حیات
در باره این شاعر اختلافات زیادی موجود است . آقای خدایار محبی (۱) و ملا محمد صدیق آخندزاده (۲)او را زوجه شاه اسمعیل اول صفوی معرفی میکنند ولی اول الذکر در آخر مبحث حیات متذکر میشود که یعنی او را زن جهانگیر پادشاه از سلسله مغلان هند میدانند ، صاحب ( مشاهیر نسوان ) راجع باین شاعره مینوسیدکه او در زمان شاه ابو اسحق(۳) در شیراز زندگانی می کرد و زوجه قوام الدین شیرازی( شوهر جهان خاتون) بود اما چند صفحه پیشتر در مبحث آرام خانم منکوحه جهانگیر ، حیات را در جمله زنان این پادشاه ذکر میکنند .
گمان قوی اینست که شاعره موصوفه باید درحرم جهانگیر نورالدین شاهنشاه هند بوده باشد ، بهر صورت مشاعر وی با جهان قرارذیل است :
روزی حیات فرد ذیل را در حضور پادشاه و جهان خواند :
هرکه غم جهان خورد کی خورد از حیات بر روتوغم جهان مغورتاز حیات برخوری
جهان فوری جواب داد :
تو پادشاهی جهانی ، جهان ز دست مده که پادشاه جهان را جهان بکار آید
جهان خوش است ولیکن حیات میباشد اگر حیات نباشد جهان چی کار آید ؟
پرتوی یک شاعره تبریزیست و در قرن دهم زندکی میکرد این شعر از اوست :
جامه گلگونی در آمد مست درکاشانه ام خیز ای همدم که افتاد آتش در خانه ام (۴)