119

آیا قرآن حضرت عیسی را خدا معرفی کرده است؟

از کتاب: مسیر ابوحنیفه
15 June 2023

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾

اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏ گردانند (۳۱)



در بعضی ترجمه های "مغرض"،  چنین آمده است:
کشیشان و راهبان، خودها را بجای خدا و مسیح گرفتند.

منتقدین چنین استنباط میکنند که در این آیت مسیح، خدا محسوب شده است.

پس اگر چنین باشد، مسیح شریک خدا میشود و اگر چنین نباشد، قرآن مرتکب اشتباه گردیده، مسیح را سهواً خدا معرفی کرده است.


این ترجمه با ایننوع استنباط، دچار مشکلات عقلی و نقلی آتی میباشد:

۱- خلاف دستور زبان عربی ترجمه گردیده است:

در آیت فوق، کلمات ( أَحْبَارَهُمْ) و (رُهْبَانَهُمْ) و (الْمَسِيحَ)، هرسه دارای زبر و یا فتح اند که اشاره به حالت مفولی اسم دارد. یعنی:

"کشیشان و راهبان، خودها را بجای خدا گرفتند و همچنان مسیح ابن مریم را."

اما درینجا ترجمان مغرض، علامت فتح در کلمۀ الْمَسِيحَ را نادیده گرفته، او را مترادف با کلمۀ الله قلمداد کرده است تا باشد "خدابودن" حضرت مسیح را بتوسط قرآن تصدیق کند.
ناگفته نباید گذاشت که ایشان همچنان مدعی اند که در زمان پیامبر اکرم، اصول علامت گذاری و علامات سجاوندی وجود نداشته است که به یقین بتوان حضور فتح را در کلمۀ مسیح اثبات کرد.

این ادلۀ همچنان، بی اساس است چون اعرابی ها قرآن را بطور شفاهی حفظ کرده بودند و قرآن ملفوظ، اصلاً ضرورتی به این علامات نداشت و ندارد. اساساً در آنزمان، هیچ عربی زبان مادری خود را از صورت مکتوب آن فرا نمیگرفته است.


۲- خلاف آموزه های قرآن در موضوع توحید میباشد:

قرآن یگانه کتابی است که بیشتر و بالاتر از کتاب دیگر، آموزه های خود را براساس اصل "توحید" میآموزاند.

بعبارت دیگر، یک فرد برای مسلمان بودن و یا مسلمان شدن، باید و الزاماً کلمۀ شهادت را خوانده تهعد ببندد که به خدا شریک نیآورد.
سورۀ اخلاص و آیات کثیری در قرآن وجود دارد که خدا موضوع "شرک" را بدتر از هر باور دیگری، مورد نکوهش قرار داده، مسلمانان را ازآن هشدار میدهد.


۳- ادامۀ همین آیت، تقض ادعا میکند:

اگر ما همین آیت را مکمل بخوانیم، دقیقاً متوجه اصل موضوع میشویم:
"
 با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه با وى شريک مى‏ گردانند".


۴- تمام ترجمه های معتبر اسلامی و غیراسلامی با چنین ترجمه، موافق نبوده و نیستند:
قرآن در ظرف بیشتر از هزارسال، به بارها تحت "زره بین" محققان و مفسرین و متکلمین و فیلسوفان و دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان قرار گرفته است و بسا رسالات و مضامین و کتابها در نقد این کتاب، نوشته شده است. اما هیچکسی تا امروز، غلطیئ و تناقضی در این کتاب پیدا نکرده است بلکه، بسیاری از محققان، قدرت و باروری و منزلت زبان عربی را، مدیون ادبیات قرآنی توصیف کرده اند.
بطور مثال، پروفیسور "
Nicolai Sinai" از دانشگاه "Oxford" انگلستان، تحقیقات گسترده ئی در سطح اکادمیک انجام داده و ادعا دارد زبان عربی، موضع اکمال و قدرت خود را از زبان قرآن به ارث برده است نه انکه زبان قرآن تابع زبان عربی بوده باشد.
زبانشناسان عرب مسلمان و حتی غیرمسلمان، ادبیات قرآن را از جنس شاهکارهای بیبدیل توصیف و دسته بندی نموده در ارتباط باآن کتابها نوشته اند.

دانشمندان مسلمان، سطح زبانی ادبیات قرآن را دلیل حقانیت اسلام میدانند و مدعی اند هیچ انسانی قادر به تولید چنین ادبیاتی نیست.

۵- حضور فیل در مسجد یا مشکل عقلانی:
اگر به فرض محال، اینرا بپذیریم که قرآن، حضرت مسیح را "عین ذات خدا" معرفی کرده باشد و یا سهواً مرتکب بیان این مقوله شده باشد، توجیه و تفسیر پیامبر اکرم به مسلمانان آندوران چه بوده است؟
و اگر راستی موضوع "ربوبیت" حضرت عیسی، تصدیق گردیده بود، نخبگان مسیحی چرا تاحال از حضور چنین فیل محترم، سخنی نگفته اند؟
و یا اگر این خطا از جانب خدا سهواً به پیامبر اکرم نازل شده بود، پس چرا هیچکسی از دوست و دشمن، درین یکهزارو اند سال، متوجه آن نشده است؟

چرا کسانی در پئ یافتن اشتباهات و یا غلطی در قرآن اند؟

قرآن در سورۀ بقره ادعا دارد که این کلام از جانب خداست که در درستی آن شک نیست.

ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ

اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست

یا

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾

آيا در [معانى] قرآن نمیانديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى میيافتند (۸۲)




و در قرآن همچنان، آیات متعددی وجود دارد که نوعیت و کمیت و کیفییت قرآن را از توان مخلوق فراتر میداند.

وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ

مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۳﴾

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ ايم شک داريد

پس اگر راست میگوئيد سوره‏ ئی مانند آن بيآوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد (۲۳)


منتقدین قرآن با استفاده فقط از همین دو مدخل، تلاش دارند تا حقانیت این کتاب را، باطل بسازند.

چون، اگر این کتاب دارای اشتباهات باشد، نهایتاً براساس ادعای خودش، نمیتواند کلام خدا باشد.

و اگر ما، قرآن را الهامی از جانب خدا اما از جنس بیان بشر تلقی کنیم، انگاه ابداع آن توسط مخلوق ممکن میشود.