111

عبارت ، عبارت اضافی و تتابع اضافات درشعر

از کتاب: زبان د آری
عبارت همنشینی دویا چند واژه است که باهم پیوند نحوی دارند، مگر معنای تام و کاملی را بیان نمی کنند . همین مساله عبارت را از جمله جدا می کند و به ديگر سخن ، عبارت پارۀ نا تمامی ازجمله است .
پیوند نحوی چیست ؟
دربیان عبارتهای اضافی گونه های پیوند نحوی بیا ن می شود . اکنون ببینیم که عبارت چند گونه است .
عبارت چهار گونه است :
يکم _ عبارت اضافی
دوم _ عبارت بدلی
سوم _ عبارت عدد و معدود
عبارت اضافی
اضافت ، پيوستگی دو اسم يايک اسم و يک صفت با يک کسره را می گويند ، که واژۀ نخستين مضاف و واژۀ دومين مضاف اليه ناميده می شود و همین پیوند یکی از پیوستگیهای نحوی است.
به زبان دیگر هردویا بیشتر واژگان که با کسره ها به هم پیوسته اند ، عبارتهای اضافی اند.
اکنون به چند نکتة املایی غورکنید :
هرگاه اسم نخستين به الف و واو ختم شود ، بين واژة نخستین و دومین حرف يا نوشته می شود ، مانند: دريای خروشان واشکهای مظلوم آلوی بخارا وآرزوی مادر.
اگر واژة نخستین به هی غير ملفوظ پايان يابد ، بالای هی همزه که سر يا است ، نوشته می شود ، مانند : مجسمۀ مرمرين و شاهنامۀ فردوسی ، عقربة ساعت ، قصیدة رودکی .
اگر مضاف اليه به کانسو ننت (consonent )بينجامد ، کسرۀ اضافت نشانۀ نوشتاری ندارد ، چون اين مثالها : گلستان سعدی و شير نيستان .هی ملفوظی یعنی هیی که درتلفظ می آید دراین جا حکم کانسونانت را دارد، مانند : گناه بزرگ وراه راست .
کانسوننت چیست ؟ همان دستة‌ حرفهای الفبی را می گویند که وقت ادا ی آن صدا به لب ، به کام یا به دندانها بندش یا سایشی داشته باشد. پس به جز واو ، الف ، یا و هی غیر ملفوظ دیگرحرفهای الفبی کانسوننتها اند. واو ، الف ، یا و هی غیر ملفوظی را واولها می نامند . درعربی واو ، الف ویا را حروف علت می گویند و دیگر حرفها را حرفهای اصلی می نامند. درزبان دری کانسوننت ها را صایتها می گویند و واولهارا مصوتها.
اضافت هشت گونه است ، ازاين قرار :
یکم اضافت دارندگی : درعبارت اضافی دارندگی ، کلمۀ اول داشتة‌ کلمۀ دوم است ، مانند : دست من ، مال مردم، موتر همسایه ، گرز رستم ، کافی ملنگ ،کباب فروشی داد خدا ، هر کارۀ خلیفه نظام .
دوم اضافت پیوستگی : درعبارت اضافی پیوستگی ، واژة نخستین ( مضاف) پیوسته به دومین (مضاف الیه ) است ، مانند کنار دریا ، بند ساعت ، ورق کتاب ، سرپوش قلم ، دستۀ چاقو .
سوم اضافت بیانی : درعبارت اضافی بيانی یا در اضافت بیانی واژه دوم نوع و مادۀ واژه نخستین را بیان می دارد ، چون: جراب نخی ، دستبند نقره ، نگین الماس ، گوشوارۀ پلاتین ، موتر تیز رفتار ، سگ شکاری ، گیلاس چای خوری .
چهارم اضافت تشبیهی : درعبارت اضافت تشبيهی ، واژه نخستین به دومین تشبیه می شود ، مانند : لب یاقوت، یعنی لب مانند یاقوت و ابروی کمان یعنی ابروی مانند کمان که اکثر به خصوص درشعر به صورت سرچپه کاربرد دارد . یعنی واژۀ دومین به نخستین تشبیه می شود، چون: خرگاه آسمان ، عروس بهار، کاتب تقدیر ، دیو شب ، تیر نگاه .
پنجم اضافت استعاری : در چنين عبارت اضافی ، مضاف اليه به چيزی يا کسی تشبيه می شود ، خود آن چيز يا کس پديدار نمی گردد ، بل که يکی از لوازم آن در جای مضاف می نشيند ، مانند : دست زور= زور به شخص تشبيه شده است ، که پديدار نيست و لازم آن که دست است به جای مضاف قرار گرفته است . شهپر خیا ل = خيا ل به پرنده يی تشبيه شده ، که دربيان نيامده است ، مگر شهپرآن درجای مضاف نشسته است . عنان خشم = خشم به اسپ تشبيه شده است . خود اسپ پنهان مانده ، مگر عنانش مضاف قرار گرفته است .
ششم اضافت ایجادی : در اين نوع اضافت ، واژه نخستین ( مضاف ) ایجاد شده و یا ساخته شده توسط واژه دومین ( مضاف الیه ) است ، مانند : شاهنامۀ فردوسی ، تاریخ غبار، دیوان حافظ ، مثنوی مولانا ، سلامان و ابسال جامی ، قمار باز داستایفسکی ، مونالیزای میکلانج ، اتللوی شکسپیر ، بینوایان هوگو، دیوان شرقی غربی گویته .
هفتم اضافت نامید نی : دراضافت نا ميدنی ، مضاف به نام مضاف الیه نامیده شده است ، مانند مسجد خواجه پارسا ، سینمای پامیر، پل محمود خان، گذر عاشقان و عارفان ، مسجد حاجی یعقوب ، کوچه علی رضاخان ، پارک زرنگار . زبان دری
هشتم اضافت توصيفی : این گونه عبارت از صفت و موصوف ساخته می شود . شاید موصوف با یک صفت بیاید یا با چندین صفت و شدت دهنده ها ، مانند : کودک هوشیار و باغ بزرگ سر سبز خوش آب و هوای پر گل لاله . :
هر گاه عبارت توصیفی واژگون شود به ترکیب بدل میشود، اسم یا صفت مرکب می شود مانند: مرد پیر که پیر مرد میشود ، نام نیک که نیک نام و بچۀ غریب که غریب بچه میشود .
اکنون می گذریم به بازیابی عبارتهای اضافی درشعر شاعران .
دردیوان حافظ می جوییم :
فغان کین لولیان شوخ شیرین کارشهراشوب
چنان بردند صبر ازدل که ترکان خوان یغما را
لولیان مضاف و موصوف و شوخ مضاف الیه و صفت و لولیان شوخ ، عبارت توصیفی .شیرینکار وشهراشوب صفتها برای همان لولیان . خوان یغما عبارت اضافی ، اضافت بیانی.
ازشاعران نامآورپیشین بیدل در کاربردعبارتهای اضافی بر همه چیرگی دارد . تتابع یا پیهم آمدن اضافتها که از کاستیهای شعر شناخته می شد ، درشعربیدل درخشش هنری یافته و موسیقی شعر اورا به اوجها بر ده است.
ای بهارستان اقبال ای چمن سیما بیا
فصل سیر دل گذشت اکنون به چشم ما بیا
بهارستان اقبال ، عبارت اضافی ، اضافت بیانی و چمن سیما ،‌ترکیب ، ترکیب تشبیهی .
سیما مشبه و چمن مشبه به .
فصل سیر دل ، فصل مضاف سیر دل مضاف الیه ، اضافت بیانی . و درعبارت سیر دل سیر مضاف و دل مضاف الیه ، اضافت بیانی .
عرقِ آيينۀ دستِ دعا
اميد اجابت چقدر منفعلم کرد
امشب عرق آيينۀ دست دعايم
عرق آیینة دست دعااضافت توصیفی برای شاعر. عرق مضاف و آیینة دست دعا مضاف الیه . اضافت بیانی.آیینه مضاف و دست دعا مضاف الیه، اضافت استعاری ، و دست مضاف ودعا مضاف الیه، اضافت استعاری .
پيغام عجز سرمه نوا :
پيغام عجز ســرمه نوا با که میرسد
شايد مگس به پشه رساند طنين ما
آيينۀ فرياد خاموش :
نفسهاسوختم درهرزه نالی تا دم آخــر
رسانيدم به گوش آيينۀ فرياد خاموشی
گلچين باغ آرزوی کسی :
زگلچينانِ باغ آرزوی کيستـــــــم يارب
پر طاووس دارد گرد دامانی که من دارم