32

صنایع

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل چهارم ، بخش اوضاع اقتصادی و اجتماعی و اداری و فکری و علمی و ادبی افغانستان
04 February 1967

خراسان و سرزمین مجاور آن تا مجاری سند در بین کشور های وسیع و پر ثروت پارس و هند و ماوراء النهر افتاده و در جنوب ان هم بحیرۀ عرب با بندر های تجارتی بحری بوده ، که با سواحل افریقا و هند جنوبی تا سواحل هند و چین و خود چین کشتی رانی داشته است .

در چنین حال مبادلۀ اموال تجارتی و مصنوعات کشور های مختلف جهان در بازار های خراسان بوده و و یا این راه به شرق و غرب و شما انتقال میبافت که صنعت کاران طبعا از مشاهده و دیدن آثار صنعتی متأثر میشدند ، و در مصنوعات خود اثر های گونا گونی را می پیر فتند که نتیجۀ ثابت این احوال تنوع آثار صنعتی و پرورش صنعت باشد ، و اینک مادر سطور آتی مطالعات خود را درین باره  در کتاب تاریخ دوام میدهیم :

منسوجات :

صنعت پارچه بافی پنبه   کتان   پشم ابریشم   از زمان قدیم درین سرزمین رواج داشته ومادر صفحات گذشته از قول هیون تسنگ و مورخان دیگر دورۀ  اسلامی اشارتی را دربارۀ منسوجات مختلف در نقاط متعدد خراسان ذکر کردیم . هیون تسنگ در سرزمین های شرقی مملکت از پارچه های کیاو شی یی (ابریشم کرم وحشی) و از تسو مو (نوعی از هیمپ = شاهدانه ) و کین   پو لو(کمبله) که از موی نفیس بز بافته میشود، و از هو لا   لی (پارچه موی یک حیوان وحشی) که از منسوجات خیلی نفیس و کمیاب بوده صحبت میکند که ما ازین سخن رواج 

۱سی یو کی کتاب ۲ ص ۱۳۳

صنعت نساجی را در نواحی شرقی خراسان و مجاری دریای سند درک کرده میتوانیم . طبری گوید:

در سنه ۱۲۰ هـ۷۳۷م دهقان هرات هدایای گرانبهایی را در بلخ به حکمران تازی اسد بن عبدالله تقدیم داشت ، که دران جمله دیبا های مروی و هروی و قوهی هم بود که این هر سه سرزمین به خراسان تعلق دارد. 

ابن اثیر به شهرت منسوجات هرات اشاراتی دارد، و مقریزی وقتیکه از انواع منسوجات معروف مصری نام می برد، دران پارچه یی را بنام خراسانی در دریف نفایس زربفت و مخمل وغیره میشمارد ۲و ازین پدید می آید، که منسوجات خراسانی تا مصر شهرت یافته بود.

در شمال خراسان و ماوراء النهر صنعت بافندگی ابریشم در کمال عروج بوده و پارچه هایی با اشکال و تصاویر حیوانی باخطوط منکسر و زوایای ظاهری ساخته میشد، که سراورل ستاین عالم معروف انگلیس در کاوشهای ترکستان چین و کاشغر ،  نمونهای آنرا بدست آورده و معتقد است، که از کارهای سمرقند و بخارا بوده و مانند آثار صنعتی قرن دوم تا چهارم هجری ایرانست . 

از نوع منسوجات منسوب باین دورۀ پارچه ایست خراسانی از ابریشم و پنبه که سابقا در فرانسه در کلیسای سن زوش بوده و امروز در موزۀ لوور وپاریس است وبران بخط کوفی نوشته اند: «غزو اقبال للقاید ابن منصور بختگین اطلا الله بقاء » و شاید مقصد سرداری باشد. که در دربار عبدالملک بن نوح سامانی بود، و بقول ابن اثیر در سال (۳۴۹هـ۹۶۰م) کشته شد. اشکال و تزئینات این پارچه عبارت از فیلهای بزرگ و تصاویر و طاووس و شتر است و از ان معلوم میشود ، که سبکهای اسلامی ظهور نموده و در تزئین بافته ها حاشیه هایی با تصاویر حیوانات و بعضی خطوط و نباتان بکار رفته است.۳

۱طبری۵/۴۶۵

۲خطط مقریزی ۱/۴۱۷

۳صنایع ایران بعد از اسلام ۲۳۰ از دکترز کی محمد حسن ترجمۀ فارسی طبع تهران ۱۳۲۰ ش

در موزۀ صنایع اسلامی قاهره پارچه هایی از دورۀ عباسی موجود است، که محل بافت آن مروز نیشاپور بود، و در موزۀ مترو پولتین پارچه کتانی با کتابت گلدوزی موجود است که درسال ۲۶۶هـ ۸۸۰ م در نشاپور بافته شده است. ۱

صنایع بافت خراسان در دورۀ عباسیان که ایام رفاه و امنیت و بسط مدنیت بود بسیار ترقی کرد، و در مماک عربی و قلمرو و خلفاء شهرت وروایی یافت. تا جایکه تنها در البسۀ متروکه المکتفی بالله خلیفه عباسی بعد از مرگش شصت وسه هزار پارچه های خراسانی و مروی و سیزده هزار دستار مروی را بر شمردند. ۲

نشاپور در قسمت غربی خراسان مرکز صنایع نساجی وتجارت بود، و قوافل عظیم  تجارتی از ان میرفتند و اقسام پارچه های کتانی و نخی والبسۀ فاخر ابریشمی را از ان به بلاد کفر و اسلام فراوان نقل دادندی و شاهان وملوک را به ان میل عظیم بودی چنانچه منسوجات بلاد دیگر در نفاست و اصالت و خاصیت خود بدان نرسید. ۳

در کابل نیز صنعت پارچه بافی رواج داشت و از پنبه پارچه های فاخری می بافتند که از ان ازار های نفیس زنانه و دستمال های مثمن ساختندی و این امتعه از خراسان به چین و سند نیز صادر شدی . ۴

د راوایل فتوح اسلامی ، کلاههای قندهاری شهرتی داشت ، و هنگامیکه عباد بن زیاد ار دربار حضرت معاویه در سنه ۵۳هـ۶۷۲م بر سیستان والی شد، او بر وادی  هلمندوار ارغنداب حمله اورد، و چون بقند هار رسید بقول بلاذری کلاهای مردم انرا درزا بافت و به تقلید آن کلاه پوشید ورواج داد، که انرا عبادیه گفتند. ۵

این کلاههای دراز زردوزی گلابتون کاری شکل هرم کوچکی داشت که بیرون 

۱راهنمای صنایع اسلامی ۲۴۲ببعد ازدیماند فارسی تهران ۱۳۳۶ش

۲تاریخ تمدن اسلامی ۵/۱۰۷

۳صورة الارض۴۳۳

۴همین کتاب ۴۵۰

۵فتوح البلدان ۵۳۲

آنرا باگلابتون زردوزی وگل کاری میکرند. واین صنعت زردوزی وکلاه سازی تاجنگ استقلال هم درقندهار رواج داشت ولی ازهمین اوقات کلاههای کوتاه گنبدی شکل رواج یافت وآن کلاه دراز هرمی که درپشتو تیش گفتندی ازاستعمال افتاد ولی صنعت زردوزی گلابتون باگلهای زیبابر کلاههای گنبدی تاکنون هم درقندهار موجود است. ازمنسوجات سمرقند جامه های سیمگون وسمرقندیه شهرت داشت.۱ 

بیت الطراز بخارا:

 ازان جمله یک ازان جمه یک مرکز بافندگی بنام بیت الطراز معروف بود ونرشخی آنرا چنین ستوده است:

«وبه بخارا کارگاهی بوده است میان حصار وشهرستان نزدیک مسجد جامع ودروی بساط وشادروانها (خیمه)بافتندی ویزدیها۲ وبالشها ومصلی ها وبردیهای فندقی۳ ازجهت خلیفه بافتندی که بیکی شادروان خراج بخارا خرج شدی وازبغداد هرسال عالمی علیحده بیامدی وهرچه خراج بخارا بودی ازاین جامه عوض بردی... وهیچ پادشاه وامیر ورئیس وصاحب منصب نبودی که ویرا این جامه نبودی ورنگ وی سرخ وسفید وسبز بودی وامروز زندنیجی۴ ازان جامه معروفتر است بهمه ولایتها »۵ 

شکرسازی: 

۱احسن التقاسیم ۳۲۵

۲یزدی :جامه منسوب به یزد (فرهنگ ستین گاس۱۵۳۰) شاید همین نام علمی بود برای نوعی پارچه.

۳برد بضم اول نوعی ازجامه مخطط شاید منسوب به فندق نام جایی باشد (غیاث)

۴زندنیجی:منسوب به زندنه یکی ازقوای بخارا که «ثیاب زندنجیه »آن مشهور است (معجم البلدان)

۵تاریخ بخارا۲۴

درقرن نخستین اسلامی صنعت شکر سازی دراراضی خراسان یعنی مکران وطوران رواج تمام داشت زیرا آب وهوای گرم این مناطق برای پرورش نیشکر مساعدبود جغرافیون عرب درپیداوار صنعتی این سرزمین ازفائیذ وتجارت آن ذکرها دارند واین نوعی ازشکر سپید ب.د که اکنون آنرا «مسری»گویند . اصطخری درشهر های طوران نام روستای جدران(ابن حوقل:خرذان)رامی بردکه ازآنجا فانیذ برده می شد وهمچنان بلادماسکان وقصد ار فانیذ فراوان داشت ،که آنرا به کشور های دیگر می بردند ۱اگر چه شکر سپیددانه دار ماسکان مشهور بود ، ولی پسانتر فانیذ طوران ازان خوبتر شد، وشکر ماسکان بدر جۀ دوم قرار گرفت .۲

آسیا های بادی :

آسیای های بادی تا کنون هم در هرات وسیستان موجود است . چون درین نواحی یک فصل کامل سال ،جریان باد بحدیست که چرخهای متوسط را بحرکت آورده میتواند ، بنابرین مردم ازین جریان موسمی ء ریاح استفاده میکند ، واین آسیاهای بادی از مصنوعات خاص خراسان وسیستانست. 

هنگامیکه اعراب فاتح باین سر زمین رسیدند ، یگانه چیز یکه تعجب ایشان گردید ، همین آسیاهای بادی وبقول خود شان طواحین الریاح بود، که هریکی از جغرافیانوایسان عربی ذکری ازان دارد .

اصطخری . گوید : که در سیستان باد های شدید دوام میکند ، تاجاییکه ایشان آسیا هارا برای آننصب کرده اند ، که بؤسیلۀ هوادوران میکند ،۳که همین مطلب راابن حوقل نیز نوشته است .۴والبشاری طواحین الریاح رایکی از عجایب سیستان 

۱اصطخری ۱۷۷وصورة الارض۳۲۵

۲احسن التقاسیم ۱۸۱ 

۳مسالک الممالک ۲۴۲ 

۴صورة الارض ۴۱۵

داند ، که مردم گندم خودرادران آرد کنند ، وبوسیله جریان هواوباد گردش کند .۱زرگری وفلز کاری :

سرزمین خراسان باداشتن کوهسا ر ومعادن گوناگون امتیاز وشهرتی داشت ،ازمعادن یاقوت ولاجورد بدخشان وسیم وزر پنجشیر واندراب وپیروز ه وجواهر نشاپور ودگری کانها کوهسار هندوکش وغور وغیره درکتب جغرافیای قدیم ذکر هارفته ومورخان نیز خاموش نیساند.

با بودن معادن گوناگون ، وجود صنایع زرگری وزیوری سازی ونگین کاری دربازار ها ی خراسان امری طبیعی است ، ومامی بینم که هنر وران خراسانی درین صنعت های ظریف دستی قوی داشته اند . مسعودی گوید : که درسنه ۲۸۳هـ ۹۸۶م عمر ولیث صفاری پادشاه خراسان صدستوری وبسا ازحمار های خراسان را باصندوقهای فراوان مملو ازخواسته های خراسان وچهار هزار هزار (چهار میلیون ) درهم بدر بار المتو کل خلیفۀ بغداد اهداء داشت ، ودر ان جمله بتی بود ازروی (صفر ) که پادشاه صفاری رادربلا دبست وداور بدست افتاده بود ، این بت مجسمۀ زنی بود ، دارای چهار دست ودودست بر نجن طلایی مرصع به جواهر سرخ وسپید ، وبرخی از بتهای کوچک راهم همراه داشت ، که بروی آنها زیور ها وجواهر راکاری کرده بودند ، واین تمائیل را مدت سه روز درادارۀ پولیس قسمت شرقی بغداد به نمایش مردم گذاشتند ، وبعد ازان آنرابدار المعتضد بردند .۲ازین داستانبه ثبوت میرسید ، که عمر ولیث صفاری این بتان را از داور وبست بدست آورده بوده ولابد محصول صنعتی این سر زمین باشد ، که تا قرن سوم هجری باقی مانده بود .

درهمین فصل درشرح صنعت نساجی وبا فند گی گفتیم ، که درسال ۱۲۰هـ ۷۳۷م دهقان هرات ، ازامتعۀ نفیس این سرزمین خواسته های گرانبهایی رابه 

۱احسن التقاسیم ۳۳۳

۲ مروج الذهب ۴/۱۷۲

حکمران عربی در بلخ تقدیم داشته بود ، که درین هدایا برخی از مصنوعات زرگری هرات هم بودبدین تفصیل :

نمونۀ دوکاخ اززروسیم ، وابریق های طلا ونقره وکرۀ طلایی وکاسه های طلا وسیم که تمام این امتعۀ زرین وسیمین صحن خانۀ حکمران عربی راپرکرده بود. 

درنمونه های فلزکاری دورۀ اسلامی خراسان ، ظروف وابر یقهای برنزی موجود است ، که نزئین این ظروف ، برجسنه ویا قلمزده بوده وبا قطعات مس قرمز مرصع شده است . واغلب اینها در موزۀ هرمیتاج لینن گراداست.یکی ازنها که درخت انار وبرگ نخل کم برجسته روی  آن نقش وبا مس مرصع شده ، در گالری والترز  (وال تیرس) دربالتیمور موجود است . این اشیاء که تاریخ ساخت آنرا میتوان قرن هشتم میلادی دانست ، قدیمترین نمونۀ مکتب مرصع کاری خراسان در اوایل دورۀ اسلامیست .۲

کاغذ سازی :

صنعت کاغذ سازی درسالهای قبل از میلاد مسیح درچین رواج داشت ، واز آنجابه بلاد شمالی مجرای آمونفوذ کرده ، وکار خانهای کاغذ در ماوراءالنهر  بنایافته بود. ومسلمانان این صنعت را از مردم سمر قند یاد گرفتند ، ولی به نشر وتوسیع آن همت نگماشتند. گویند که درسنه ۷۵۱م ۱۳۴ هـ برخی از اسیران چینی که کاغذرا از کتاب والیان بوتۀ بنگ بنگ وقنب (کنف ) می ساختند بهبلاد اسلامی آورده شدند ،۳

ومسلمانان صنعت کاغذ سازی رااز یشان فراگرفتند ، وشاید کلمه کاغذ هم اصلا چینی بوده و از راه فارسی به عربی آمده باشد. و اولین کسی که این صنعت را از خراسان به عراق و بغداد برد، فضل بن یحیی بر مکیست که در سنه ۷۹۴ م ۱۷۸هـ 

۱طبری ۴/۴۶۵

۲راهنمای صنایع اسلامی از دیماند ترجمه فارسی ۱۳۷ طبع تهران ۱۳۳۶ ش 

۳دکتور هتی در تاریخ عرب ۲/۵۰۳ طبع قاهره ۱۹۶۱ م بحوالت ترکستان بار تولد ۲۳۶

حکمران خراسان بود ، ۱ و چون در عصر عباسیان پوست نازک برای نوشتن مراسلات و سجلات دفاتر رسمی کمیاب شد، فضل بن یحیی برمکی که این صنعت را در خراسان دیده بود امرداد تا صنعت گران  کاغذ را با کار خانهای ایشان به بغداد و شام انتقال دادند و بقول مقریزی جعفر بر مکی کاغذ را بجای پوست در دواوین حکومتی استعمال کرد، و این صنعت کاغذ شام از راه اندلس به ارو پانفوذ کرد و انرا بهمین نام (چارتا داماسکینا) خواندند، و کاغذ که اختراع مردم  چین بود، از راه سمر فند و خراسان به بغداد و در ممالک اسلامی رواج یافت ، ۳ و کار خالهای کاغذ سازی تا قرن چهارم هجری در خراسان بود، چنانچه جوزجانی در شرح سمرقند گوید:

«وازوی کاغذ خیزد، که بهمۀ جهان ببرند. »۴

ابن حوقل کاغذ ساخت ماوراء النهر را در جودت و کثرت بی نظیر داند۵، که کاغذ سمرقندی را همواره بسایر اقطار می بردند.۶

شرف الزمان طاهر مروزی در حدود ۵۱۴ هـ ۱۱۲۰ م مینویسد: که در زمان قدیم سمرقند را با چین رابطه بود، چون مسلمانان آنرا فتح کردد آثار صنعت کاغذ سازی بسیار خوب از چنیان ر انجا ماند، که یک روی کاغذ سپید، و روی دیگرش زرد باشد. ۷

بقول گوستالوبون: چینیان از پیلۀ ابریشم در زمان قدیم کاغذی را ساخته بودند، و در اوایل سنین هجری اختراع مذکور از چین بسمرقند آمده بود، چون اعراب 

۱همین کتاب 

۲تاریخ تمدن اسلامی ۱/۲۰۰

۳کتاب الهند ۱۳۳ و تاریخ فرهنگ از دوکتور عیسی صدیق ۴۰۷ و تاریخ عرب از هتی ۸۶ 

۴حدود العالم ۶۶

۵صورة الارض ۴۶۵

کتاب البلدان ابن فقیه ۲۵۱

۷طبایع الحیوان ۶و ۱۰

سمرقند را فتح کردند کار خانهای کاغذ سازی را در انجا یافتند ولی بجای ابریشم ، کاغذ پنبه را ارواج دادند، که ابریشم در هر جا پیدا نمیشد و ساختن کاغذ ار پنبۀ کهنه ین صنعت را در اروپا از راه عرب مروج گردایند ؛ که قدیمترین کتاب اروپا بروی همین کاغذ پنبه یی در کتابخان اسکوریا موجود ، و در سنه ۱۰۰۹ م ۴۰۰هـ نوشته شده است. 

تا اواخر دولت اموی درد مشق کتابت بر روی پوست رواح داشت و دفاتر حکومتی عبارت  از لفافهای پوست بود. چون در عصر سفاح عباسی وزرات به خالد بن برمک خراسانی بلخی سپرده شد، دفاتر حکومتی را از همان ادراج و لفایف بطور کتابهای مرتب کرد تاکه در ایام هارون الرشید جعفر بن یحیی برمکی کاغذ را ارواج دار . ۲

و بقول ابن ندیم دران جمله کاغذ چینی و کاعذ خراسانی هم بود، که از کتان ساخته می شد وو گویند که کار کنان چینی انرا در زمان قدیم در خراسان ساخته بودند، و در ایام امویان و عباسیان نشر ورواج یافت . ۳

هیکل تراشی :

هیکل تراشی و مجسمه سازی از صنایع قدیم قبل الاسلام افغانستانست ، که در نتیجّۀ آمیزش دو مدینت بودایی و یونانی در افغانستان و سرزمین گندهار رونق بسزایی گرفته بود، و حتی نقش و لعبت و بت قندهار به سبب زیبایی تاریخی آن در ادبیان دری عصر اسلامی نیز مثل اعلای حسن و جمال شمرده میشد مثلا :

زخوبان و از رید کان سرایی         به قصر تو هر خانه یی قندهاری 

( دیوان فرخی ۳۷۵)

وثاق تو از نیکوان چون بهشت                سرای تو از لعبتان قندهار 

 (دیوان فرخی ۱۵۳)

۱تمدن اسلام و عرب ۶۲۱

۲تاریخ تمدن اسلامی ۳/۵۷

۳الفهرست ۳۲

نگار قندهاری قندلب نیست                   تو قندین لب نگار قندهاریی

(دیوان عنصری ۱۶۷)

بوی خاک از نرگس و سوسن چو مشک تبتی 

روی باغ از لاله و نسرین چو نقش قندهار 

(دیوان انوری ۱۳۰)

صانعی باید حکیم و قادر و قایم بذات      تا پدید آید ز صنع وی بتان قندهار 

(دیوان سنائی ۱۴۱)

در قرن پنجم مسیحی اقتدار هفتلیان و اشتغال مردم بامور جنگی و هجوم باعث گردید، که صنعت هیکل تراشی و بت سازی (بده سازی) تنزل کند، ولی باوجود این فن مذکور از بین نرفت، ودامنۀ ان تا حلول اسلام که مانع بت تراشی بود ادامه یافت. 

نویسندۀ دانشمند آقای کهزاد درین باره مینوسد:

«آثار معبد بودایی فندقستان (مقابل سیاه کرد درۀ غوربند) که مربوط به قرن ۷ م میباشد نمونهاییست ، که بعد از انحطاط صنعتی گریسکو بودیک قرن ۵ م جنبش جدید و آخرینی را در عالم صنعت هیکل تراشی و تصاویر رنگۀ دیواری در افغانستان نشان میدهد. از روی مطالعات موسیو ها کن چنین استنباط می شود، که عوامل و ممیزات صنعتی ساسانی که در قرن چهارم میلادی به مدرسۀ هیکل تراشی گریکو بود یک مخلوط شده بود مجددا جای خود را به عوامل هندی ، مخصوصا ممیزات عصر گوپتا خالی و شیوۀ فندقستان به هیکل تراشی عصر تانگهای چین تأثیر وارد نمود. در مجسمه های فندقستان تناسب اندام، جای خود را به زنگ آمیزی زیاد گذاشته و صنعتگر عصر میخواسته با رنگ ها و الوان محصول دست خود را زیباتر سازد ولی رنگ آمیزی جای تناسب را گرفته نمیتواند . مخصوصا سرهای مجسمه های نسبت به بدن خیلی خورد تر دیده میشود.

بهر حال آثار فندقستان را آخرین هیکل سازیهای بودایی افغانستان حساب میتوان کرد، ولی این را هم در نظر باید داشت، که آثار گچی حتی در قرن ۸م  هم ساخته شده است .»۱

از روی این مطالعات دریافته میتوانیم ، که در حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ هـ یعنی در بحبوحۀ فتوحات اسلامی در افغانستان صنعت هیکل تراشی، اخرین مراحل زندگانی خود را می پیمود، تاکه بوسیلۀ مسلمانان بت شکن از بین رفت.

۱تاریخ افغانستان ۲/۳۵۷