32

وفات اکبر شاه

از کتاب: تاریخ افغانستان در عصر گورکانیان (تیموریان) هند ، فصل سوم

بعد ازین در حیات اکبر وقایعی در صفحات افغانستان روی نداد، و اکبر شب چهار شنبه ۱۳جمادی الثانی (۱۰۱۴ه‍) بعد از شاهی (۵۲)سال بعمر (۶۴)سالگی در اکبر آباد جهان را پدرود گفت و بعالم مکافات رفت(رجوع به منظر نمره ۸). 

اکبر شخص علت دوست و فیلسوف مزاجی بود(۲۳). در عصر وی علماء و حکماء معزز بودند، و در آئین جهان‌داری در هند به مساوات رفتار کردی، و رعایای خود را عموما چه مسلمان چه هند به یکنظر دیدی. اکبر مؤسسات مدنی و اصولی که شیر شاه بزرگ شهنشاه پښتون در هند اساس گذاشته بود تکمیل نمود و تشکیلات مالی و نظامی را بروفق آن جهاندار بزرگ آراست(۲۴). هر چند شخصا دارای سواد کاملی نبود ولی مشکلات مسائل را بدستیاری فکر زرین حل کردی ، در عصر وی آرامی مذهبی تا حدی که منجر به قیام عسکری نمیشد آزادی بود، اما رویۀ وی با ملت افغان نسبت به رویۀ پدر شدید بود و زیاده تر به رویۀ بابر شباهت داشت، بنابران طوریکه دورۀ وی برای هند عصر خوبی شمرده شده برای افغانستان چندان روشن نبود!

زیرا در عصر وی برادر کوچکش محمد حکیم در کابل بحیث فرمانروای اینولا سکونت داشت و محمد حکیم طوریکه دیده شد، اولا خورد بود و زمام اداره را بدست مادر خود و دیگران گذاشته بود در صفحات شمال هم میرزا سلیمان و‌نواسۀ وی شاهرخ حکمرانی کردند که اوقات آنها به خانه جنگی گذشت، قندهار و صفحات جنوب غرب مملکت هم بین صفویان و گورگانیان مورد اختلاف و تلاقی بوده، دورۀ اکبر به زد و خورد این دو حکومت دران ولا گذشت. 

علاوه بر آن اکبر طوریکه بازیگر فرق دینیه نظر بی طرفی داشت و احیانا خودش بوجود می آورد، بسبب آزادیخواهی افغانهای روشانی، با آنها عنودانه رفتار نمود و کوهسار پښتونخواه و سواحل اتک را مدتها مورد تاخت و تاز قوای خود قرار داد و این کوهسار را بخون گلگون کرد، که شرح آنرا در بحث حرکات ملی میخوانید. این دوره را نیز عصر مقاومت روح ملی افغان در مقابل قوای اجنبی توان خواند، زیرا مقاومت های عنیف افغان با صفویان و تیموریان از اتک تا قندهار دوام داشت.