نثر دوره سامانی

از کتاب: ادبیات افغانستان از قدیمترین دوره ها

چنانکه در بحث قدیم ترین نظم و نثر فارسی دیدیم , قدیم ترین آثار نظم فارسی از اواسط قرن سوم به دست ما رسیده و قدیم ترین نثر فارسی از اواسط قرن چهارم است و تقریبا نثر فارسی یک قرن بعد تر به وجود آمده و از نثر دورۀ سامانی آثار محدودی باقیمانده یا شاید اصلا آثار نثری زیاد هم نبوده برای اینکه بیشتر تألیفات علمای ان دوره به عربی است و تنها کتب علمی و یا تاریخی به فارسی نوشته شده آثاری نثری دوره سامانی همان است که در ذیل قدیم ترین فارسی ذکر شد واینک به اختصاری از آن نام  میبریم:           ۱- مقدمه شاهنامه ابو منصوری : که از طرف ابو منصور المعمری به نام ابو منصور محمد بن عبدالرارق نوشته شده و مقدمه شاهنامه منثوری بود که آن را فردوسی نظم کرده بود و مدتها این مقدمه در اول شاهنامه فردوسی بود  ولی دز مان بایسنقر میرزای گورگان آن مقدمه را بر داشتند و مقدمۀ دیگری جای آن گذاشتند تاریخ نوشتن این مقدمه محرم سال ۳۴۶ هجری است.             ۲- ترجمه تاریخ طبری : اصل ان به عربی موسوم به تاریخ الرسل و الملوک بود . مؤلف ان ابی جعفر محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰ ه) است وو در سال ۳۵۶ به امر منصور بن نوح سامانی اوب علی محمد بن محمد بلعمی ان را تررجمه کرد ابو علی بلعمی دومین وزیر از خاندان دانشمند بلعمیان است .     ۳- ترجمه تفسیری طبری : اصل ان به عربی و از کرده های محمد بن جریر طبری است که به امر منصور بن نوح توسط عدۀ از علمای ماوراء النهر ترجمه شد و شاید سالی پس یا پیش از ترجمه تاریخ طبری صورت گرفته است .        ۴- حدود العالم من المشرق الی المغرب : مؤلف ان معلوم نیست در سال ۳۷۲ ه برای امیر اوب الحارث محمد بن احمد بن فریغون در گوزگانان افغانستان نوشته شده است. ۵- عجایب البلدان و گرشاسبنامه و شاهنامه ابو المؤید بلخی : که اولی از طرف کاتبان دستکاری شده و از دومی و سومی فصولی در تاریخ سیستان و مجمل التواریخ نقل شده است.  ۶- رساله شش فصل و راسله استخراج : مؤلف ان محمد بن ایوب طبری و ظاهرا در سال ۳۷۲ ه تألیف شده است.               ۷- الابنیة عن حقایق الادویة: تألیف حکیم موفق الدین ابو منصور علی الهروی که هنوز در انتساب آن به عهد منصور بن نوح (۳۵۰-۳۶۵ ه ) تردید است:       طوری که در بالا ذکر رفت نویسندگان آن عهد بیشتر آثار خود را به زبان عربی می نوشتند و غالب امرا و زرا و منشیان زبان عربی را خوب می دانستند. ما در اینجا فقط به اسم انها اکتفا میکنیم . در صدر این فقها و نویسندگان امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت کابلی  مؤسس مذهب حنفی که از فحول علمای فقه به شمار می رود, قرار دارد که در حدود سال ۸۰ هجری متولد و در سال ۱۵۰ هجری رحلت فرمودند کتاب «الفقة الاکبر » او که حاوری مسایل فقه اسلامی است , یکی از بزرگترین گنجینه  های فکری و استدلال بشر است ودیگر آثار پهلوی به عربی است که در اوایل قرن دوم هجری در فارس تولد یافت و از علمای نحو سیبویه صاحب الکتاب است که در حدود سال ۱۵۶ در فارس متولد شد و در سال ۱۹۴ وفات . از شعرای معروف یکی بشاربن برد تخارستانی [م۱۶۷.ه] از افغانستان و اوبنواس اهوازی [۱۴۵-۱۹۹ه] است . از منجمین معروف بنی موسی استند, فرزندان موسی بن شاکر خوارزمی . دیگر ابو معشر بلخی متوفی سال ۲۷۲ از دانشمندان و منجمین مشهور این دوره است و اثار زیادی در این فن خود باقی گذارد است . یکی از فضلای آن عصر ابن قتبیه (متوفی ۲۷۶ ه ) صاحب عیون الاخبار و تألیفات دیگر , دینوری (متوفی ۲۸۱ یا ۲۹۰ ه) و ابن فقیه (متوفی ۲۹۰ ه) و محمد ین یعقوب کلینی (۳۲۰ ه) و حمزه اصفهانی (متوفی ۳۵۰ ه) و ابن بابویه (متوفی ۳۸۱ ه) و محمد بن جریر ظبری (متوفی ۳۱۰ه) و ابوبکر محمد بن زکریای رازی (۲۴۰ -۳۲۰ ه) جمله از فضلای و فقهای آن عهد می باشند دیگر از علمای بنام ان عهد, حکیم ابونصر فارابی (متوفی ۳۳۹ ه) است که دارای تألیفات زیادی بود و درر حکمت و فلسفه و موسیقی یگانه عصر است و بعد از ارسطو که معلم اول است , او را معلم ثانی لقلقب دادند.