اختر خان زمین داوری

از کتاب: رجال و رویدادهای تاریخی

انگلیس ها که بنام شاه شجاع در سال ۱۲۵۵ (۱۸۳۹ع ) قندهار ، غزنی ، کابل ، جلال آباد را اشغال کردند با اینکه به ظاهر شهزاده فتح جنگ یکی از پسران شاه شجاع در رأس حکومت قندهار قرار داشت اداره سیاسی این شهر را اول به میجر لیچ سپردند ولی در اثر اختلافات نظر که بین این شخص و مکناتن نمایندۀ مختار فرنگی در کابل بوقوع پیوست لیچ برطرف و عوض او (راولنسن) کسی تقرر یافت که سال ها در ایران و هند گذرانیده بود و به زبان دری و سیاست عمومی شرق اطلاع کامل داشت . راولنسن ازچهار  جولائی ١٨٤٠ وظیفه ماموریت سیاسی قندهار را احراز کرد و اداره  قوای نظامی قندهار تعلق به جنرال  (نات) داشت . این شخص تا اندازه زیاد خود رای بود وافق نظر محدود داشت و مکناتن با او هم چندان نظر خوبی نداشت .

در جریان سال ١٨٤ که سال اول حکومت مشترک انگلیس و شاه شجاع در کابل ومناطق جنوب هند و کش میباشد فرنگی ها در آرامش نسبتی اوضاع بزعم خود بخیال بعض اصلاحات اداری بر آمدند ولی سال به آخر نرسیده بود که علایم نارضائی در علاقه زمین داور در شمال غرب قندهار احساس شد : منشاء شورش زمین داور را منابع انگلیسی چیزی مخالفت مردم به مامورین اخذ مالیه شاه شجاع و چیزی هم به مخالفت درانی ها (سدوزائی ها) به سرداران بارکزائی نسبت می دهند (مسترکلون) علت شورش اخترخان را ناشی از نا امیدی هایی میداند که از رهگذر عدم وصول این شخص به ریاست قوم پیدا شده بود ولی قراریکه (جان ویلیم کی) انگلیس مؤلف کتاب (تاریخ جنگ هائی افغان) مینویسد علت اصلی شورش اخترخان زمین داوری و مردم زمین داورد خالت بیگانگان (یعنی انگلیس ها در امور کشور و اداره امور سلطنت بود. مولف مذکور مینگارد که زمامداران انگلیس فراموش کرده بودند که وجود ایشان در افغانستان به خساره شاهی بود که اختر محمد خان زمین داوری عمل استقرار او به تخت شاهی شده بودند شبهای نیست که قرار بعضی آوازها در قندهار خود شاه شجاع هم در اشغال آتش شورش دست داشت ولی این امر حقیقت ندارد زیرا وقتیکه شجاع این حرف ها را شنید گفت اگر بدانم کی این سخنان را زده است زبان او را از بیخ خواهم برید .

قراریکه ما خود میدانیم و انگلیس ها در آثار و کتب خویش تذکر داده اند وزیر یار محمد خان الکوزائی در شورش زمین داور علیه سلطه مشترک شجاع و فرنگی دخالت زیاد داشت . قراریکه در مقاله های : "یار محمد خان الکزائی" و "دلچسپی انگلیس ها در قضایای هرات" نوشتم یار محمد خان وزیر مقتدر کامران شاه برای خنثی ساختن نقشه های تعرض ایران وروس از پول و کمک های معنوی انگلیس ها استفاده کرد و برای نابود ساختن آرزوهای انگلیس ها در هرات و اخراج ایشان از سایر نقاط افغانستان از پشتی بانی دولت ایران قاجاری استفاده میکرد چنانچه با همین مظاهره بعد از احراز پول زیاد (پا تنجر) و (استووارت) و (تود) انگلیس را در هرات ناکام ساخت و با استعانت از حکمران قاجاری مشهد و تحریک اخترجان واکرم خان زمین داوری به اخراج فرنگی ها از حوزه هیرمند و ارغنداب صرف مساعی نمود ، چنانچه این مطالب از روی یکی از مکاتیب او صریح معلوم میشود متن مکتوب بدین قرار است : و هر کدام از شما پیروان خود را جمع کنید و به زمین داور بروید و آماده باشید . من هم از هرات به کمک میرسم و از مشهد ده هزار نفر با دوازده توپ و دولک روپیه به کمک ما خواهد رسید . بزودی در آخر ماه محرم به بکوا خواهم آمد . کوشش کنید که هیچ یک از روسای درانی که دورهم جمع شده اند مشتت نشوند و یقینی من هم خواهد رسید چون مقارن همین وقت وزیر یار محمد خان ، (تود) انگلیس را به شدت از هرات کشید انگلیس ها آنرا توهین بزرگ به پرستیژ خویش تلقی کرده و مکناتن باغیظ و عضب امرا صدار کرد که با توپهای ثقیل و قوای بزرگ علیه هرات مظاهره بعمل آید واز همه اولتر شورش اخترخان در زمین داور که قریب تر به قندهار است فرو نشانیده شود . بدین اساس به (راولنس) در قندهار به (روسل) به سند و به سر قوماندان قوای انگلیس نامه فرستاد تا هر چه قوای نظامی از حوزه سند باشد همه را بطرف قندهار سوق دهند که از آنجا ترتیبات تعرض بطرف زمین داور و هرات و مناطق غربی افغانستان به عمل آید . ( مکناتن) و (لاردا کلند) نسبت به اشغال هرات به یک نظر نبودند . مکناتن میخواست حوزۀ هری رود فوری ضمیمه قلمر و سلطنت شاه شجاع شود و لاردا کلند طرفدار آن بود که اول نفوس انگلیس در سائر نقاط افغانستان تقویت شود و بعد از آن فکر هرات شود . لاردا کلند طرفدار جنگ هم نبود می خواست با مکاتب و اعزام ایلچی موضوع هرات را یکطرفه کند .

با ینطریق با اینکه کارفرمایان انگلیسی مقیم کلکته طرفدار عدم اقدامات نظامی در مورد هرات بودند را و لنسن در قندهار نظر به پیشرویهای یار محمد خان بطرف گرشک ومظاهره های مخالفت کارانه روسای زمین داوری آمادگی داشت تا اقلا علیه اختر خان در زمین داور لشکر کشی کنند . معذالک در مرحله اخیر در قندهار چنین تصمیم گرفته شد که معاون راولنسن (الیوت) بطرف زمین داور حرکت کند ولی مقصد این حرکت نه جنگ و خونریری بلکه رام ساختن اختر محمد خان باشد . الیوت در نیتجه ملاقات و مذاکرات با اختر محمد خان موفقیت حاصل کرد و رئیس زمین داوری با احراز بعضی امتیازات آرام گردید .

ولی این آرامی جز شکل ظاهری نداشت و راولنسن نماینده سیاسی انگلیس در قندهار هم عیناً به همین عقیده بود و آنرا موقتی می دانست و نتیجه هم همین طور شد یعنی غلزایی های اطراف قلات علم شورش علیه سلطه فرنگی بلند کردند و در حالیکه قوای فرنگی بدان طرف متوجه شد اختر خان باز موقع یافت علیه متجاوزین بیگانه بر خیزد اگرچه درین بین در دستگاه دولت مشترک شجاع و انگلیس اصلاحاتی بعمل آمد و بار مالیات از دوش درانی ها کمی تخیفف یافت ولی چون مردم زمین داور علیه حاکمیت اجنبی سخت ایستاده بودند به اصلاحات مالی و بهبود اوضاع اقتصادی اهمیتی نداده و سر مخالفت بلند تر نمودند و اختر خان این دفعه با قوای بیشتر که در حدود سه هزار نفر بالغ می شد علیه انگلیس ها برخاست.

مکناتن از جنیش دوم اخترخان خیلی عصبانی شد و به راوانسن نوشت که هر که سر پرشور این سردار را بیاورد مبلغ ده هزار روپیه به او جایزه خواهم داد . قراریکه مولفین انگلیسی می نویسند چنین مخالفت ها را عموما از ناحیۀ افراد تصور می کرد و تصور می نمود که اهالی افغانستان به میل یوغ اسارت را قبول کرده اند . چون خیال می کرد که اختر خان بحیث یک فرد سر مخالفت بلند کرده است میخواست سر او را به پول بدست آورد . حال آنکه سایر انگلیس ها حتی همین راولنسن مامور سیاسی ایشان در قندهار واضح در پیرامون خود میدید که موقعیت ایشان در افغانستان روز بروز مشرف بر خطر است و آخر طوفان بر سر ایشان آمدنی است .

مکناتن از کابل (وودبرن) یکی از صاحب منصبان قوای شاه شجاع را با دسته پنجم پیاده و دسته از جانباز یعنی رساله شاهی را با توپ و توپخانه که تعداد مجموع.