مذهب صاحب کتاب و املاء آن
ظاهراً از روى كتب طبقات حنفيه ، امام خمرکی، پیرو مذهب حنفی اس حنفیان اندران عصر در ماوراءالنهر و خراسان اکثریت نام داشتند
در داخل کتاب هم دلایلی و اشاراتیست که او را حنفی باید شمرد. ولی گاهی در شرح احکام از اقوال امام شافعی و کتب شافعیان نیز مطالبی را می آورد، که از خواندن آن "شافعیت" او را توان فهمید. مثلاً در فصل افعال الصلوة اكثر مطالب واحكام نماز را از اقوال شافعیه میآورد، و حتی در مسئله نحر و دستها برآوردن در حال رکوع و بعد از آن ، بالحنی سخن می راند ، که ترجیح قول شافعیه را از آن استشمام توان کرد . ولی درین کتاب موارد فراوان موجود است ، که احکام مذهب حنفى را بقول ما يا علمای ما و بیان داشته که او را ظاهراً حنفی وانمود میکند . مثلاً در فصل ارکان در خواندن فاتحه خلف الامام گوید :
"و بعضی از علما فرق کرده اند، میان نماز نرم خواندنی و بلند خواندنی . در نرم خواندن مقتدی نیز بخواند . و این قول از عبدالله بن عمر واز عبدالله بن زبیر نقل کرده اند . و مذهب زهری و مالک و... اينست ويكث قول شافعی اینست . وبقول علماء ما سامان خواندن نیست ..."
در فصل صلوة الخوف گوید :
" فاما آنچه در نماز ،نشاید چون تیری بود ، که بروی پر مردار بود ، ترکیب کرده یا چیزی که از پوست مردار ساخته باشند ، هر چند دباغت کرده باشند، و این هر دو بر قول شافعی است. فاما بقول ما اينها پاک بود..."
ازین اشارات باید حکم کرد که املاکننده کتاب ، امام خمر كى حنفى المذهب بود ، ولی در فقه از اقوال ائمه دیگر و اهل سنت و قوفی تمام داشت ، واقوال شافعیه را مخصوصاً با اهمیت و اعتناء فراوان برای مقایسه نقل می نماید و خود گوید :
قال الشيخ ابو رجاء : شرط این کتاب آن بود ، که بایستی که خلافهای مسائل وقولها یاد نکردمی ، ولیکن از آن یاد کردم که اگر کسی بخلاف کردن ابو حنیفه رحمه الله مستحق ملامت میشود ، ابویوسف و محمد و زُفَر بملامت اولی تر ، که استاد را خلاف کردند ، مذهب وی که دراز شد بخلاف اصحابان وی شد . . . .
) باب الشهيد )
درین کتاب تصریحاتی است که بورجاء خمر کی شاشی ، مدتی در بخارا هم بوده، و بعد ازان بمرو ساکن شده است .
کانون پرورش زبان دری و مراکز عمده آن هم از مدتی همین بلاد ماوراءالنهر و خراسان بوده و فکر عرفان و تصوف هم درین دیار پرورده شده و بهترین و جامع ترین آثار فقهی و عرفانی و کلامی را هم مردم این سرزمین بوجود آورده اند ، از سکونت شیخ در بخارا از خود کتاب سندی داریم :
"قال الشيخ: در بخارا از مذکری شنیدم که او از گازری حکایت کرد ."
(فصل استبراء)
وی در ماوراءالنهر با علما محشور بود و ازیشان سماعها دارد ، مثلا در کتاب المناسک گوید :
" سماع است از احمد سغدی مردی بزرگ بود از علماء ماوراءالنهر"
و این حکایت عجیبی است از نصر احمد سامانی امیر خراسان ، که سبکتگین پدر سلطان محمود ، مولی زاده او بود و او به پای بوسی عارف بیکندی ( ٤١٢-٤٨٢ ق ) خود را رسانیده بود.
(كتاب المناسكث )
بنابرین سنخ انشا و سبک نوشتن و استعمال جمل و اصطلاحات و تمام خصایص کلام خمر کی بطرز بیان اهل خراسان و ماوراءالنهر ماند، و دلائلی هم موجود است که این کلام از امالی شیخ فراهم آمده، گفتار او را ضبط کرده اند : در مسائل سجود سهو می نویسد :
"اگر مصلی پیغامبری را جواب دهد در نماز خویش ، از چیزی که بپرسد نمازش تباه نشود، "هكذا ذكر الشيخ ابوالرجاء"
وازین بر می آید که این قول شیخ را سامع شاگردش از قول او املا کرده است.
در آغاز فصل سجود شکر است :
"قال الشيخ الامام ابو رجاء رحمه الله ..."
در باب وجوب جمعه گوید :
بورجا گر چه بسیار مثال نماید ، چون خواجه هم در قدم اول
باشد از منزل خوش آمد خویش قدمی فرازتر ننهد."
درینکه در حالت خوف ، قصر نماز ، روا نباشد ، در حالیکه در حالت مسافرت سهولت است، امام خمر کی توجیهی املا می نماید بدین عبارت :
"آنچه مرا روی می نماید و الله اعلم معنی آنست نماز در حالت خوف که فرشتگان برخود خطبه کردند و گفتند : نحن نسبح بحمدک ونقدس لک .
و در فرزندان آدم گفت دگر کردند: اتجعل فيها من يفسد فيها... حق تعالی بایشان نمود که شما بر بساط امن ، کمر خدمت بستید. چون مسلمانان صف بر گشند و سلاح برخودر است کنند ، و در میدان جولان کنند، حق تعالی امر کند : نظاره کنید! در آن کسانی که می گفتید که ایشان خون ریزانند و فساد کنندگانند..." باب صلوة خوف این بود آنچه درباره املا و سبک دری نویسی و مذهب صاحب کتاب نوشته آمد ، چون فصلى علاحده بر خصائص دستوری و انشاء کتاب در آخر آن تعلیق شده تا این مبحث روشن تر گردد، بنابرین درینجا خواننده گرامی را به آنجا حوالت میدهیم.