32

خروج حمزۀ سیستانی وشورش های دیگر

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل سوم ، بخش جنبش ابو مسلم و اوضاع افغانستان دراوایل عصر عباسیان
04 February 1967

فضل برمکی تا۱۷۹هـ در خراسان ماند ،تاکه هارون الرشید بجای اومنصور بن یزید حمیری را که مامای المهدی بود مقرر داشت, و او درذیحجه۱۷۹ هـ به خراسان آمد. چون در همین اوقات سیستان وخراسان با پر آشوب بود, و مردم هم بسبب عزل فضل از فرمانده خراسان رنجیده بودند بنابرین شخص قوی ومدبریرا در رأس  امور خراسان ایجاب میکرد, و از همین رویکسال بعد در آغاز سنه ۱۸۰ هـعلی بن عیسی بن ماهان۱ که از عماید دربار ولشکر داران عباسی بود, بر خراسان حکمران شد۲

علی بن عیسی مرد اداری ولشکرکش نیرو مندی بود, وتاه ده سال درین سرزمین حکمراند, و چنانچه گذشت ثروت فراوانی را در اینجا اندوخت,و به بغداد گسیل داشت. او دبیری از مردم خراسان داشت که نامش حفص بن منصور مروزی بود و کتاب خراج خراسان از تالیفات اوست ۳

علی در خراسان چندین کار مهم  پیش روی داشت و آن فرو نشاندن شعله های 

۱-علی بن عیسی بن ماهان از بزرگان عصر رشید وامین است که امین را بر خلع مامون از ولایت عهد واداشت و از طرف امین بجنگ مامون فرستاده و برولایت همدان و اصفهان و قم و جبال والی شد وی با ۴۰ هزار لشکر از بغداد بر امد, و از طرف مامون طاهر بن حسین پوشنگی درری با او مقابل گردید, و در همین جنگ در ۱۹۵ هـ= ۸۱۰ م کشته شد(الاعلام ۵/۱۳۳) 

۲-زین الاخبار ۷۹ الف

۳-بقول طبری در سال ۱۸۰ هـ جعفر بن یحیی برمکی وزیر معروف بر خراسان و سیستان امیر شد, و او محمد بن حسن بن قحطبه را از قبل خویش بخراسان فرستاد (۶/۴۶۹) ولی این حکمران جعفر جز چند ماهی بیش نبود.

هولناک شورش های بود که در خراسان بر خلاف سلطۀ عباسیان روی داده بود. 

شورش ابو الخصیب :

در سنه ۱۸۳ هـ در نساء خراسان مردیکه ابو الخصیب وهیب بن عبدالله نسایی نامداشت, و از موالی حریش بود بیرون آمد و تا سه سال در نسا و ابیورد طوس و نشابور حکم راند واو مرور هم محصرو داشت و چون از انجا هزیمت دید, به سر خس آمد و کار ش قوی و مدتی درین سرزمین باقوای دولت عباسی مقاومت کرد.

در سنه ۱۸۶ هـ علی بن عیسی که بدربر خلافت رفته و مالی عظیم از خراسان برده بود برای مقابله  با ابو الخصیب به خراسان باز آمد و از مرو قوای عباسی را  به پیکار ابو الخصیب به نساء سوق کرد و در جنگی که بین طرفین روی داد, ابو الخصیب کشته شدع و علی زنان و اولاد اورا بغلامی گرفت ۱ اما:

حمزه :

در بحبوحۀ این شورش درر جبهۀ جنوب از سیستان بر خاست, و آغاز خروج او در ۱۸۰ هـ بود که همان حرکت عمر بن مروان را تجدید کرد و مورخان عرب هر دو را خارجی گفته اند زیرا بر خلاف سلطۀ دوت عباسی خروج کرده بودند.

در شعبان ۱۸۰ هـ علی بن عیسی حکمران عمومی عباسیان در خراسان از طرف خود همام بن سلمه  را حاکم عمومی خراج و نماز و حرب سیستان مقرر و متصل آن نصر بن سلیمان را بدین ولایت فرستاد و باز در محرم سنه ۱۸۱هـ یزید بن جریر را مقرر کرد و پسر خود عیسی را نیز به سیستان فرستاد و او از سیستان به بست و از انجا تا کابل پیش رقت و در اول سال ۱۸۲ هـ به سیستان برگشت. 

در چنین حال حمزه بن عبدالله از نسل زو طهماسب که مردی بزرگ و عالم و شجاع بود از رون وچول سیستان برآمد و چون یکی از عمال دولت عباسی بی ادبی کرد و حمزه که عالم بود بر او امر معروف نمود آن عامل در صدد

۱-طبری۶/۴۷۳ و الکامل ۶/۶۹

تباهی حمزه برامد, و در نتیجه بدست حمزه از بین رفت

طبری و ابن اثیم نام پدر حمزه را اترک وآغاز خروج اورا ۱۷۹ هت نوشته اند۲ که طبری اورا شاری هم میخواند و ازین ظاهر است که وی منسوب به خاندان شاران غرجستان بود که در یک قطعۀ خاک خراسان فرماندهی داشته اند. اما نام پدرش را که صاحب تاریخ سیستان عبدالله نوشته , در ماخذ عربی اترک است و این شکی از کلمۀ قدیم پهلوی آذرک باشد, که قبل از پذیرفتن اسلامی بدین نام مسمی بود و علی بن زید بیهقی معروف به ابن فندق هم اورا حمزه بن آذرک الخارجی نوشته است ۳

آذریا آتش از ریشۀ آتراووستا , و آتور پهلوی نام یکی از ایزدان مزد یسنا و در اوستا پسر اهور مزدا بود که بصد ها نام مصدر باین اسم در آیین زردتشتی موجود است و ما ازین نام حدس زده میتوانیم که پدر حمزه کیش زردشتی داشته است.

حمزه درحدود ۱۸۰ هـ بعد از کشتن عامل عباسیان به سفر حج رفت و درین سفر بایاران قطری بن الفجاء که از سران خوارج مخالف عباسیان بود تماس گرفت و چون به سیستان باز گشت درینجا به حیث سردار ملی قبول شد, و مخالفان سلطۀ عباسی بدور او گرد آمدند و بقایای یاران خلف خارجی

۱-تاریخ سیستان ۱۵۶

۲-طبری۶/۴۶۵و الکامل ۶/۶۱

۳-تاریخ بیهق ۴۹ طبع تهران ۱۳۱۷ ش

۴-برای نمونه رجوع کنید به مزد یسناو تأثیر آن در ادبیات فارسی ۱۸۷ و ۵۶۰ 

۵-ابو نعامه قطری ابن الفجاهء ة جعونه ابن مازن تمیمی از روسای از ارقه یعنی سبز پوشان خوارج بود از اهل قطرب بحرین و از مردان جنگی و خطیبان و شاعران بشمار میرفت , و سیزده سال با امویان جنگید موران اورا مرد مدهش  طامه کبری و صاعقۀ عظمی در دلیری وقوت وهبات نامیده اند و بارها بر لشکریان حجاج بن یوسف غالب آمد تاکه در سنه ۷۸ هـ ۶۹۷م در ری و طبرستان در جنگی از اسپ افتاد و رانش بشکست و سرش پیش حجاج اوردند و داستان خروج او نزد مورخان مشهور است (الاعلام ۶/۴۶)

وحصین در حدود پنج هزار نفر با او بیعت کردند.

علی بن عیسی چون ازین واقعه آگاه شد, پسر خود عیسی را با سپاهی بجنگ حمزه فرستاد در روز جمعه ماه شوال (۱۸۲هـ) بین فریقین حربی صعب روی داد, و عیسی در حالیکه بسا از لشکریانش کشته شده بودند از جنگ حمزه بهزیمت رفت و از راه بیابان به خراسان گریخت.

عیسی که به شجاعت و دشمن شکنی شهرت یافته بود, درین جنگ شکستی فاحش خورد و آبروی خود را از دست داد, حتی شاعری با و چنین پیغاره گفت:

یا ابن علی این تسر فی الفلاة         وکنت لیث الغاب قبل مرسلا

بین یدی حمزة فی قله ؟                فصرت فی الجبن لدینا مثلا

«ای علی زاد! درین بیابان بکجامی گریزی ! قب ازین تر ا مانند شیرنیستان می شمردند, در حالیکه امروز در مقابل حمزه به جبن ضرب المثل شده یی ! » 

بهر حال عیسی در کمال بی آبرویی با جمعی از مهتران و سرهنگان لشکری خویش به خراسان گریخت , و حمزه شهر زرنج را بکشود در حالیکه حفص بن عمر حاکم آن شهر نیز روی از جنگ او برتافت و بگوشه یی اندرنهان شد. حمزه مردمان سیستان  را فراهم آورد و ایشان را از پرداختن مالیات نقدی و جنسی بدبار بغدا باز داشت و خودوی در جایی قرار نگرفت و به مردم وعده داد که ازیشان هیچگونه باژ  و خراجی نستاند۲

باری حمزه بعد از تصفیۀ سیستان روی به خراسان آوردو در سنه (۱۵۸هـ) تا بادغیس و پوشنگ رسید, درینوقت حکمران هرات عمرویه بن یزید ازدی , شش هزار خود را در مقابل حمزه فرستاد ولی سربازان ملی حمزه بسا از لشکریان عمرویه بکشتند و هزیمت دادند و خود عمرویه نیز درین جنگ سر باخت.

۱-تاریخ سیستان ۱۵۷

۲-همین کتاب ۱۵۸

علی بن عیسی چون این پیروزی ثانوی حمزه را دید, علی الفور حسین پسر خود را باده هزار مرد جنگی بمقابلش سوق کرد, ولی چون حسین نتوانست با او شمشیر یازد بجای جنگ به حمزه نامۀ صلح نوشت و زکاة بدو داد و جنگ نکرد تا پدرش پسر دیگر خود عیسی را فرماندهی لشکر داد اگر چه حمزه عیسی را نیز در جنگ اول بشکست و به بلخ پسر نشاند ولی پدرش علی پسر خود را یاوری نمود و لشکریان حمزه را در با خرز شکست داد و حمزه با چهل تن از نشاپور به کهستان (قهستان ) پس نشست.

علی پس از شکست حمزه سپاهیان خود را به اوق و جوین سیستان فرستاد, و تمام آن روستاها را بسوخت که مردم آن به حمزه یاری داده بودند و هرکه با حمزه نسبتی داشت کشته شد و تا وقتی که به زرنج می رسیدند سی هزار مرد را باین جرم کشتند که به تعبیر گردیزی خارجی قعدی بودند, یعنی ده نشین نا مسلح.

عیسی پسر علی بعد از چپاول سیستان , عبدالله بن عباس نسفی را بر سسیستان والی کرد, و باژها را از مردم ستد, و چهار هزار نفر را در زرنج به جمع اموال اسفزار با حمزه در اویخت که دران بسا از لشکریان حمزه کشته و خود او هم بر رویش جراحتی برداشت و در تاکستانی مخفی شد, ولی چون علی بن عیسی طاهر بن حسین را بر پوشنگ والی گردانید, حمزه باز گروهی را فراهم آورد, و برپوشنگ زدو تولید دهشت نمود و طاهر تمام کسانی را که به حمزه منسوب بودن  بنام خوارج کشتار کرد و اموال ایشان را بغارت برد.۱

بقول طبری عیسی بن علی بن عیسی درین جنگها تا زابلستان و قندهار و کابل رسید و شهرتی یافت که ابو الغدا فر در مدح او گفت:

کاد عیسی یکون ذا القرنین                  بلغ المشرقین و المغربین 

۱-ابن اثیر۶/۶۱

لم یدع کابلا و لا زابلستا            ن فما حولها الی الرخجین۱

«نزدیکست که عیسی را مانند ذو القرنین بشناسند که به مشرقین و مغربین رسید, و کابل و زابلستان و اطراف آنرا تارخجین ۲ فرو نگذاشت.»

در سنه ۱۸۶ هـ هارون الرشید با شهزادگان و زیران و قاضیان لشکر داران خود به سفر شهادت رجا بزرگ دربار مسجل کرد و بر دیوار کعبه آویخت. درین سند مامون را بر تمام معاملات خراسان ثغور ناحیت ها امور حربی و لشکری- خراج برید- بیت المال- صدقات   عشور بحیث ولی عهد حاکم مطلق گردانید و این شهادتتانمه در ذیحجه ۱۸۶هـ امضاء و ترتیب و بر کعبه تعلیق گشت.۳

بموجب این سند که در دو نسخه بخط و امضای دو پسرش المامون و محمد ونوشته شده بود خراسان در اقطاع مامون قرار گرفت , و فرمامانی از طرف هارون الرشید بنام تمام مسلمانان و اتباع مملکت عباسی صبح روزشنبه ۷ شب مانده از محرم ۱۸۶ هـ بدین مضمون صادر گشت و صد هزار درهم بدو بخشید.

در خلال این احوال علی بن عیسی در خراسان فشار شدیدی را بر مردم فرا آورد و در جمع اموال شخصی و غارت رعایا افراط کرد و شکایات مردم خراسان بدربار بغداد رسید و بر عزلش متفق شدند۴ ولی این امر بسبب کشتاربرمکیان در بغداد و تاختن های هولناک حمزه که در خراسان ادامه داشت تا سه سال دیگر به تعویق افتاد و علی در خراسان با حملات ادامه داشت تا در محرم سا ۱۸۶ هـ سیف بن عثمان طارابی بحیث فرمانفرمای حربی و قضائی و حصین بن محمد القوسی بر خراج سیستان مقرر شدند ایشان حاکم 

۱-طبری۶/۴۷۲

۲-درخذیار خج عرب سرزمین و ادی ارغنداب و قندهار کنونی است و مقصد از دورج دو طرف دریای ارغنداب  باشد.

۳-طبری۶/۴۷۶ تاریخ یعقوبی ۲/۴۱۶ ببعد.

۴-طبری۶/۴۸۳

سابق حفص بن عمر ترکه را بکشتند و چنانچه گذشت در بیع الاول ۱۸۷ هـ بجای ایشان عبدالله بن عباس نسفی سپه سالار خراسانرا به سیستان فرستادند و در شوال ۱۸۸ هـ چون باز سیستان از طرف خراسان مورد حملۀ حمزه قرار گرفت, او همه عمال دولت عباسی را در لشکر گاه زرنج بکشت و بدر شهر با عیسی بن علی جنگی کرد و سپاهدارا و عفان بن محمد نیز درین گیرو دار کشته شد ولی حمزه بازاز سیستان بسوی خراسان روی برتافت و چون در نشاپور از قوای عی بن عیس شکست دید پس در ذی قعهده ۱۸۹ هـ به حواشی سیستان آمد.

در آخر علی بن عیسی از تاختن های حمزه به ستوه امد , و بدر بار بغداد نامه یی فرستاد که مردی از خوارج سیستان بر خاسته است و بخراسان و کرمان تاختن ها همی کند و همه عمال این سه ناحیت را بکشت و دل بر خاست و یکدرم و یک حبه از خراسان و سیستان و کرمان بدست نمی آید.۱

چون این نامه بدربار بغداد رسید, و اهمیت تاختن های حمزه و کسر کلی عایدات  و مالیات دولت از سه ولایت مهم خراسان- سیستان- کرمان به ثبوت پیوست هارون الرشید خلیفه بفکر چارۀ کار افتاد.

درینوقت قوای حمزه به سی هزار سوار میرسیدع و آنرا بر دسته های پنجصدی بخش کرده بودع و شوکت وقوت تمام داشت و دسته های تازنده را بهر سومی فرستاد و خود وی هیچ جای بیش از یکروز  مقام نکردی ۲

باری هارون الرشید بفکر اوضاع پریشان و پر آشوب خراسان افتاد و ودش به ری (تهران کنونی ) در سنه ۱۸۹ هـ سفری کرد و چون تاخت و تاراج والی خود علی بن عیسی را دید درماه جمادی الاولی هیئتی از قضات را به محاسبه و تعیین اموال علی گماشت, و فرمانده نگهبانان ود(صاحب حرس) هر ثمه بن

۱-تاریخ سیستان ۱۶۰

۲-همین کتاب ۱۶۰

اعین را بحیث والی آیندۀ خراسان معین کرد, و هیئت تفتیش و قاضیان در سنه ۱۹۱ هـ دارائی علی را هشتاد ملیون درهم شمردند در حالیکه سی ملیون درهم را عیسی پسر علی در یکی زا باغهای خانۀ خود در بلخ نهفته بود و هنگامیکه امر مصادرۀ این اموال هنگفت داده شده ، آنرا بوسیله یک هزار وپا نصد اشتر به جرجان بحضور هارون الرشید حمل کردند .۱

بهر صورت شکایت خراسان ازاو ضاع علی به نهایت رسید ،وبقول طبری چون او حسین بن مصعب (یکی ازرجال برزگ پوشنگ )رانا سزا گفت ،وملحد بن ملحدش خطاب ، وبمرگش تهدید کرد، حسین هم شکایت رابدر بار خلافت برد ، ودر آخر هارون خلیفه آنقدر برعلی براشفت ، که فرمان خشم آگینی را بقلم خود در عزلش نوشت واورا روسپی زاده گفت.۲

بدین ترتیب علی بن عیسی از خراسان معزول وجای اورا درسنه ۱۹۱ هـ هرثمه گرفت ، وبمر وآمد ، وعلی را به حضور هارون فرستاد ، وخلیفه درماه صفر ۱۹۳ هـ ازجرجان به طوس آمد ، وپسر خودمامون را به کرو فرستاد ، وچون بیماربود ، درنصف شب شنبه ۳جمادی الاخر ی (۱۹۳ هـ) در طوس بمرد ، ودر همین شهر درده کدۀ سنا باد (مشهد مابعد ) مدفون گردید. 

مقصداز آمدن خلیفه هارون الرشید به طوس این بود ، که تااز نزدیک اوضاع مشوش خراسان را مطالعه نماید ، وبه چارۀ کار حمزه سردار تا زنده ودلیر سیستانی بپردازد ، درین اوقات هر ثمه بن اعین ازطرف خود سیف بن عثمان طارابی رابرسیستان گماشت ولی این شخص از بیم حمزه به زرنج نیامد ، وبفراد وبست رفت . از آنجا لشکری فراهم آورد ، و ابو العریان عیار سیستانی را هم با خود یارگردانید,که سرهنگی جنگی بود،ایشان درسنه۱۹۲هـ درسیتان بامحمد بن حضین جنگ کردند و لی هزیمت دیدند, و بعد ازین چون صالح حماد به حرب خوارج بر امد, او با لشکر یانش کشته شد, وسیف بن عثمان والی سیستان هم 

۱-طبری ۶/۵۱۲

۲-طبری ۶/۵۱۴

در گذشت و اوضاع سیستان  همانطور پر آشوب ماند.۱