32

فتوحات سلطان غیاث الدين

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

راجع به تصحيح اسماء ومعلومات جغرافی برخی ازشهرها وبلاد،که درجمله فتوحات سلطان غیاث الدین ذکررفته و اختلافي ضبط نسخ آنرا درذیل صفحه نشان داده ام،شرح ذیل خواندنی است:

هرات،وداور(زمینداور) فارس، تالقان، نیشاپور، لوهور لاهور) مروالرود، نیمروز، سجستان،فوشنج (غربی هرات) زابل، غزنین،کابل،عراق،(ماورای خراسان طرف غرب) بلادی است،که اکنون هم اکثرآن مشهوراست.

اما کالیوان یاکالین یاکاليون شهری بود،دربادغيس وشمال هرات که درحواشی کتاب مکررأ شرح داده شد، وکالیورنسخة اصل سهواست، واین قلعه بعد از دوره غوریان درعصرآل کرت نیز شهرت زیاد داشت وسیفی هروی درتاریخ هرات بارها ذکرآنرامی نماید،ومشاهیرکالیوین را می آورد،وگاهی آنرا مرادف درحصارنرتو نيزشمرده است (ص۸۱) که بحصارنريمان شهرت داشت،وروضة الصفا شرحی درآن باره میدهد.

فيوارکه دريك نسخه بنوار، و دردیگری فروار نوشته شده،همان فيوار یا پیواراست، که درشمال هرات اندرقادس واقع بود، و درحواشی کتاب آمد، و یاقوت آنرا با سنجه (سنگه) بنام بیوارازشهرهای غرجستان می شمارد (۱) شاید (فروار) یکی ازنسخ (قزدار) باشد،که قرارضبط جغرافيانگاران (قصدار) از بلاد طوران (بلوچستان حاليه) بود،واکنون خضدار است.

قلعه سیفرود دراین کتاب مکررا ذکررفته، وسيف برد نسخة اصل سهو است،غزستان بلا شبهت غرستان یا غرجستان است که شرح آن درین تعليقات داده شد.

 خرروان یا خزروان همان جرزوان یا گرزوان جوزجانان است،که درحواشی کتاب شرح دادم، نقطه (ج) تبدیل شده است، و این شهردرتاریخ هرات سیفی هروی نیزبصورت جرزوان و درزوان وغيره بسیارمی آید،وعبارت ازگرزیوان موجودة ميمنه است،

(۱) اراضی خلافت شر قی ص ۴۱۶



(۳۴۶)                                                       فتوحات سلطان غیاث الدین                                      تعلیقات

اما جروم که در مط خروم است، جمع جرم معرب گرم است،که گرمسیررامی گفتند،واندرین تعليقات جدا شرح دادم.

تکناباد ياتکين آباد،که درمط يکباد طبع شده،شهرمعروفی بود؛درحدود قندهارموجوده که بیهقی وگردیزی وغیره هم آنرا تکنابادمی نویسند،واکنون اثری ازین شهربميان نيست.وتعیین موقعیت آن هم مشکل است،ازخلال نوشته های منهاج سراج چنین پدیدمی آید،که تکناباد دربلاد رخج واقع بود (طبقه ۱۷ذکرامیرسوری) ورخيج عبارت است ازوادی های بین هیرمند وارغنداب بطرف غرب قندهارموجوده،هم او درجای دیگری ازهمان مبحث تصریح می کند که جوش آب گرم نزديك تكناباداست،(طبقه ۱۷ ذکرعلاءالدين حسين) این آب گرم را تاکنون مردم قندهارگرماب گويند،وطوريكه گفتيم درگوشه شمال غربی قندهاربفاصله (۴۰) کروه برکناردریای هنرمند بعد ازساروان کلا(سروان تاریخی) مقابل زمین داورافتاده،و اگرتکناباد درنزدیکیهای گرماب واقع بود،پس گرفته می توانیم که این شهرتاریخی بین خاکریزودهراوت وميوند و زمینداورافتاده بود،واین معنی رامی توان ازگفته منهاج سراج تایید کرد،زیرا دربدومبحث مذکورگوید که سلطان بهرام شاه بالشكرغزنه بیلاد درمسیرازرخج و تكناباد روی بطرف زمین داورآورد،چون زمین داوردرمقابل گرماب موجوده برساحل طرف مقابل هنرمند افتاده،بنابران بیجا نیست که ازتکناباد روی بزمین داورآورده باشد،درین جایها است که بین سلاطين. غوروغزنه حربي صعب روی داده بود.

بعد ازطبقات ناصرى يگانه اثری که ازآن موقعیت تکناباد را می توان تعیین کرد،همانا تاریخ هرات سیفی هروی است،که بارها این شهررا ذکرمی کند،وی افغانستان (اوغانستان) را باصطلاح عصرخوش تا اواسط ناحيت بين مجاری هیرمند وارغندآب می شمارد،واین حساب تکناباد داخل افغانستان نبود،وبطرف غرب مجرای ارغنداب افتاده بود (ص ۲۰۰ -۲۰۷- ۲۰۸ -۲۲۷ تاریخ هرات) برخی ازنويسندگان باین فکرند که تكناباد درنزدیکی های قندهارکنونی واقع بود،ولي مطالعه دقیق این رأی را نمی پذیرد،چه بقرارتصريح سيفي قلعه قندهار





تعلیقات                                           فتوحات سلطان غیات الدین                                               (۳۴۷)

درهمين اوقات حصنی بود جداگانه،که داستان فتح آن در ۶۸۰ھ بدست یکی از آل کرت درهمین کتاب مذکورافتاد (ص ۳۶۹). 

سیفی درجای دیگرازکتاب خویش چنین گوید:که درسال (۶۵۳ھ) ملك شمس الحق والدين حصارتیزی را که درآن افغانیان زیرحكمداری المارنام بودند بعد ازجنگ شدید گرفت، و بعد ازفتح آن جا کامیاب ازافغانستان به تکناباد آمد،وملك عزالدين توليك ومبارزالدين محمد نهی را باسه هزارمرد به تکناباد بگذاشت وازآنجا بعد ازبیست روز بقلعة مدروسة خيسارمتوجه شد (ص ۲۰۷)

ازين اشارت نیزمی توان دریافت:که تکناباد خارج ازحدود آن وقت افغانستان بعد از تیری واقع بود که موقعیت آن را درسطورفوق حدس زده توانستیم.

علاوه برآن مبارکشاہ فخرمدبر درآداب الحرب والشجاعه که درحدود (۶۳۰ھ) نوشته شده،نیزجنگی سلاطين غزنه وغور را اززبان يك شخص تکنابادی که خواجه علی نام داشت ذکرمی نماید(ص ۵۶ وقتباسات کتاب مذکورطبع لاهور) وی گوید که به تکناباد بآب گرم میان خسروشاه وعلاءالدین غوری مصاف بود،وازین اشارت نیزچنین برمی آید،که تنگين آباد به آب گرم نزديك بود.

پنجده که درمط سجده آمده شهری بود درمرو،که اکنون هم به همین نام برخط سرحدات شمالی هرات و مروشوروی افتاده ونسبت بسابق ویران است،فارياب شهری بود،درجوزجانان که اکنون دولت آباد گویم (۱) و درتشکیلات موجوده مربرط است به ولایت مدمنه افغانی.

اماميمند شهری بود درغرب قندهارومجرای ارغنداب،که اکنون میوند گوییم،خاندان معروف میمندیان دوره غزنويان از انجاست،علاوه برآن میمنه موجوده نیزازطرف مورخان وجغرافيانویسان گاهی (میمند) بدال آخرضبط شده که درینجا مقصد یکی ازموضعين باشد.

اغراق که درترجمه راورتی آمده، وعراق هم نسخت شده ،صحیح آن اغراق است،که قبیله ای بود،ودرحواشی کتاب شرح دادم.

(۱) جغرافیای تاریخی ایران صفحه ۸۲ -