دورۀ سه رسم الخط
دورۀ اخير رسم الخط مقارن ظهور اسلام را از روی اسناد مکشو فــه زمان رواج سه خط گویم زیرا در سه قرن اول اسلامی آثار و علایم سه خط را در قسمت شرقی آریانا میبینیم، که یکی یونانی شکسته شاره دانا و ناگری مخلوط وسوم خط عربی ابتدایی نازیبایی باشد.
از سوابق و نوشته های یونانی و شاره داناگری در مباحث گذشته ما با ختصار صحبت کردیم ، این دوره سه رسم الخط تا فتوح يعقوب لیث صفاری و سبکتگین و نهایت قرن سوم هجری دوام کرد، و بعد از انکه کابل شاهان به و یهندو سوات پس نشستند، و شهزادگان اخیر کوشانی هم در گردیز و گومل وزیرستان به سلطه غزنویان خاضع و مسلمان شدند، لهجه تخاری بارسم الخط یونانی و آثار زبان سانسکریت بارسم الخط شاره دا و ناگری نیز جای خود را رسما به خط و زبان عربی و دری گذاشت .
جای تعجب است : که در نیمــۀ قرن سوم هجری هنگامیکه یعقوب لیث صفاری از زرنج برخاست و زبان آنجا بشهادت تاریخ سیستان پارسی بود ( 209 ص ) و این پارسی برای ما اکنون هم روشن و مفهوم است. در کوهساران وزیرستان لهجۀ تخاری با حالتی که در کتیبه ها مشهود است موجود بود و صد سال بعد در عصر سلطان محمود بکلی مفقود و نابود گردید و جای آنرا دری فصیح دربار سامانیان و زبان دقیقی و رودکی گرفت، واثری از لهجه شرقی تخاری ورسم الخط آن نماند !
بهر صورت رسم الخط های هندی - یونانی - پهلوی جای خود را برسم الخط عربی ماند که دکتور اسرائیل ولفنسون در تاریخ لغات سامی آنرا ماخوذ از خط نبطی متاخر داند و قدیمترین کتیبه این خط در جبل دروز حران (شام) بر سنگی بالای دروازه کلیسایی به زبان غربی و یونانی موجود است، که درسنه 568م نوشته اند. ولی در دوره اسلامی لوحه قبر یکی از حجازیان عبدالله بن جبر درسنه ۳۱ هـ (موزۀ مصر شکل 27 ) و نوشته صخرۀ بيت المقدس 27 هــ قد يمترین سنگ نوشته های همین خط عربی است .
(1) (تاريخ اللغات الساميه 201) در شمال و غرب افغانستان نفوذ خط عربی از قرن اول اسلامی ظاهر است. بدین معنی که اکثر حکمرانان عربی در بلخ و مرو وهرات و زرنج بهمین رسم الخط سکه زده اند ، که از ان جمله در کرمان درسته ۹۰هـ و در مرو درسنه ۹۰ هـ و در بلخ درسنه 117 و ۱۳۲ هـ و ۱۸۲ هـ و ۱۸۵ و ۱۸۷ و در هرات در سنه ١٩٣ و ٢٠٦ در زرنج سیستان در ١٨٦ هـ سکه زده شده که اکثر آن در موزۀ کا بل و برتانیا وغیره موجودند و طاهریان پوشنگی هم در نشاپور در حدود 205 تا ٢4٠ سکه های عربی دارند و یعقوب لیث صفاری در حدود ۲۵۰ هـ و امير ابو نصر احمد بن محمد فریغونی جوزجان در حدود ۳۹۰ م و داود بن الیاس از آل بانیجور تخارستان درسنه 232 هـ ومكتوم بن حرب امیر اندراب در حدود 359 هـ وامير الپتگین در غزنه در سال ٣٥٩هـ و امیر سبکتگین در پروان در حدود ٣٦٦ هـ بهمین رسم الخط عربی ( نسخى ياكو في ) سکه زده اند.
ولی در قسمت شرقی آریانا نفوذ خط عربی از دوکتیبۀ مکشوفه ( نمبر20 و 24) سالهای ٢٤٣ و ۲٥١ هجری که ازوادی تو چی بدست آمده اند نمایان .است اگر چه فتوح عربی در وادی هلمند و ارغنداب و دریای کابل در قرن نخستین اسلامی تکمیل شده بود ، و با این پیروزی های سیاسی عرب دین اسلام ورسم الخط قرآن نيز بدینجا رسیده بود ولی نفوذ آن در کوهساران شرقی افغانستان خیلی بدتر مینماید .
زیر اما در کتیبۀ مکشوفه از مسجد بمپور حوالی کراچی (غالبادیبل تاریخی که در سنه ۱۰۷ هجری ۷۲۵ م به امر مروان بن محمد مولی امیر المومنین از طرف علی
بن موسی نوشته شده و ۱۸ سال بعد از فتح محمد بن قاسم سپه سالار اموی دران
بلاد است می بینیم که رسم الخط آن زيبا ومهذب متمایل به کوفیست ( تاریخ افغانستان بعد از اسلام 1 ر 712 ) و این سخن پر نضح كلتور ورسم الخط عربی در انجا دلالت دارد. (عکس نمبر 28 )
ولی خطوط هر دو کتیبه مکشوفه وادی توچی مربوط او اسط قرن سوم هجری آنقدر ناپخته و ابتدایی است که نا آشنایی کامل خطاط آغاز خوانش وخط نویسی نسخی عربی را درانجا میرساند. چون ازین دو کتیبه تنها یکی با دو متن عربی و سانسکریت خود خواناست . ما مضمون آنرا که در ۹ سطر و 42 کلمه است با عکس آن ( نمبر 24)
آورده ایم و مضمون عربی آن چنین است ( 243 هـ ) « هذا ما امر عقد هذا التلاح حيى بن عمار تقبل الله منه صالح عمله و غفرله سوء عمله. قد كتب يوم الجمعه لثلثة عشرة خلون من جمادى الاولى . سنه ثلثة و اربعين ومائتين . صلى الله على محمد و آل محمد الطاهر (ين) » .
ترجمه متن سانسکریت این کتیبه در شرح نوشته های سانسکریت داده شد. چون خط مخلوط شاره دا ناگری درین دورۀ سه الخط رواج داشت ، ما نمونه حروف آنر ادرینجا از مجله پاکستان قدیم نقل میکنیم، و در حقیقت بتاریخ خاک پښتونستان کلونی ربط دارد که ساحه شرقی آریانا باشد. (شکل ۲۹)