کرامیان
این مذهب در حدود۲۰۰هـ۸۱۵م یعنی از اواخر عصریکه مورد بحث ماست در سیستان و قلب خراسان بوجود امد که موسس ان یکی از پارسایان و علمای
۱حدود۵۴
۲معجم البلدان ۴/۳۴۲
۳تاریخ سندندوی ۱۵۲
بزرگ سیستان محمد بن کرام (بروزن شداد ) است و بقول سمعانی پدرش رزبان بود که در عربی کرام(به فتحه اول و تشدید دوم) باشد ۱
ولی برخی انرا به کسرۀ اول و تخفیف دوم نوشته اند بدلیل دو بیتی که در مدح محمد کرام از شاعر و منشی اوائل عصر غزنویان ابو الفتح بستی بوسیله عتبی مولف تاریخ یمینی روایت شده است:
ان الذین بجهلهم لم یقتدوا
بمحمد بن کرام غیر کرام
الرأی رأی باو حنیفه وحدة
والدین دین محمد بن کرام۲
محمد در زرنج سیستان بدنیا امد و در انجا پرورش یافت و بعد از ان به خراسان رفت و عقائد احمد بن حرب زاهد(متوفی۲۳۴هـ۸۴۸م) گروید و در بلخ از ابراهیم بن یوسف ماکیانی (متوفی ۲۵۷هـ۸۷۰م) و در مرو از علی بن حجز (متوفی ۲۴۴هـ۸۵۸م) و در هرات از عبدالله بن مالک حدیث شنیده و از احمد بن عبدالله جویباری (متوفی ۲۴۷هـ۸۶۱م) و محمد بن تمیم سعدی و علی بن اسحاق سمرقندی روایت حدیث کرد و تفسیر راهم از سمرقندی و محمد بن مروان کلبی شنید و به مکه سفر کرد و پنج سال درانجا مجاور کعبه ماند و چون به سیستان باز گشت تمام اموال خود را بفروخت و به نشاپور رفت و بقول سبکی والی سیستان اورا از خوف اینکه مردم خونش نریزانند از سیستان اخراج کرد. ۳
اما اینکه رجال بزرگ عصر مانند سبکتگین موسس دودمان غزنویان (۳۶۷/
۱تعلیقات تاریخ بیهقی ۲/۹۱۵ببعد بحوالت البدایه ابن کثیر۱۱/۲۰ و شذرات الذهب عبدالحیی حنبلی ۲/۱۳۱ ولسان المیزان ابن حجر ۵/۳۵۳و دائرة المعارف اسلامی ۲/۸۱۹
۳الفرن بین الفرق فصل ۷
۳۸۷هـ)کرامی بود،۱ و یا ابوالفتح بستی در مدح او چنانچه گذشت شعر می سرود اینهمه ثابت می سازد که مذهب او در خراسان و سیستان روایی و پسندیدگی داشت و پیشوایان این طائفه مانند اسحق بن ممشاد که نزدیک پنج هزار تن بدستش مسلمان شدند محبوب حنفیان و شافعان و دیوانیان نشاپور بود و چون در سنه ۳۸۳هـ۹۹۳ در گذشت هر کس که در شهر بود برجنازه اش نماز خواند و در تشییع ان میدانهای شهر از مردم پر شده بود ۲
پس اگر ما اقوال مولفان را دربارۀ تکفیر و تلویم این طائقه قبلو کنیم چگونه ممکن است با چنین عقائد زندقه و انحراف از اساسهای اسلامی رجال آنها اینقدر محبوب مردم و دیوان و افراد مذاهب حنفی و شافعی باشند؟
عقائد کرامیان:
گویند که محمد بن کرام عقائد خود را در کتاب عذاب القبر اورده بود که عبدالقاهر بغدادی (متوفی ۴۲۹هـ۱۰۳۷م) برخی از ان را چنین نقل کرده است:
۱/در تفسیر آیه«الرحمن علی العرش استوی» که در قرآن عظیم وارد است گفته اند که خداوند مماس با عرش است که مکان اوست و بنابرین کرامیان را مشبهه گفته اند. و چون محمد به تجسیم معبود قائل بود پیروان اورا مجسمیه هم می نامیدند، که خداوند را جسم اجسم یعنی بزرگترین و کاملترین اجسام شمرده اند.
۲/برای خداوند کیفیت را « کیفوفیة الله عزوجل» می شمرد و از مکان او به «حیثوثیة الله» تعبیر میکرد و اعتقاد به جوهریت وجود داشت.
۳/معبود محل حوادثست که اقوال واردات و ادراکات دیدنی و شنیدنی و برخورد او بصحیفه علیای عالم اعراضی اند که در وحادثند او محل این حوادث حادث
۱تاریخ سیستان ۳۳۹
۲الانساب سمعانی ۴۷۷
۳سورة ط آیه ۴
شونده دروست . وقول اورا که به چیزی کن میگوید وسیلۀ پیدایش مخلوق واحداث محدث و اعدام انچه بعد از وجود نابود می شود پندارند و گویند که در عالم هیچ جسمی و یا عرضی بوجود نمی آید مگر پس از حدوث اعراض کثیره در ذات معبود و از ان جمله است اراده برای پدید آوردن این حادث. و گفتن او به همین حادث که «کن»به همان گونه که برحدوث ان داناست. و این گفته بخودی خود حرفهای بسیار است که هر حرف ازان عرض حادثی است که درو پدید امده است .. و به پندار ایشان حوادثی که در ذات خدای پدید امده است چند برابر حوادث اجسام و اعراض جهانست. پس خداوند بقول «کن» تمام مخلوقات را آفریده نه به ارادۀ خود. و این قول کرامیان منافی عقیدۀ اهل سنت است که تمام مخلوقات را قبل از حدوث ان مقدور خدا پندارند و اورا پدید آورندۀ تمام حوادث شمارند که بقدرت خود می آفریند.»۱
۴/ایمان شامل یقین و عمل نیست بلکه فقط اظهار و اقرار شهادتین است.۲
۵/ممکن است درآن واحد دوامام موجود باشند و هریک از انها حق دارد، که پیروانش فرمان اورا ببرند و لوهر دوباهم اختلاف هم داشته باشند.۳
پس نزد ایشان امامت به اجماع امتست نه به نص و تعیین و بیعت امامین در قطرین جائز است.۴
کرامیان بر دوازده فرقۀ فرعی تقسیم می شدند، و مهم ترین همه همصمیان اند که امام ایشان محمد بن هیصم تمام انتقاداتی را که از ناحیه تشبیه و تجسیم بر کرامیان وارد می شده رد کرده و گوید: انچه مشهبه اطلاق کنند بر الله تعالی از هیئت و صورت و جوف و استدارت و امثال ان مشابه اطلاق کرامیه نیست ... زیرا کرامیه
۱الفرق بین الفرق ۲۰۲ ببعد
۲کتاب الایمان ابن تیمیه ۵۷ طبع قاهره ۱۳۲۵ ق
۳تعلیقات بیهقی ۲/۹۲۱ بحوالت الفرق
۴ترجمه ملل و نحل۸۱
اعتقادی فاسد ندارند از انکه یدین را بعضوین تفسیر کند و استواء عرض را بمطابقۀ مکان تفسیر کنند و مجئی را بتردد اماکن تفسیر کنند ، بلکه در جمع این اطلاقات بی تکلیف و تشبیه بر منوالی که در قرآن و حدیث وارد است اعتقاد کرده اند و انچه در قران و خبر وارد شده باشد از سائر اطلاعات که مجسمه و مشبهه کنند ساحۀ اطلاق از ان مقدس دارند و گویند: که حضرت کبریاء باری عالمست در ازل...
و اثبات قدر میکند که خیر و شران از حضرت کبریاء ئیست و تمام مخلوقات مخلوق جلال احدیت است خواه حسن و خواه قبح و بنده را اثبات فعل کنند بقدرت حادثه و انرا کسب گویند، و ین فائده مورد تکلیف است و موطن ثواب و عقاب.۱
درچنین صورت فرق عقائد کرامیان بااهل سنت اند کست که دومسئله اساسی راباید مورد افتراق هردودانست :یکی عقیده برینکه ایمان تنها اقرار به لسانست نه تصدیق بقلب ومنافق نزدایشان مومن است دردیگر اینکه :امامت وعقد بیعت رادردوقطر بادو امام دریک وقت جائز دارند باوجود یکه امامت رامانند اهل سنت اجماع امت دانند نه نص وتعیین .اما دراعمال دینی وقفه نیز عبدالقاهر بغدادی حماقانی رابه کرامیان نسبت دهد که ازانجمله است:نماز مسافر فقط بد وتکبیر بدون رکوع وسجود وقیام وقعود وتشهد وسلام .
دیگر :صحت نماز باجامۀنجس برجای نجس بانجاست ظاهربدن.
دیگر :غسل ونماز مرده سنت است نه فرض وواجب فقط تکفین ودفن اوست .
دیگر :صحت نماز وروزه وحج مفروض بدون نیت زیرا نیت ابتدا یی اسلام برای تمام فرائض دیگر کافیست .۳
۱ترجمه ملل ونحل ۸۱
۲مقاومت الاسلامیین امام اشعری ۱/۱۴۱طبع استانبول ۱۹۲۹م
۳الفرق بین الفرق ۲۰۲ببعد