32

شهرفیروز کوه کجا بود؟

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 November 1982

فیروز  کوه از بلاد  مشهور تاریخی افغانستان است. که دراواخر قرن شش و اوایل قرن هفتم هجری در عصر غوریان پایتخت سلطنت بود و شهرتی بسزا داشت. ولی درحدود ۶۲۰ ق ۱۲۲۲ م با تهاجم چنگیزیان چنان ویران گردید که بکلی از بین رفت و اکنون تشخیص جای وقوع آن هم کار ی  مشکل است.

این شهر جوان بیش از نیم قرن عمر نداشت و تا جاییکه معلومست در عصر سامانیان و اوایل دوره غزنویان درحدود ۴۰۰ ق ۱۰۰۹ م نامی از ان شنیده نمی شد و درحدود العالم جوزجانی ۳۷۲ ق ۹۸۲ م و تاریخ یمنی العتبی (۴۲۷ ق ۱۰۳۵ م ) و قسمت بازمانده تاریخ بیهقی (۴۳۲ ق ۱۰۴۰ م) وزین الاخبار گردیزی (۴۴۲ ق ۱۰۵۰ م) که هر سه در عصر غزنویان تألیف شده اند ذکری از فیروز کوه نیست و باید گفت که درانوقت بلاد دیگری تخنت گاه دودمانهای حکمران غور بوده اند، مثلأ چون در سنه ۴۰۰ ق ۱۰۰۹ م سلطان محمود برغور تاخت . حکمران آنجا ابن سوری را درحصار آهنگران قصبه حکمرانی او بود محصور داشت و آن حصار را بگرفت و ابن سوری بوسیله زهریکه زیر خانم او وبد خودکشی کرد.(۱)

بیست و دوسال پس ازین چون سلطان مسعود از راه هرات برغور تاخت وی از راه چشت به قله برتر (؟) رسید و از آنجا بسوی ناحیت رزان (زران) آمد و از ناحیت جرماس که درمیش بت آنجا نشستی ده فرسنگ راه بود.


۱۰۰۰ میر بتاخت و سوی ناحیتی بنام وی (؟) (۳۰۲) لشکر کشید و از انجایی سخت حصین و دارمنسک غوریان بود بروزگار گذشته.

ازین دو خبر معتبر پدید می آید که قصبه حکمرانی یا دارالملک غوریان درنیمه اول سده پنجم غیر از فیروز کوه بوده وبقول منهاج سراج که خود درفیروز کوه و دربار غوریان پرورش یافته ملک الجبال قطب الدین محمد بن ملک غزالدین حسین به بنای شهر فیروز کوه پرداخت، چنانچه گوید:

سلطان سوری ... "ولایت ورسل (۴) بلمک الجبال داد و دارلملک خود مللک الجبال آنجا بود و بع از آن او را چنان اتفاق افتاد که موضعی طلب کند تا قلعه حسین موضع شگرف بنا کنند که مر حضرت (۵) را شاید باطراف متعدد آن فرستاد تا رای او بر موضع فیروز کوه قرار گرفت و قلعه و شهر فیروز کوه را بنا فرمود..."(۶)

چون ملک الجبال در سنه ۵۴۱ ق ۱۱۴۶ کشته شده بنابرین بنای فیروز کوه را در حدود ۵۴۰ ق تخمین کرده میتوانیم و بعد ازین بازبقول منهاج سراج رجوع میکنیم که چنین گوید:"چون ملک الجبال بغزنین رفت و عمارت شهر فیروز کوه مهمل گذاشت سلطان بهاءالدین (بن سام) از سنگه بفیروز کوه آمد و شهر را عمارت کرد و آن بناها و قصر سلطنت را به اتمام رسانید و قلاع غور را بنا فرمود... و جلوس او بفیروز کوه در شهور سنه اربع واریعین و خمس ماتة (۵۴۴ ق ۱۱۴۹ م) بود و حضرت فیروز کوه بفرمان او عمارت پذیرفت " بعد ازین فیروز کوه بحیث دارملک با حضرت شهرت داشت و حوادث گوناگونی بدید(۷) مثلأ : در۵۴۴ ق سلطان بهاءالدین سام به طرف غزنین لشکر برد... و درگسلان مربوط مقر امروزه برحمت حق پیوست سلطان علا ءالدین حسین جهانسوز بتخت ممالک غور و حضرت فیروز کوه نشست و یا وبانتقام خون سلطان سوری . و لملک الجبال برغزنه لشکر کشید....و کل ولایت که به محمود یان مضاف بود جمله را خراب کرد ویغور باز آمد...و از خاک غزنین که با خوداور دد بود بر کوههای فیروز کوه چند برج ساخت که بروج تا بدین عهد (حدود ۶۵۰ ق ۱۲۵۱م ) باقی بود.(۸)

درحقیقت سلطنت غوریان بعد ازحکمای سلطان غیاث الدین محمد بن سام ( ۵۴۴-۵۹۹ ق) معزالدین بن سام (۶۵۹-۶۰۲ ق) یک مملکت متمرکز نبود،درغزنه، بامیان، تخارستان، آهنگران، زمینداران، استیه، هرات، کاسی، و دیگر بلاد افراد خاندان حکمداری غور (آل شنسب ) در سازمان فیود الی آن وقت سلطنت میکردند و فیروز کوه هم مرکزیت خودرا ازدست داده بود جنانچه درحدود ۶۱۰ ق ۱۲۱۳ م بقایای ملوک عور عقدالملک سرزراد (لوی در ستیز)را در فیروز کوه بنشاندند (۹) و در سنه ۶۱۲ ق ۱۲۱۵ ک در قبضه معتمدان سلطان محمد خوارزمشاه آمد.(۱۰)

در این اوقات وضع جغرافی حضرت فیروزکوه بقول منهاج سراج چنین بود:درین شهر و کوه حصار برکوشک (قصربالا) بود که همین سرزرادبر آن بارۀکشید و دربند آهنین نهاد(۱۱) و این برکوشک شاهانه درمیان شهر فیروزکوه واقع بود و بگفته منهاج سراج :"آن قصر عمارتیست که درهیچ ملوک و حضرت مثل آن به ارتفاع و تدوبر وارکان و منظرها ورواقات وشرفات هیج مهندس نشان نداده و برلای قصر پنج کنگره زرین مرصع نهاده اند. هریک درارتفاع سه گزوچیزی دوعرض دوگز..."(۱۲)


منهاج سراج از دروازه هایی شهر فیروزکوه دروازۀ ترایین و دروازه سنگ بست را نام برده و کوه های اطراف شهر را "کومیدان" و (کوه آزاد ) می نویسد(۱۳) وی در بارۀقلعه بالا گوید:"شهر فیروز کوه که دارالملک سلاطین غور بود در شهور سنه ۶۱۷ م اقلان چربی (یکی از سالاران لشکر چنگیز )با حشمهای مغل بدوشهر آمد و بیست و اندروزجنگهای قوی کرد.و نامراد باز گشت...و ملک مبارزالدین بضرورت به قلعه بالا رفت و آن قلعه یی برذ برشمالی مشرقی شهر. برکوه بلند و شامخ و بدان موضع درعهد سلاطین غور. یک قصر بزرگ بیش نبود و رفتن ستورها بران ممکن نبود اما درین عهد ملک مبارزالدین سبزورای آن قلعه را معمور کرده بود و در سر آن کوه بارۀبر کشیده وراه آن قلعه چنان کرده بود که شتر بابار برآن قلعه رفتی و مردی هزار را امکانت مقام بودی...."(۱۵)

این بود آنچه در بارۀوضع جغرافی شهر فیروز کوه ازنوشته های منهاج سراج برمی آید وی از ویرانی و متروک شدن این پایتخت غور.داستانی کوتاه دارد برین نحو :"چون لشکر کفار از غزنین بااوکتای بطرف غور آمدند یک فوج مغافصه برفیروزکوه براندند ملک عمادالدین زرنگی را در شهور سنه تسع و عشرو ستمایه (۶۱۸ ق) شهید کردند و خلق شهر را شهادت رسانیدند مبارز الدین از قلعه بیرون شدو بطرف هرات رفت انجا شهید شد و شهر فیروز کوه تمام خراب گشت.(۱۶)

این عماد الدین و مبارز الدین مدافعان آخرین فیروز کوه بودند که با ختم مقاومت ایشان داستان حضرت فیروزکوه در ۶۱۸ ق ۱۲۲ م خاتمه یافت.

جغرافیون پیشین دوره اسلامی مانند ابن خرداذبه، اصطخری صاحب حدودالعالم، مقدسی، ابن حوفل ذکری از فیروز کوه ندارند و درین دوره یاقوت حموی ظاهرآ نخستین جغرافیا نگار است که مختصر ذکری ازین شهر دارد.


۰۶۲۱ ق ۱۲۲۴ م )وی گوید:"معنی فیروز کوه جبل از رق است و در زبان مردم خراسان پیروزه بمعنی زرقه باشد. این قلعه بزرگیست در کوهسار غورشستان بین هرات و غزنه که حکمران این نواحی در آنجا نشینند.همچنین بنام فیروز کوه قلعتی در بلاد طبرستان نزدیک دنباوند کاین است.(۱۷)

جغرافیانگاران ما بعد مانند ابوالحسن علی غرناطی (ابن سعید متوفی ۶۷۳ ق ۱۲۲۴ م ) درکتاب جغرافیا فی الاقالیم السعیه والملک الموید اسمعیل (متوفا ۷۳۲ ق ۱۲۱۶ م ) در تقویم البدان بنقل ا زالمشترک یاقوت همین مطالب را نقل می نمایند (۱۸(

ولی ا زتاریخ نامه هرات که سیفی هروی آنرا در ۷۲۱ ق ۱۳۲۰ م تألیف کرده بر می آید که بعد از سقوط دودمان سلاطین غور و هجوم چنگیزیان فیروز کوه جزو ممالک هرات در سلطنت آل کورت (کرت) بود. چنانچه در سنه ۷۱۴ ق ۱۳۱۴ م ملک غیاث الدین کورت مولینا صدرالدین خیساری را به قضای ممالک هرات مقر نمود. که از ولایت آن فیروز کوه هم بود.(۱۹) 

همین وضع ازجغرافیای حافظ بروهم بر می آید که گوید در ایام سلطنت تیموریان درحدود ۸۲۰ ق ۱۴۱۶ م قریه فیروز کوه از توابع هرات و مربوط به هریرود بوده و بقول او:"در سابق تختگاه سلاطین غور بوده و تااکنون اثر عمارت ایشان در آن موضع باقیست ده مزرعه دارد که حالا معمور است و درایام سلاطین غور در نهایت معموری بوده است"(۲۰)

در سنه ۹۲۳ ق ۱۵۱۷ م چون بابرشاه از لنگر غیاث بر راه مستقیم بین هرات و کابل ازین نواحی گذشت وی ذکری از فیروزکوه نیاورده (۲۱) و معلومست که در قرن دهم هجری بکلی از شهرت افتاده بود.

در سال ۱۸۴۵ چون فیری بگردش این دیار آمد.بنام فیروز کوه جایی نیافت وی گوید که یک شهراده برومی گفت که شهرک واقع نزدیک دولت یار پایتخت سابق غور است. همچنین شهر قره باغ را که محاط به خرابه های قدیم باشد.پایتخت غور نا میده بود. (۲۲) اما استاد بار تولد محقق شوروی در کتاب جغرافیای تاریخی ایران پایتخت غور و فیروز کوه را در قسمت علیای هریرود ظاهرآ در نزدیکی آهنگران تعیین کرده بود که این هم مستندر معلومات منهاج سراج باشد.(۲۲)


تعین موقعیت فیروز کوه :

در سطور بالا تا جاییکه میسر بود ازاهمیت این پایتخت غور و گزارش تاریخی آن سخن رفت عصر بنا و تخریب آن معلوم است. ولی تعین موقعیت آن اکنون دشوار است. زیرا بدین نام اکنون جایی نمانده و بقایای  ابنیه وقلاع تاریخی مخروبه در غور فراوانست که در بین آن تشخیص فیروز کوه به اسانی  میسر نیست.

در سنه ۱۹۵۶ م اندری ماریک (۲۴) باستان شناس بلژیکی بر ملتقای رود جام باهریرود (منار جام) را که در عصر سلطان بزرگ غور غیاث الدین محمد سام (۵۵۷ ر ۵۹۹ ق ۱۱۶۲-۱۲۰۲ م ) ساخته شده معاینه و مطالعه کرد و آنرا به همکاری جی  ویت (۳۵) در مقالتی بعنوان (منارجام و کشف سلاطین غور ) درمجله گزارش های هیت باستانشناسی فراسنه در افغانستان (۲۶) جلد ۱۶ طبع پاریس ۱۹۵۹ معرفی نموده ورای داد:که موقعیت شهر تاریخی فیروز کوه باید در حدود منارجام باشد. زیرا نام این سلطان سه بار درکتابه های آن آمده است.(۲۷).

بعد از ین برخی ازعلما شرق و غرب این نظر ماریک را مورد اختلاف یا موافقه قرار داده وبرین موضوع درمجلات علمی مقتالات متعدد نوشته و 


-----------------------------------------------------------------------------------------------------

۲۲-بارتولد، جغرافیای ترایخی ایران ۱۰۵ طبع تهران ۱۳۰۸ ش بار تولد این مطالب را از جلد اول ص ۴۴۷ کتاب برداشت است.

۲۳-بار تولد، جغرافیای تاریخی ۱۰۵

۲۴-Andremarice

۲۵ Weil 

۲۶-Dafa 

۲۷- گالینه پوگاچینکو، تاریخ طنایع افغانستان ۹۶ طبع کابل ۱۳۵۷ ش



۳۷۹







مخصوصآ شعبۀ ایرانشناسی پوهنتون وینس برجغرافیای تاریخی غور مباحث مستوفایی به نشر سپردند.

از ملاحظه قعطات زمینهایی که بین کوههای نزدیک منارجام پیچیده اند. چنین پدید می آید که کوشکها و مساکن و مزگتها و بازار های پایتخت غوریان متصل این بنای عظمیم که اکنون بر ملتقای رود جام یا هریرود ایستاده است واقع بودند. زیرا علایم مخروبات قدیمه درنواحی و.سیع مجاور منار براطراف مجاری هریرود و جام رود و بلندیهای کوههای محاط به آن بنشر می آیند و بنابرین باید گفت که شهر فیروز کوه درین نواحی پیچیده بین کوه ها،  بفاصله چند کیلومتر وسعت وبسط داشته و حصص مختلف آباد انیها را بنام مرکز مهم آن فیروز کوه می نامیده اند. وهمین وضع در بلاد دیگر تاریخی افغانستان نیز دیده میشد که مراکز تجارتی بازار ها و ابنیه حکومتی ارگ و مساکن مردم و محابس خزاین از همدیگر فاصله داشته اند. (۲۸) و ما بر سر کوه های مقابل منار جام خرابه هایی می بینیم که مردم یک قعطه این زمین های مجاور را (بازارها ) و دیگری ارگ گویند که این مکلمه تاکنون بمعنی مقر سلطنت در افغانستان زنده است.

منهاج سراج که از مشاهدت خود گپ میزند. موقعیت برخی از ابنیه فیروز کوه را در خلاال حوادث تاریخی حکمرانان این شهر فی الجمله روشنتر تعیین کرده است.بسند همین شرح وی در طبقات ناصریست که یکی از محققان اروپا محترم جیورجس ورسیلین (۲۹) موقعیت فیروز کوه را بتریب یک نقشه سراغ داد .که مقاله وی درین بارۀبعنوان ( یک گزارش نتیجه بخش در تعیین موقعیت فیرو کوه ) در مجله معروف علمی شرق و غرب جلد ۲۶ شماره ۳۵-۴۰ سپتمبر ۱۹۷۶ طبع رومانشر گردیدی و من درینجا با استفاده ازین مقاله رجوع بمتن دری طبقات ناصری که متن کامل مصحح دری آنرا در سنه ۱۳۲۸ ش و باز در ۱۳۴۲ ش نشر کرده ام سطور ذیل را می نویسم :منهاج سراج می نویسد:جمعی از پناهنده گان شبها (برکوه آزاد) که برابر قصر خوابگاه سلطان بود بر آمده بودند و مخفی نشسته و قصر خوابگاه را و راه آن موضع تمام درنظر در آورده تا شب سه شنبه هفتم ماه صفر سنه سبع و ستمایه (۶۰۷ ق ) از آن جماعت چهارتن در بام قصر سلطان برامدند و سلطان (غیاث الدین محمود) را شهید کردند و هم از راهی که بر آمده بودندرفتند و از آب فیروز کوه که پیش قصر میرود عبور کردند و هم بران بلندی برآمدند و فریاد کردند که ای خصمان ملک ما سلطان را کشتیم .بخیزند و ملک طلب کنید..."(۳۰)

جا ی دیگر منهاج سراج گوید: که برکوشک (قصر بلند سلطانی ) در میان فیروز کوه بود(۳۱) چون اکنون جایی بنام کوشک برکنار غربی جام رود بفاصله ۴ کیلومتر درجنوب غربی منارجام موجود است و کوهی هم بنام کوه کوشک دارد بنابرین میتوان ربطی بین کوشک کنونی و کوشک طبقات ناصری را سراغ کرد.و هم دوجای بنام ارگ و بازار ها برکنارشمالی مجرای هریرود بطرف غرب شمالی منارجام با مخروبه های قدیمه واقعند که فاصله بین منار و بازارها حدود ۱۸۰۰ متر تخمین شده و بنابرین موقعیت فیروز کوه را درین نواحی که اکنون روستا ها ی متعدد دارد حدس زده میتوانیم طوری که ورسیلین شرح داده در غرب رود جام و جنوب هریرود درمقابل منار و هم درمقابل خرابه هایی که اکنون مردم بارازها وارگ گویند کوهی بنام (کوه آزاد ) منهاج سراج بهمان نام است از بالای این کوه آنچه در بنای مقابل هریرود وارگ بوده که بسمت جنوب آن آب فیروز کوه (هریرود) جریان دادشت وطوریکه منهاج سراج شرح دارد معاندان سلطان از کوه آزاد که بطرف جنوب مجرای هریرود واقع بود قصر خوابگاه سلطان را در ارگ شمالی هریرود می دیده اند و بعد از قتل سلطان از آن قصر برآمده و از آب هریرود عبور کرده و پس بربلندی کوه ازادبر آمده وفریاد کرده اند.


در نقشه موسومه ورسیلین جایی در مقابل شرقی کوه آزاد در شرق مجرای جام رود جنوب شرقی منار جام کوه سنگ منار بارتفاع ۶۲۶۰ متر نشان داده شده که بی ارتباط باخود منار نیست و شاید وسعت این شهر بر کنار های هریرود بسمت کمینج (غرب ) ادامه داشته است.


مقابر یهودیان 

درجنوب مغرب منارجام طوریکه در نقشه دیده میشود جایی بنام کوشکک موسوم است که در آن تا سال ۱۹۷۳ م ۸۴ قعطه الواح مقابر با خطوط عبری بدست آمده و از آن بر می آید که قبرستان پیروان حضرت موسی (ع) بوده است.

قدیمترتن لوحه مکشوفه ازین قبرستان تا سال ۱۹۷۳ م مورخ ۱۰۱۲ م= ۴۰۳ و جددید ترین آن تاریخ ۱۲۲۰=۶۱۸ ق دارد که وجود پیروان ممهتر موسی (ع) را درین نواحی از عصر سلطان محمود تا سقوط شهر فیروز کوه در دو فرق تایید نمی نماید . در طبقات ناصری (جلد اول ص ۳۲۵ )داستان امیر بتجی نهران بن امیر فولاد شینسبی جد دودمان سلاطین غور بابک بارزگان موسوی آمده که معاصر ایام خلافت هارون الرشید (۱۹۳ ق ۷۸۶ -۸۰۸ م)بوده اند.

بموجب این داستان که منهاج سراج ناقل آنست که گویا (جمعی از بنی اسراییل و متابعان مهتر مسی علیه السلام درغور در ظل حمایت ملوک و فرزندان امیر بنجی )ساکن وبده اند که این مقابر ناحیه کوشکل بالواح عبری مربوط باین جماعت باشد.


کتابۀ عربی :

بریک صخره ءبزرگی سنگی که درمیان دریای بیدان بسمت غرب ارگ قرار دارد کتابه عربی بخط نسخی متمایل بکوفی منقورست که در آن این نامها را خوانده اند:

وابو .... و علی بن

اختلف ... عبدالله

.... عباس بن عطا

...ویعقوب بن عطا

....وخالد بن داود ...

....علی بن سور

.....یعقوب .....

احمد.....

....وابو یعقوب