قرن سیزده
بعد از مرگ احمد شاه بابا در سال 1186 پسراو تیمور شاه پادشاه شد و 22 سال سلطنت نمود و بزرگترین شاعره قرن سیزده که عایشه افغان نام داشت در زمان او و زمان شاه حیات داشت و از تیمور شاه نوازش ها و صلات زیادی نموده .
احقاد احمد شاه نتوانستند امنیت آرامی را نتوانستند در مملکت برقرار دارد و در زمان آنها جنگ ها و ضد خورد های بیشمار داخلی و خارجی اتفاق افتاده تا اینکه بلاخره زمام اداره مملکت بدست پسران سردار پاینده محمد خان که یک از مامورین شاههان سدوزایی افتاد . این برادران متعدد که به خاندان سدوزایی مشهور بودند تا چندی افغانستان را بصورت ملوک
۱مشاهیر النسوان ،
«۵۲»
الطوایفی اداره مینمودند ولی بعدا به فکر آن افتادن که یکی از برادران را بحیث پادشاه افغانستان بشناسند تا اداره امور دولتی در یک دست تمرکز یابد همین است که در سنه ۱۲۵۴ امیر دوست محمد خان را به تخت سلطنت نشاند ند . در سنه ۱۲۵۵ انگلیس ها در افغانستان هجوم آورده جنگ اول افغان انگلیس شروع گردید امیر دوست محمد خان مجبور شد به بخارا فرار نماید اما در سنه ۱۲۵۶ به انگلیس ها تسلیم و به هندوستان تبعید شد در ۱۲۵۹ در نتیجه مجادله مردانه ملت افغان بعد از قتل شاه شجاع که به کمک انگلیس ها تاج افغانستان را تصاحب نمود ، انگلیس ها افغانستان را ترک کردند و امیر دوست محمد خان به سلطنت نشت و بیست سال پادشاهی کرد بعد از وفات وی امیر شیر علی خان پادشاه شد با وقفه دوسال از 1۱۲۸۳ الی ۱۲۸۵ که دربین امیر محمد افضل خان و امیر محمد اعظم خان پادشاهی کردند ، تا سنه ۱۲۹۶ سلطنت کرد درین سنه جنگ دوم افغان انگلیس شروع شد و امیر شیر علی خان به بلخ فرار نموده و در آنجا دنیا را بدرود گفت ملت دلیر افغان برای بار دوم با انگلیسها مجادلی خونین نموده قشون انگلیس را که تا کابل رسیده بود در کابل و میوند شکست سختی داده و مجبور به تخلیه مملکت خود ساخت . در سنه ۱۲۹۷ بعد از سلطنت مختصر امیر یعقوب خان امیر عبدالرحمن خان به تخت سلطنت جلوس نمود . تا سال ۱۳۱۹ پادشاهی کرد .
در زمان همه شاهان سدوزایی و محمد زایی افغانستان صحنه زدوخورد و جنگ های داخلی بوده زمینه برای احیا و ترقی علوم و ادبیات مساعد نبود، طوریکه گفته میتوانیم درقرن سیزده در افغانستان علوم و فنون ادبی رو به انحطاط نهاد و پادشاهان این دوره چون بیشتر گرفتار فرو نشاندن آتش جنگ های مختلف بودند برای تشویق و پرورش علم و ادب فرصت نداشتن ، تنها امیر شیر علی خان یک مرد منور و علم دوست بود و به دربار خود شخصی مانند سیدجمالدین افغان داشت ، به امور عرفانی و مدنی تا اندازیکه در قدرتش بود توجه نمود . مکتبی تاسیس و اخباری بنام شمس النهار نشر نمود که هردو باازمیان رفتن او ازبین رفت .
ولس باوجود این همه مشکلات و موانع در این قرن نیز یک تعداد اشخاص منور و فاضل شعرای برجسته مانند غلام محمد خان طرزی ، واصل ، عاجز افغانستان ، ولی طواف ،رشید الفت و غیره دیده میشود . تعدادی زنان شاعره در این دوره نسبت به دوره های دیگر بیشتر است و شرح حال و آثار شان بهتر معلوم است . درسنه ۱۲۰۹آقا محمد خان قاجار آخرین پادشاه سلسله زنبیه را شکست سختی داده این سلسله را ازبین برد و خود برسر سلطنت نشسته طهران را پایتخت خود ساخت ، بعد ارز آنکه آقا محمد خان به تمام دشمنان داخلی خویش تسلط یافت بطرف خراسان و قفقاز لشکر کشید و شارخ میرزا افشار که تاب مقاومت را نداشت ولایت خراسان را به او تسلیم نمود و به این طریق ذخایر نادر شاه افشار بدست قاجاریه افتاده برثروت و اقتدار آنها افزود آقا محمد خان و بازماندهگان او چندیدن بار با روس ها و عثمانی ها جنگیدن و فتح گاهی نصیب قاجاریان زمانی به هرطرف مقابل می گردید همچنان در طول سلطنت این ثلاله در داخل ایران نیز چندین شورش وانقلاب برپا شد که نهضت بابیها یکی از آن جمله آن است .
ولی باوجود این همه اغتشاشات داخلی و جنگ های خارجی در دوره قاجاریان ادبیات فارسی که چنانچه قبل از اشاره رفت ، در عصر صفویان مخصوصا در نیمه اخیر آن روبه انحطاط نهاده بود تحول نموده از سخن پردازی ها و تکلفات سبک هندی صرفنظر نموده و شوه ساده تری که به سبک قدما نزدیکتر است پیش گرفته ، شعرای برجسته یی مثل نشاط ، قایم مقام ، خاقانی ، وصال شیرازی و غیره بوجود آورد . شاهان و شهزاده گان قاجاریه نیز بعضا قریحه شعری داشته به ادبیات و سخنوری توجه مخصوص مینمودند و این علاقه شان به زنان و دختران آنان نیز تاثیر نموده چنانچه چند تن از زوجات بیشمار فتح علی شاه قاجار و بعضی از دختران و نواسه های او در شعر و ادب دسترس وعلاقه مفرطی داشتند ، که همه آنها در این فصل جداگانه گرد آورده شده اند .
در قرن هژده عیسوی نفوس سیاسی و تجارتی انگلیس در هندوستان روز به روز زیاد شده رفت ولی زمام اداره هنوز رسما در دست آخرین شاهان سلسله مغلان هند بوده تا اینکه در سال ۱۲۱۷ هجری لشکر انگلیس دهلی را گرفته و به اقتدار این خاندان خاتمه داد اگرچه چند تن دیگر از پادشاهان مغول در جاهای مختلف هندوستان پادشاهی کردند انقراض آنرا از زمان تصرف دهلی باید دانست بعد از این تاریخ زبان انگلیسی جای فارسی را گرفته به مدت قلیل زبان رسمی هند گردید و از این سبب است که در قرن سیزده شاعران فارسی گوی در هند کمتر بنظر میخورد و همچنان تنها دو یا سه تن از زنان شاعره این قرن از هند و باقی همه از اهل افغانستان و ایران بودند .