32

احمد شاه ابدالی و دودمانش

از کتاب: تازه نوای معارک

احمد خان بن زمان خان سدوزائی ابدالی یا درانی (از شعبۀ سر بن افغان) در حدود ۱۱۳۵ هـ (۱۷۲۲ع) از بطن زرغونه قوم الکوزائی افغان در ملتان بدنیا آمد. چون پدر و خانواده اش در هرات و قندهار و ملتان حکمرانان افغانی بودند، تریبۀ ایام طفلی او نیز درین شهر ها صورت گرفت.

احمد خان با برادرانش ذوالفقار خان بحدود ۱۱۵۰ هـ در قندهار بامر شاه حسین هوتک بن میرویس خان پادشاه قندهار محبوس بود. چون در سنه ۱۱۵۱هـ (۱۷۳۸ع) نادر شاه افشار شهر قندههار را فتح کرد، به احمد خان در مازندران شمال ایران جاگیر داد و در حدود ۱۱۵۴ هـ (۱۷۴۱ع) اورا از مازندران بدربار خود خواسته به قیادت لشکر ابدالی همرکاب خود مقرر کرد. و تا شش سال درسفرههای جنگی داغستان و ایروان با نادر شاه بود. و چنان شجاعت و اخلاص نشان داد، که مورد توجه خاص نادری گردید. و با او نوید داد که بعد از من پادشاهی بتو خواهد رسید(۱) 

چون نادر شاه شب یکشنبه ۱۱ جمادی الاخری (۱۱۶۰ هـ = ۱۷۴۷ع) در فتح آباد خبوشان کشته شد، احمد خان ابدالی حرم نادر شاه را در پناه خود گرفته و از تاخت و تاز حرم شاهی مانع آمد، که در نتیجۀ آن حرم نادر شاه الماس معروف "کوه نور" را به احمد خان ابدالی

----------------------------------------------------------- 

(۱)افغانستان بعد از اسلام، سراج سلطانی حیات افغانی خورشید جهان سیر المتاخرین تتمة البیان .

بصور صلۀ خدمت داد.

احمد خان با قوای ابدالی روی قندهار نهاد. و در رجب ۱۱۶۰ هـ (۱۷۴۷ع)روسای اقوام قندهار در مزار شیر سرخ متصل قلعه نادر آباد (جنوبی شهر کنونی قندهار) فراهم آمدند. سران این جرگه (مجلس مشوره) نور محمد خان میر افغان رئیس غلجی، و محبت خان رئیس پوپیلزئی و موسی خان رئیس سهاکزی، و نصر الله خان رئیس نور زئی و حاجی جمال خان رئیس بارکزائی بودند، که بعد از نه جلسه احمد خان را به سلطنت افغانی انتخاب کردن. درین وقت عمرش ۲۵ سال بود، و یکنفر فقیر که صابر کابلی نامداشت، خوشۀ گندمی را بدستارش نصیرکرد، و اورا تبریک شاهی داد، شوال (۱۱۶۰هـ= ۱۷۴۷ع) (۱). 

احمد شاه بجای ابدالی که نام قبیلوی او بود، خود را " درانی" گفت. این نام قبلا نیز بر همین قبیله اطلاق میشد (۲)، و بر سکۀ خود لیز چنین نوشت: 

بر یکطرف: " الحکم لله با فتاح، احمد شاه در درانی"

و بر طرف دیگر : 

"حکم شد از قادر بیچون به احمد پادشاه 

سکه زن برسیم و زر از پشت ماهی تا بما" 

احمد شاه در افغانستان تشکیلات اداری و لشکری و مالی و مدنی ساخت. وزیران را مقرر نمود، که بگی خان اشرف الوزراء بامیزائی مشهور به شاه ولی خان وزیر اعظم او بود. بسال د(۱۱۷۴هـ ۱۷۶۰ع) شهر کنونی قندهار را بنام " احمد شاهی " اساس نهاد، و بسال 

------------------------------------------------ 

(۱)احمد شاه بابا و تاریخ احمدی و کتب سابق الذکر 

(۲)عمل صالح۲-۳۰۴پادشاه نامه۱-۳۲۷


۱۱۶۶هـ حصار جنگی کابل را تعمیر کرد و هم شهر تاشقرغان را در شمال هندوکش بنا نمود. در قندهار مشهد، اتک دهلی، روهیل کهند پشاور تته دیرۀ غازیخان ، کشمیر کابل، ملتان و هرات سکه زد، که بران نشان رسمی دولت احمد شاهی یعنی شمشیر دو دم و خوشۀ گندم و ستاره هم منقوش بود.

احمد شاه در مملکت خود که بنام خراسان یا افغانستان یاد میشد تا یک لک عسکر آراست. و از لاهور تا مشهد و از کنار آمو تا بحیرۀ عرب بگرفت، که سالی تا ۳۱ ملیون مالیات داشت. وی سفرهای جنگی ذیل را نمود:

(۱)در اواخر سال ۱۱۶۰هـ(۱۱۴۷ع) غزنی و کابل و پشاور را فتح کرد و ناصر خان (حاکم نادری) را در کابل و پشاور شکست داد. و عبدالصمد خان مهمند زائی  که یکی از سران اشنغر بود، به لشکر احمد شاهی پیوست. و سردار جهانخان سپه سالار احمد شاهی ناصر خان را به ماورای اتک دوانید، و خود احمد شاه به قندهار رفت.

۲-بسال ۱۱۶۱هـ(۱۱۴۹ع) باسی هزار سوار و پیاده از قندهار برامده از راه کابل و پشاور بسواحل اتک و جیلم رسید. شهنواز خان حکمران لاهور بواسطه وزیر الممالک قمر الدین خان از دهلی امداد طلبید و برکنار دریای چناب با لشکر احمد شاهی مقابل شدف و لی از میدان جنگ گریخت، و احمد شاه لاهوررا بگرفت، و بعد ازان لشکر محمد شاه دهلی را شکستانده به ۱۳ ربیع الاول ۱۱۶۱ هـ داخل سهرند (سرهند) شد.

چون در جنگ مالو پور روز جمعه ۲۲ ربیع الاول ۱۱۶۱هـ وزیر الممالک قمر الدین خان کشته شد، بنابران محمد شاه گورگانی پادشاه دهلی ولایت لاهور را به میر منو معین الملک خلف او سپرد.و احمد شاه با دولت دهلی مصالحه کرده و دریای سندهـ را سر حد مملکتین قرار داد، و از راه پشاور و کابل به قندهار مراجعت نمود.

۳-بسال ۱۱۶۲ هـ از راه کابل و پشاور به لاهور رسید، و با میر منو معین الملک حکمران لاهور صلح کرده، مالیات سیالکوت و گجرات و اورنگ آبادد پنجاب و امرتسر را بر عهدۀ میر منو گذاشته که هر سال به دیوان اعلای احمد شاهی برساند. حین معاودت به قندهار سران قبایل که بر خلاف او دسیسه انگیخته بودند مانند نور محمد خان میر افغان غلزائی و گدو خان و محبت خان پوپل زائی را بکشت.

۴-بسال۱۱۶۳هـ۱۷۴۹ع به هرات سفر نموده، و آن شهر را از دست امیر عالم خان بعد از محاصره چهار ماه گرفتف و پنج هزار سوار را به سالاری سردار جهان خان پوپل زائی به تربت جام فرستاد. و هرات را به درویش علی خان هزاره سپرده، به مشهد حرکت کرد. و بعد از چهار ماه محاصره انرا به شهرخ میرزا نواسۀ نادر شاه داد، و خود به طرف نشاپور رفت، ولی چون عباس قلی خان بیات حاکم نشاپور مقاومت کرد، و موسم شدید زمستان آمد، احمد شاه از راه هرات به قندهار مراجعت نمود(۱).

۵-سفر بلوچستان

در وقت جلوس احمد شاهی میر محبت خان فرزند بزرگ میر عبدالله خان از طرف نادرشاه حکمدار قلات و خان براهوی بود، ولی چون مردم بلوچ طرفدار برادر کهتر او میر نصیر خان بودند، و بحضور احمد شاهی هم عرض نموده بودند، بنابران احمد شاه در ۱۱۶۳ هـ بعد از سفر خراسان مستقیما از قندهار روی به قلات بلوچی  نهاد درینوقت 

---------------------------------------------------------------- 

(۱)سراج احمد شاه بابا، سلطانی، خورشید احمدی افغانستان بعد از اسلام و غیره که شرح این چهار سفر از ان اقتباس شده است.

میر نصیر خان نزد میان نور محمد کلهوره در خدا آباد سندهـ نشسته و مادرش بی بی مریم در قندهار بود، و هر دو امداد شاهی را میخواستند. احمد شاه بعد از ورود مستنگ عزیمت قلات نمود. میر محبت خان حاجی رحیم خان بابی را با کلام الله شفیع ساخته بحضور احمد شاهی فرستاد. احمد شاه عجالتا میر محبت خان را به خانی قلات گذاشته بقندهار مراجعت کرد. خان مذکور یکی از خواهران خود را که بی بی میر گوهر نامداشت بوسیلۀ آخوند محمد حیات در غزنی بحضور احمد شاه فرستاد، تا در عقد نکاح شاهی در آمد.

احمد شاه پس از انتظام امور پنجاب و ملتان و کشمیر از سواحل راست دریای سندهـ گذشته و به بنون و کابل آمده به قندهار مراجعت نمود.  در اواسط سنه ۱۱۶۷ هـ احمد شاه از قندهار به هرات رفته و بعد از تصفیه صفحات خراسان مشهد را محاصره کرد، و شاهرخ میرزا نواسۀ نادر شاه انقیاد نموده، احمد شاه نور محمد خان افغان را بصفت نیابت شاهرخ نابینا مقرر داشته، جام و باخزر و خاف و تربت و ترشیز را به هرات ملحق ساخت. و شاه پسند خان را به فتح شاهرود و بسطام و سبزوار فرستاد. بعد ازین احمد شاه عباس قلی خان بیات را در نیشاپور محاصره کرده و مجبور به تسلم نمود. و هم اورا به حکومت نشاپور گماشت، و طایفۀ اورا به غزنی و کابل انتقال داد، و در سنه ۱۱۶۷ واپس به قندهار بر گشت.

میر منو معین الملک در سال ۱۱۶۷ هـ مرد احمد شاه پسرش میر مؤمن را به حکمرانی لاهور گماشت. چون طفل بود، بدستیاری مادرش مغلانی بیگم حکم میراند. درینوقت بین امرا و مغلانی بیگم اختلاف  افتاد و خواجه عبدالله خان بن نواب عبدالصمد خان، بیگم مذکور را بقید انداخت، و از حضور احمد شاهی مقام حکمرانی لاهور را خواست.

اما احمد شاه امان خان پوپلزائی برادر جهان خان سپه سالار را به اصلاح امور لاهور فرستاد. ولی بشار الیه. کاری راپیش نبرد. وآدینه بیگ در سال ۱۱۷۰هـ بالشکر دهلی لاهور راگرفته وسالی ۳۰لگ روپیه به دهلی میداد. درین وقت سکجیون هنو نیز در کشمیر از اطاعت احمدشاه سر پیچید، وخواجه کوچک حکمران افغانی راقتل کرد ، واز طرف دهلی حکمرانی کشمیر راگرفت. بنا بران احمد شاه از قندهار به لاهور آمده و بعد از تصفیه آن صفحات نوراله بن خان با میزائی را به کشمیر فرستاد. وی سکجیون را گرفته وکشمیر را واپس تسخیر نمود.

احمدشاه از لاهور روی به دهلی نهاد، ونواب نجیب الدوله بن اصالت خان یوسقزائی در کرنال بحضورش پیوست، وبتاریخ جمعه۷جمادی الاولی ۱۱۷۰هـ داخل دهلی شد، وعالمگیر ثانی را بتخت سلطنت دهلی نشانده، ودخترشهزاده عزیزلدوله برادر عالمگیر ثانی را برای شهزاده تیمور بزنی گرفت. وامور وزارت دهلی را به نظام الدوله پسر قمرالدین خان سپرد، ونواب نجیب الدوله را سپه سالار هندمقرر نمود. احمد شاه بعد از تصفیه اطراف دهلی وسرکوبی شورشیان، عبدالصمد خان اشنغری مهند زائی را بحکومت سرهند وسر فراز خان را به حکومت دو آبه ستلج وبیاه ، وشجاع خان ابدالی را به حکومت ملتان، وشهزاده تیمور را به حکومت لاهور تا سن وتته داسته، سپه سالار جهان خان را بدفع سکهـ گماشت، وبلند خان سدو زائی را بحکومت کشمیر فرستاد . ودر اواخر سال ۱۱۷۰هـ (۱۷۵۶)به قندهار مراجعت نمود (۱).

۱۰-فتح پانی پت

بعد ازانکه احمد شاه در ۱۱۷۰هـ از هند مراجعت کرد ، در پنجاب فتنه های جدیدی افتاد ، وغازی الدین فیروز جنگ وآدینه بیگ شورش کردند. وفرقه سکهـ نیز در پنجاب قوت گرفت . واز طرف جنوب نیز قوای عظیم مرهته هندو ، سلطنت اسلامی دهلی را تهدید میکردند، وپنجاب را نیز گرفتند ، که شهزاده تیمور وسپه سالار جهان خان از دفاع این همه قوا وفتنها عاجز آمدند. درین وقت زعمای اسلامی هند وامرای دهلی احمد شاه را دعوت کردند که به نجات سلطنت اسلامی هند از قندهار حرکت نماید . وامام الهند شاه ولی الله دهلوی نیز نامهای به حضور احمد شاه مبنی بردعوتش به هند نوشت (۲).بنا بران احمدشاه از قندهار به قلات بلوچ حرکت کرده ، ودرانجا نصیر خان را که خودسری کرده بود، ازراه صلح وخیر خواهی مجبور به تسلیم نموده با سی هزار لشکر قندهار وده هزار بلوچ بقوماندانی نصیر خان ومیر عبدالکریم برادر میر عبدالنبی سراوان وجهلاوان(۳)وغیر از دره بولان گذشت (۱۱۷۲هـ)وبه سواحل دریای سندهـ تا پشاور رسید، وازانجا بسوی لاهور حرکت کرد وبه سار نپور رفت. درینجا روسای بزرگ افغانان هندمانند سپه سالار نجیب الدوله وسعدالله خان روهیله وحافظ الملک رحمت خان وپسرش عنایت خان ودوندی خان وقطب خان با ده هزار لشکر بحضور احمدشاه

(۱)سراج ۱-۱۹،احمدشاه بابا۲۲۵ببعد.

(۲)مکتوبات سیاسی شاه ولی الله دهلوی طبع هند .

(۳)تاریخ بلوچستان ۱۹۶.

تازه نوای معارک

پیوستند. وتمام لشکر احمد شاهی از قندهار وپشاور وبلوچ وافغانان هندتا شصت هزار نفر پیاده وسوار توپخانه رسید.

لشکریان احمد شاهی بعد از جنگهای متعدده با هندو وسکهـ وشکست افواج دشمن، جنگ آخرین فیصله کنی رادر میدان پانی پت با عساکر متحده ده لک نفر مراته وهندو نمود. ودرین جنگ تا دولگ نفر دشمن را از ته تیغ گذرانید، و بتاریخ ۶ جمادی الاخری ۱۱۷۶ هـ ۱۷۶۰ ع فتح بزرگی حاصل نمود که غنایم جنگی این جهاد عظیم (۵۰) هزار اسپ و ۲ لک گاو  و پنجصد فیل و چندین هزار اشتر بود و ۲۲ هزار اسیر بدست وی افتاد، که جز یکنفر ابراهیم نام دیگران همه بخشیده شدند.

احمد شاه بعد از فتح بزرگ پانی پت و نجات مسلمانان هند از تسلط مرهته شاه عالم پسر عالمگیر ثانی را در دهلی پادشاه ساخته و میرزا جوان بخت پسرش را نایب السطنه و نواب شجاع الدوله را به لقب فرزند خان  و رستم هند، و زیر اعظم و نواب نجیب الدوله افغان را سپه ساار مقرر نموده و حکومت پنجاب را به زین خان مهمند داده بقندهار آمد. و در همین سال ۱۱۷۴ هـ بنای شهر کنونی قندهار را نهاده و شهزاده تیمور را به حکمرانی هرات فرستاد (۱).

۱۱-تنبیه سیکهـ 

چون احمد شاه بعد از فتح پانی پت به قندهار مراجعت کرد، در پنجاب جیسا سنگهـ علم بغاوت افراشت، و چهرت سنگهـ جد و رنجیت (۲) و الاجات نیز درین شورش دست داشتند، و نایب الحکومۀ پنجاب زین خان 

------------------------------------------------------------------ 

(۱)سراج، سلطانی، حیات حافظ رحمت خان، سیر التمآخرین، صولت افغانی خزانۀ عامره، تاریخ احمدی، 

(۲)ظفر نامه رنجیت ۳ 

را محاصره نمودند.

احمد شاه برای رفع این فتنه در نصف اول سال ۱۱۷۵ هـ (۱۷۶۳ع) به لاهور رفت، و در مدت ۴۸ ساعت مسافه ۱۳۵ میل را بطرف امر تسر یلغار نموده، در " روهی" با قوای دو صد هزاری سیکهـ مواجه گشت. و در جنگ تاریخی ۱۱ رجب ۱۱۷۵ هـ در حدود بیست هزار نفر سیکها را کشته و بکش. و حکومت پتیاله و سرهند را به امیر سنگهـ  داده و تا ۷ شعبان ۱۱۷۵ فاتحانه به لاهور بازگشت، و نور الدین خان پسر عم شاه ولی وزیر اعظم را به کشمیر فرستاد، وی یکجیون مستوفی باغی را اسیر گرفته و کشمیر را باز فتح نمود.

احمد شاه برای تنظیم امور پنجاب تا ۱۱۷۷ هت آنجا ماند (۱) و از راه ملتان و دیرۀ اسمعیل خان بدرۀ گو مل و غزنی آمد. ولی درین سفر از شدت گرما مریض شد (۲).

۱۲-سفر بخارا

در سنه ۱۱۸۱ هـ شاه ولی خان وزیر با شش هزار سوار از قندهار به بلخ و بدخشان فرستاده شد. چون شاه مراد بی حکمدار بخارا در صفحات  شمالی افغانستان شورشیان را تحریک می نمود، بنا بران خود احمد شاه در همین سال از راه هرات رفته، میمنه و اند خود و بلخ و شبرغان را گرفت. درین وقت شاه بخارا در قرشی شمال آمو لشکر فراهم آورده بود. احمد شاه جنگ و مقابله را با لشکر مسلمانان بخارا شایان شان خود ندیده با پادشاه بخارا صلح نمود، و دریای آمو را سرحد مملکتین قرار داد.

درین سفر خرقۀ شریف نبوی را شاه ولی خان وزیر از فیض آباد بدخشان به قندهار آورد، که تا کنون درین شهر موجود است.

------------------------------------------------------ 

(۱)سیر المتآخرین ۳-۹۲۰

(۲)سراج سلطانی ، سیر ، خزانۀ عامره

۱۳-سفر خراسان 

قبلا از طرف احمد شاه نواسۀ نادر شاه شاهرخ میرزای کور به شاهی خراسان مقرر شده و مطیع دربار شاهنشاهی بود. چون در حدود ۱۱۸۳هـ نصر الله میرزا فرزند نو جوان شاهرخ و علی مردان خان حاکم تون و طبش خیال خود سری داشته و بدربار   کریم خان زند پادشاه فارس نیز رجوع کرده بودند، لهذا شاه در اواخر ۱۱۸۳ هـ از قندهار به هرات و مشهد آمد. درین سفر نصیر پادشاه بلوچ که مطیع دربار  احمد شاهی بود با ۲۰هزاری قوای بلوچ همرکاب خود در جنگهای خراسان کارناهای خوبی نمود و علی مردان در حصار ترشیز مغلوب کرد که به پاداش این خدمات از حضور  احمدد شاهی سر زیمن داخل و هرند مربوط دیرۀ غازیخان و یرغمل های بلوچ نیز به وی بخشیده شد. (۱)

اما احمد شاه بعد از محاصرۀ مختصر مشهد، عذر نصر الله میرزا را پذیرفته و گوهر شاد دختر شاه رخ را برای شهزاده تیمور بزنی گرفت، و به  نصر الله میرزا لقب " فرزند خانی " داد، و شاهی خراسان را به شاهرخ بخشید، و بتاریخ ۸ صفر ۱۱۸۴ هـ از راه هرات به قندهار آمد (۲)

------------------------------------------------------- 

(۱)تاریخ بلوچستان ۱۹۵-۴۷۱

(۲)احمد شاه بابا و مجمل التواریخ زندیه و سراج و غیره .

احمد شاه و سندهـ

چون در سنه ۱۱۶۰هـ نادر شاه افشار کشته شد و احمد شاه ابدالی در قندهار اعلان شاهی نمود، در سندهـ میان نور محمد کلهوره شاهی داشت، ولی ما تحت اوامر نادری بود. در سنه ۱۱۶۱ هـ (۱۷۴۷ع۹ احمد شاه به هند سفر کرد، وی شاهی میان نور محمد کلهوره را در سندهـ برسمیت شناخت ، و اورا لقب " شاه نواز خان" دادف و میان نیز دادن مالیات سالانه را بدربار قندهار متعهد گردید.

چون بعد از ان میان نور محمد در دادن خراج تساهل ورزید، احمد شاه فرمانی فرستاده وادای مالیات را خواست ، که "خایف" سندهی مضمون این فرمان را از زبان احمد شاه در گ نامه نغر" درین بیت بسته :

چون این فرمان بدربار سندهـ رسید، میان نور محمد تحایف گرانبها از البسۀ حریر و دیبا و اطلس و کمخاب و قرنفل ومشک و عود و عنبر با یک هیئت سفارت سه نفری بریاست بهائی خان کلهوره بدربار قندهار گسیل داشت و گفت:

رساندی تو گر گنج در باج ما 

شدی ایمن از تاب تاراج ما

چون این فرمان بدربار سندهـ رسید، میان نور محمد تحایف گرانبها از البسۀ حریر و دیبا و اطلس و کمخاب و قرنفل و مشک و عود و عنبر با یک هیئت سفارت سه نفری بریاست بهائی خان کلهوره بدربار قندهار گسیل داشت و گفت:

سلامی رسانش بعجز و نیاز

که ای شاه افغان گردن فراز

منم بندۀ تاجدار تو   ام

 به فرمانبری نامدار تو ام 

من از لطف تو چشم دارم بهی 

بر شاه من میکنم آگهی 

چون این سفارت به دربار احمد شاهی رسید، روابط دوستانۀ دو دربار خوبتر شد (۱)و شیخ محمد محفوظ سرخوش بن شیخ محمد مرید قانونگو از طرف دربار سندهـ به قندهار و کابل وکیل مقرر شد، که تا

---------------------------------------------------- 

(۱)نامۀ نغز خطی و تاریخ سندهـ۱-۵۱۶

۱۱۶۸هـ هم در کابل بود (۱)

اما باوجود آن مالیات متعهده از سندهـ بدربار قندهار نرسید. بنابران احمد شاه لشکری بقیادت سردار جهان خان سپه سالار  برای سفر هند ترتیب افتاد ولی در اواخر همین سال معلوم شد که خود شاه نیز بطرف سندهـ حرکت کرده است.

بتاریخ ۴ محرم ۱۱۶۷هت (یکم نومبر ۱۷۵۳ع) احمد شاه به ریگستان محمد آباد رسیده بود، دربار سندهـ به عجلت تمام دیوان گد و مل ربا بطور سفر بحضورش فرستاد (۲) تا مراتب اطاعت و انقیاد میان نور محمد را ابلاغ داشته و حتی المقدور از پیش آمدنش جلو گیری نماید.

گدومل در پل سکهر به لشکر گاه شاهی رسید، و تا سه روز بار نیافت. چون موکب  شاهی به نو شهره آمد گدو مل باریاب گردیده (۳)ف و در ترضیه حضور شاهی کوشید.گویند احمد شاه خیلی غضبناک بود، در تسکین قهر شاهی بلطائف الحیل کوشید.وی مراتب عقیدت احمد شاه را با اولیاء الله بخوبی در ک کرده بود، و چندین جوال را از خاک پر نموده با تحایف دیر تقدیم دااشت ، احمد شاه پرسید درین جوالها چیست ؟ گدو مل گفت : بهترین تحفۀ سندهـ یعنی خاک پاک قبول اولیای گرامی سندهـ (۴).

------------------------------------------------------- 

(۱)برای شرح حال سرخوش رک : مقالات الشعراء ص ۲۹۱

(۲)برای احوال گدو مل رک ک تعلیق ۶۱

(۳)تحفة الکرام۳-۱۱۱و تاریخ سندهت انگلیسی ۲-۵۱ ببعد.

(۴)تاریخ سندهـ اردو ۱-۵۳۳ بحواله دیباچه انگلیسی منشور الوصیت نگارش جناب سید علی محمد راشدی.

احمد شاه این را ارمغان را گرامی دانستف و قهرش فرو نشست و با مردم سندهـ نرمی و ملایمت را مرعی داشت. اما میان نور محمد درینوقت سندهـ را ترک گفته و به شرق به جیسلمیر رفت و در انجا در سرکهات کورهره بعارضۀ خناق بتاریخ ۱۲ سفر ۱۱۶۷هـ =۹ دسمبر ۱۷۵۳ ع از جهان رفت (۱).

در تذکرۀ مخادیم کهرا فرمان احمد شاه موجود است، که بتاریخ ۲۱ محرم ۱۱۶۷ هـ نوشته شده ، (۲) و از ان پدید می آیدف که احمد شاه در اوائل همین سال به سندهـ سفر کرده بود، که قول اکثر مورخان نیز چنین است، و طوریکه گذشت احمد شاه در اواسط همین سال سفری به خراسان کرد، یعنی بعد از بازگشت سند، روی سوی خراسان نهاده بود.

بعد از وفات میان نور محمد پسرش محمد مراد یاب  خان بجای او نشست ووکیلی را بحضور احمد فرستاده دادن مالیات را قبلو کرد. احمد شاه هم اورا به حکمداری سندهـ شناخت و لقب " سر بلند خان " داد. (۳)چون شهر شکارپور همواره مورد نزاغ حکمرانان کلهوره و قبایل داود پوتره بلوچ بودف بنا بران احمد شاه آنرا در ولایت سبی شامل ساخته و تحت ادارۀ حاکم افغانی قرار داد، و بدین وسیله تجارت افغانستان تا ماوراء النهر و خراسان از راه شکارپور جریان گرفت، و این شهر مرکزیت مهم تجارتی  را بدست آورد(۴). علاوه ازین احمد شاه اسماعیل خان پنی را بحیث نمایندۀ دربار شهنشاهی در سند تعیین کرد، و اسماعیل به 

------------------------------------------------- 

(۱)تحفة الکرام۳-۱۱۱ف سند گزیتیر ۱۱۱ لب تاریخ سندهـ۱۱۹، تاریخ کلهوره انگلیسی از ستین ۱۰

(۲)تاریخ سندهـ ۱-۵۳۷

(۳)گزیتیر سندهـ۳۲ببعد. تاریخ کلهورا ۱۲

(۴)گزیتیر سکهر ۵۰ 

محمد آباد آمده، و چندین نفر عامل را تحت ادرارۀ سید شاه محمد به تته و دیگر بلاد فرستاد، که از نجماه صالح خان به تته رفت، و جای حاکم سابق گل محمد خان خراسانی را گرفت، و به فراهم آوری مالیات پرداخت.

درینوقت سفیر احمد شاهی، محمد بیگ شاملو نیز به تته آمدف وی آقا محمد صالح را حکمران تته مقرر کرد، و اعیان شهر را بحضور شهر یاری برد، چون در بین گماشتگان اسماعیل و شاملو اختلاف افتاد، بنابران قاضی محمد محفوظ به حاکمی تته بر قرار گشت.

درینوقت محمد مرادیاب خان از طرف احمد شاه، به امیری سند شناخته  و لقب "سر بلند خان" داده شد، در تمام این مدت دیوان گد و مل سفیر میان نور محمد مرحوم بدربار شاهی فعالیت میکرد، تا که سران خانواده شاهی کلهورا را با دربار نزدیکی داده، واحمد شاه آنها را برسمیت  شناخت. و محمد عطر خان برادر کوچک محمد مراد یاب خان را بطور یرغمل بدربار شاهی خویش مهمان نگهداشت (۱) درین مصالحت محمد مراد یاب خان مالیات مقرره سند را بدربار احمد شاهی قدری زیاده قبول کرده بود (۲)

بعد از طی این مراتب، اعیان سندهـ در امر کوت بحضور امیر جدید خود محمد مراد یاب خان رسیده، و اورا به مرکز امیر انتقال دادند (۱۶صفر۱۱۶۷هـ۹ و شیخ ظفر الله به حاکمی تته گماشته شدو درینوقت دیوان گد و مل با فرمان احمد شاهی و خلاع فاخره از حضور احمد شاهی به امر کوت رسید، و انرا به امیر جدید تقدیم کرد. و در میدان نزدیک نصر پور جشن جلوس محمد مراد یاب خان گرفته شد، و در همین 

------------------------------------------------------ 

(۱)تاریخ سندهـ انگلیسی۲-۱۵۱ببعد تحفة الکرام ۳-۱۱۳

(۲)تحفة الکرام۳-۱۱۲: " قبول اضافه بر پیشکش معمولی"

جا اساس شهر نوی بنام " مراد آباد" نهادند (مرحوم ۱۱۷۱هـ ستمبر ۱۷۵۷ع)(۱)

محمد مراد یاب خان سه سال به کامرانی حکم راند، ولی برخی از اعیان مخصوصا سران سرائی با او مخالف شدند (۲) و بتاریخ ۱۳ ذیحجه ۱۱۷۰هـ (۱۷۵۷ع) اورا در قرار گاه خود محاصره و اسیر کردند، و روز دیگر برادرش میان غلام شاه را بر تخت نشاندند. وی به تسلی سران و مردم سندهـ کوشید بقول فتحنامه مراد یاب خان شخص عیاش و لا ابالی بود، و عمری را لهو و لعب میگذرانید و مردم ازو شاکی بودند بنا بران میر بهرام خان با اعیان دیگر همدست شده، از تخت امیریش فرو نشاندند (۳) ولی احمد یار خان برادر عینی مراد یاب خان که در خدا  آباد بود، و مقصوده فقیر بن بهار شاه یکی از اعیان مخالف ماندند.

-------------------------------------------------- 

(۱)تحفة الکرام ۳-۱۱۳

(۲)تحفه۳-۱۱۲

(۳)تاریخ سندهـ از مولانا مهر ۲-۵۸۹ بحواله نسخۀ خطی فتحنامه و انشای عطارد ۱۷۵ 

بعد از کمی محمد مراد یاب خان از جهان رفت، و میان غلام شاه رضای اعیان و مردم را بدست آورده و به کامرانی امارت میکرد، اما عطر خان و احمد یار از سندهـ بکلات رفتند، و به نصیر خان کلات پناه بردند، و عرایضی ذریعه گدو مل و کیل سندهـ در قندهار، بحضور احمد شاه نوشتند. احمد شاه از قندهار لشکری به امداد ایشان فرستاد. احمد یار خان به دربار شاهی مقیم ماند، و عطر خان با عطائی خان افسر لشکر شاهی بر سند باز ناخت آورد. و بقول مولف فتحنامه فرمانی نیز از حضور احمد شاه به قبایل داؤود پوتره صادر گشت، تا با عطر خان مدد نمایند، بنابران لشکر عظیم داؤد پوتره به قیادت بهادر خان یک گوش برکاب عطر خان پیوست.

اما بین این دو برادر نیز نزاع افتاد، و میان غلام شاه در رمضان ۱۱۷۲ هـ (۱۷۵۹ع) بر عطر خان تاخت، و اورا از نو شهره دوانیده و تمام سند را تسخیر کرد تا در سنه ۱۱۷۵ هت (۱۷۶۲ع)  بسعی گدومل سفیر سند در قندهار فرمانی از دربار احمد شاهی با خلعت های امارت به غلام شاه رسیده و به لقب گ شاه وردی خان " هژبر جنگ اورا بامارت سندهـ شناخت (۱) و بعد از ان در سنه ۱۱۷۷هـ (۱۷۶۴ع) بعد از فتوحات کچهـ از حضور احمد شاهی به و یلقب " صمصام الدوله" نیز داده شد و دو فرمان احمد شاهی ۲۰ ربیع الثانی ۱۱۷۷ هـ و یکم جمادی الاولی ۱۱۷۷هـ

------------------------------------------ 

(۱)تحفه۳-۱۱۵، انشای عطارد ۱۷۶ ببعد

بنامش صادر گشت (۱) و بسال ۱۱۸۱هـ (۱۷۶۷ع) دیرۀ غازیخان و دیرۀ اسماعیل خان نیز از طرف احمد شاه به میان غلام شاه سپرده شد. ووی در سنه ۱۱۸۲ هـ حصار حیدر آباد را در نیرون کوت سابقه ساخته و در انجا متمکن گردید. تا که ۳ جمادی الاولی ۱۱۸۶ هت (اگست ۱۷۷۲ ع) بمرض فالج از جهان رفت (۲).

بقول عبدالحمید جوکیه غلام شاه باری در جوش حماسۀ خود گفت که تمام سرداران سپاه من باید مهیا باشند که شهر شاهی (قندهار) را مسخر خواهیم کرد. در همین گفتگو مرض فالج بر وی حمله آورد، و از سخن راندن نیز عاجز ماند تا بزودی در گذشت (۳).

بعد از وفات میان غلام شاه اعیان سند فرزند اورا که محمد سر فراز خان نامداشت، بتخت امارت نشاندند. چون دو ماه بعد ازان احمد شاه ابدالی در قندهار از جهان رفت، میان سر فراز خان میر بهرام خان تالپر  را برای عرض تعزیت و اطاعت به پادشاه جدید افغانستان تیمور شاه بن احمد شاه ارسال داشت. در بار قندهار خلعت و فرمان حکمداری سند بنامش ارسال داشته ولقب" خدا یار خان" نیز به وی داد (۴).

وفات احمد شاه و سجایای وی  

درعین همین سال بعد از چند ماه شب جمعه ۲۰ رجب ۱۱۸۶ هـ احمد شاه بمرض آکله در کووه توبه جنوب شرق قندهار از جهان در گذشت، و در شهر قندهار در گنبدی که قبلا خودش ساخته بود مدفون 

---------------------------------------------- 

(۱)انشای عطارد ۲۰۰

(۲)تاریخ سندهـ انگلیسی ۲-۱۵۱ببعد تحفه۳-۱۱۶

(۳)تاریخ کلهورا و استقرار سلطنت تالپران ۱۰-۱۱نسخۀ خطی بحواله تاریخ سندهـ مولانا مهر.

(۴)تاریخ سندهـ : مهر ۲-۶۹۲. 

گردید. حین وفات عمرش ۵۱ سال و مدت سلطنتش ۲۶ سال بود. کتبیه گنبد مزارش اینست:

شاه والا جاه احمد شاه درانی که بود

در قوانین امور سلطنت کسری منش 

از نهیب قهرمان سطوتش در عهد او

شیر آهو را به شیر خویش دادی پرورش 

میرسد از هر طرف در گوش بد خواهان او 

از زبان خنجرش هر دوم هزاران سرزنش 

چون روان شد جانب دار البقا تاریخ بود

سال هجری یکهزار و یکصد و هشتاد و شش 

احمد شاه مرد متشرع و پابند امور دینی و حنفی مذهب عالم و با سوادی بود. دیوان اشعار پشتوی او در کابل بسال ۱۳۱۹(ش) از طرف عبدالحی حبیبی طبع شده، که کلام عشقی  و تصوفی و حماسی و اخلاقی دارد، و دارای تقریبا دونیم هزار بیت است از قسم غزل و رباعی و قطعه و مخمس  و مربع. در کلامش رنگ تصوف بخوبی آشکار است، و برخی اشعار اخلاقی ووطنی نیز دارد.

علاوه برین احمد شاه برخی کلمات و ملفوظات منثور نیز داشت، که ملا محمد غوث بن ترکمان بن تاج خان قاضی پشاور بامر وی شرحی بران کلمات به زبان فارسی بنام "شرح الشرحگ نگاشته است (۱).

اما احمد شاه در سیاست همواره طرفداری ملایمت و دوستی و اخوت اسلامی بود. در دهلی وبخارا و خراسان و بلوچستان و سندهـ با امرای معاصر خود از راه صلح و مسالمت پیش آمد و باوجود اقتدار عسکری وعظمت شاهنشاهی همۀ آنها را مکررا بجای گذاشت و تاج بخشی نمود،

(۱)لوی احمد شاه بابا ص ۹۸ برای شرح حال محمد غوث رک : تعلیق ۱۴


که حتی مورخان این وسعت نظر و تاج بخشی های احمد شاهی را به نظر تعجب دیده اند و بقول شاه ولی الله دهلوی این رویۀ ابدالی مانند امور این دنیا نبود(۱)

احمد شاه باوجود جهانگیری، از خونریزی خود داری میکرد. در امور جهانداری به عدالت و انصاف رفتار می نمود. مردم را مانند فرزندان خویش پرورش میداد، و ازین رو ست که افغانان اورا "بابا" گویند.

البته احمد شاه جنگجو و فاتح بود، ولی از تمام فتوحات و اعمال عسکری او ظاهر است که جهانگیر غارتگر مخرب ستم کیش و مظلوم کشی نبود و اگر کاری به صلح و مسالمت پیش میرفت، با مسلمانان دست بجنگ نمی برد، و شمشیر بروی برادر نمی کشید.