زیر و بم یا کمیت صدا
در اصطلاح عام ذیل وبم گفته میشود که بدان نرم ودرشت، خفیف وثقیل، تیزوگران و بالا وپائین هم گفته اند . این وضعیت عبارت از تفاوت بین دو توانائی است در تولید صدا، که همین تفاوت را بنام ارزش کمی صدا یاد کرده اند؛ زیرا آنگاهئیکه دوصدای متفاوت از عین وسیله یا دو وسیلۀ مختلف تولید میگردد ،علت آن چنانست که ما دو ارزش متفاوت را فعال ساخته ایم بطور مثال ؛ اگر در وسط تار تنبور انگشت بگذاریم وزخمه بزنیم، وبعداً در ۳/۴ حصه آن انگشت گذاشته زخمه بزنیم، مشاهده میگردد که دو نغمه از دو طول تار متفاوت بوجود آمده اند، به این علت اولی زیر ودومی بم است. هر قدریکه خواسته باشیم این عمل را به تناسب های مختلف تکرارکنیم ،نتایج هچنین متفاوت بدست می آید؛ زیرا طول تارعمده ترین علت تفاوت صداست ! پس عوملیکه بین دوتار بصورت مقا یسوی علت زیرو بم را بوجود می اورند عبارتند از :
- دو تار ساز را داشته باشیم که هردو عین طول و عین قطر دارند ؛ آنیکه کشیده تر است زیر تر است
- اگردو تارسازعین کشیدگی وعین طول رادارند؛ آنیکه باریکتراست زیرتراست
- اگردوتارساز که عین قطر وعین کشیدگی دارند ؛ آنیکه کوتاهتر است زیر تر است.
- اگر که عین طول قطروکشیدگی دارند؛ تاریکه کدروتابدار باشد آواز زیرتر میدهد.
اینها را که بر چیدیم عوامل زیر بودن صدا هستند, وعلت بم بودن آن درست عکس همین هاست ؛ زیرا علت مجموعی زیر وبم بودن صدا تراکم هواست ، عواملی که بر چیدیم همین تراکم را بوجودمی آورند ، یعنی هر قدر تراکم هوا زیادتر باشد ، صدا زیرتر است وهرقدر تراکم کمتر با شد ، صدا بمتر است ؛ شدت زخمه زدن بتار ویا برخورد دوجسم سخت باهم درجهٔ تراکم هوای جهنده یا رانده شده را تعین میکند,که همین تراکم شدید هوا صورت زیر و تراکم ضعیف هوا صورت بم است ؛ مثلا وقتیکه در طوله نفس رامی دمیم هرقدرسوراخ طوله ازمنبع ورود هوا دورترباشد، تراکم هوا کم شده میرود ودر نتیجه صدا بمتر است ؛ عوامل زیر وبم بودن صدا چنانچه در اینده دیده خواهد شد در تمام اشیا واجسام عام است ؛ بدین منظور دانشمندان برای بررسی صدا به آلات صوتی چون نی ویا حنجرۀ انسان توجه کردند ؛ اما تحلیل موضوع باین وسائل پیچیده ومغلق بود. از اینجهت وسیلۀ خیلی ساده که در دسترس داشتند، برای پیمایش صدا وبرسی تفاوت های نسبی صدا ها تار یا زه را انتخاب کردند . قابل توجه است که این انتخاب تا امروز در قوت خود باقی است(۱) ؛ زیرا طول های مساوی تارها با قطرها وکشیدگی های مساوی نغمه های مساوی را تولید میکنند؛ لهذا نصف این تار ها نصف نغمه و هر کسری از تار همان کسری از نغمه را نمایندگی میکند؛به این ترتیب آوازهارا بطول ها اندازه ها واعداد تعویض کردند. که عیناً قابل محاسبه ومقایسه هستند.