشته بدان قناعت نماید و یا همچنان که هست باشد تا هر چه از حادثات روزگار بر سرش آید خواهی نخواهی قبول فرماید ."