138

گژدم غربت

از کتاب: ماتمسرا

به استقبال قصیدۀ معروف ناصر خسرو بلخی

"آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا"



هر دم زند به رگ رگ جان نیش تر مرا 

آوارگی ازین چه کند بیشتر مرا


این چرخ سفله خو که به هر در نشسته است 

آخر نشاند همچو خودش در بدر مرا


در زیر سایبان فلک جای امن نیست 

تا شب شود به بالش راحت بسر مرا


تا کی کشاندم به رکاب سیاه خویش 

این گربه چشم کجرو رویین سپر مرا


پیری رسید و هر نفر از ضربه های قلب 

بیدار میکنند به زنگ خطر مرا


از مرگ پیشتر کندم آب همچو شمع 

این قطره قطره خون که چکد از جگر مرا


ترسم که بار تن نتوانم به گور برد 

گر زندگی گذارد ازین دیر تر مرا


تا عیبهای وی نکنم پیش چشم خلق 

بنمود روزگار چنین کور و کر مرا


شادم از گوش خویش که اینک نموده است 

از حرفهای زشت کسان بی خبر مرا


چشمم چه گفته بود به گوش ستاره دوش 

کز چشکمش کنون ندهد درد سر مرا


دانم به هیچ مرحله درمان پذیر نیست 

آن تیرها که گشته به دل کار گر مرا


مشکل که درد و سوز دلم را کند بیان 

بر جای نامه تا نبرد نامه بر مرا


یاران! مرا برید در آنجا که آفتاب 

از مهر بوسه ها زده بر چشم و سر مرا


آنجا که کوهسار فلک ساى شامخش 

پرورده همچو جان گرامی به بر مرا


در پرتو چراغ فروزنده اخترش 

شبها به کوی عشق شده راهبر مرا


بارنده ابرها و درخشنده برق ها 

هم خنده آفرین شده هم نوحه گر مرا


سر چون حجر به پایه قدرش نهاده ام 

هر چند دور میفگند چون حجر مرا


آخر مرا فلک به شکر خنده میکشد 

زین سان که داده تن به بلای شکر مرا


غم بود ورنج و محنت و زندان و اشک و خون 

هر تحفه یی که داد، جهان زین سفر مرا


بردند و سوختند و به دشمن فروختند 

گنجینه یی که بود ز لعل و گهر مرا


یعنی کتاب خانه ارزنده نفیس 

تذکار جاودانی اهل نظر مرا


هر صفحه اش بیانگر بنهفته رازها 

از قرنهای گم شده، بی ثمر مرا


زین پس نیم به صحبت مردم نیازمند 

اشک است و آه مونس شام و سحر مرا


نازم به خشکی لب و مژگان تر که کرد

آزاد از تعلق هر خشک و تر مرا


بازارگان دهر نیرزد به مشت خس 

صد بار اگر کشد به ترازوی زر مرا


شاکر ز ایزدم که به لطفش نیوفتاد 

بر آستان دشمن میهن نظر مرا


من دامن خدای ندادم ز دست خویش 

عمری به در چو حلقه نشانید اگر مرا


ممنون طالعم که نه پیوست هیچ گاه

با خائنان ملک به یک رهگذر مرا


باز پاد زهر شعر دریغ است گفتنم 

آزرده کرد گردم غُربت جگر مرا